دکتر حفیظ الله شریعتی سحر
صنایع دستی مجموعهای از صنایع هنری و سنتی هزارگی شامل انواع سوزن دوزی، بافتههای سنتی، بافتههای داری مانند پلاس و گلیم، پوشاک سنتی مانند انواع برگ و جوراب های پشمی، آثار چرمی و کاغذی، انواع کفش های سنتی مانند کیرو، چپلی، هنرهای چوبی و تالی، کوزه گری، هنرهای فلزی مانند زیور و زرینه های عروس و داماد و هنرهای سنگی، لباس های محلی، پایپوشهای سنتی مانند چارق دوزی، پوستین دوزی؛ عروسک بافی، مجسمههای محلی، قلاب بافی و مانند آن می شوند که با محوریت هنر محلی و ذوق و تراوش ذهنی و زیباشناختی هزارگی بافته و دوخته می شوند. این صنایع دستی با بهرهگیری از مواد اولیه و قابل دسترس و بومی به کمک دست و ابزار مورد نیاز و با کاربری در زندگی فردی و جمعی تولید می شوند که ریشه در تاریخ کهن مناطق هزاره نشین دارند.
شناخت کلی
صنایع دستی هزارگی گونه یی از کار، شغل و ایجاد درآمدخانگی و محلی است که در آن لوازم تزیینی و کاربردی تنها با استفاده از دست یا ابزار ساده ساخته میشود. در ادبیات شفاهی مردم هزاره این واژه ها بیشتر به روش های سنتی ساختن کالاهای محلی اطلاق میگردد. استادکاری و کاردستی مخصوص، مهمترین ملاک شناخت صنایع دستی هزارگی است، که از لحاظ فرهنگی و تجاری مورد توجه گردشگران داخلی و خارجی قرار دارد. در این میان لوازمی که به صورت تولید انبوه و یا با ماشین آلات مختلف به صورت صنعتی ساخته میشوند جزء صنایع دستی هزارگی شمرده نمی شوند. صنایع دستی هزارگی لوازمی هستند که بیشتر جنبه ی هنری دارد. لذا موارد استفاده ی آن ها بیش از یک تزیین سادهاست.
صنایع دستی هزارگی بیشتر به کارهای فرهنگی و رسومی تلقی میشوند که بخشی از ملزومات زندگی روزمره هزارها هستند. به دیگر سخن با وضعیت فرهنگی و تمایلات جامعه ی هزاره، صنایع دستی هزارگی بیان کنندۀ، علاقه و ذوق هنری و فردی مردم هزاره است که بخشی از فرهنگ آنان را تشکیل می دهد.
باری، این دست آوردهای هنری هزارگی در حقیقت عشق و حاصل تراوش فکر، روح و ذهن انسان های وارسته و فرهیخته ای هزارگی است که شبانه روز کار و اثری را خلق می کنند. از طرف دیگر مردم هزاره امروزه در هرگوشه و کنار مناطق مرکزی به یک نوع صنعت محلی کـه دارای اصالت و مشخصات ویـژه ای هستند؛ آشنایی دارند، از این رو امکان توسعه ی صنایع دستی در مناطق هزاره نشین میسر است. طرح این محصولات که انباشته ای از عادات و سنن گذشته و بازگو کننده ی هزاران شکل طبیعی کهنسال از یاد رفته هستند؛ می تواند برای گردشگران داخلی و خارجی یادآور تاریخ و فرهنگ کهن این مردم باشد.
پیوسته با گذشته ای تاریخی
فرهنگ و تمدن کهن و پیشینه ی تاریخی چندین هزار ساله ی هزاره ها را از طریق صنایع دستی هزاره ها که حکم مالکیت معنوی آنان را دارد؛ می توان باز شناخت. همین طور دانش سنتی و فرهنگ عامه، فرهنگ شفاهی و مردم شناختی آنان، از این طریق قابل شناسایی است. اکنـون باگذشت دو قرن از انقلاب صنعتی و با پیشرفت شگرف صنایع ماشینی و رشد عظیم تکنولوژی، صنایع دستی هزارگی نه تنها از صحنه ی اقتصاد این مردم محو نشده است بلکه روز به روز در حال بسط و گسترش در بازارهای منطقه ای و جهانی است. از طرف دیگر موضوع تولید و خرید محصولات صنایع دستی و توزیع فروش آن ها، بازاریابی و تهیه و توزیع مواد اولیه و ابزار کار مورد نیاز صنعتگران و همین طور ترتیب امور بازرگانی، فعالیت های آموزشی، ترویجی و تحقیقی می تواند در راستای شناخت فرهنگ و زندگی هزاره ها مفید واقع شود. به دیگر سخن صنایع دستی هزارگی در این میان به انسان هزاره فرصت بروز شخصیت و عینیت بخشیدن در خلوتگاه درونی آنان می بخشد و باعث شکوفایی و گریز از خود بیگانگی وی می شود.
اشتغال در صنایع دستی هزارگی
با ترویج صنایع دستی هزارگی قسمتی از منابع که بدون استفاده مانده است به بهره برداری می رسد. منابعی مانند: به کارگماردن کارگران بیکار، استفاده از ساعات بیکاری کارگران بخش کشاورزی و یا استفاده از خدمات زنان در قریه ها و شهرهای کوچک. در صورت وجود بخشی تحت عنوان صنایع دستی هزارگی، اکثر این افراد که امروزه تعداد آن ها کم هم نیست و نمی توانند جذب سایر بازارهای کار شوند؛ به کار گرفته می شوند.
استفاده از سرمایه ناچیز برای تولیدات انبوه
صنایع دستی هزارگی نیازی به سرمایه ی ثابت و زیاد ندارد زیرا با هزینه اندک و زمان کوتاه می توان کار و وسایل کار آنان را فراهم کرد. در این بخش چرخش سرمایه درگردش نیز زیاد است و احتیاج به سرمایه گذاری کلان و زیر بنایی نخواهد بود. امروزه همگان می دانند تنها راه حل نجات کشورهای کمتر توسعه یافته، تولید است و تولید هم نیازمند سرمایه گذاری داخلی است.
افزایش سطح رفاه عمومی
با افزایش تولید درآمد تولید کنندگان صنایع دستی هزارگی نیز بیشتر می شود و به تبع آن سطح رفاه جامعه و مردم هزاره هم افزایش می یابد و این سبب می شود سایر بخش های اقتصادی هم دارای رونق بهتری شوند.
کم هزینه بودن آموزش نیروی کار
در این بخش نیروی کار با سرمایه بسیار ناچیزی تبدیل به یک فرد ماهر و با تجربه خواهد شد. در صنایع دستی هزارگی کارگر بعد از مدتی به فنون و تکنیک کار آشنا می گردد و تخصص لازم را در کار خـود کسب می کند.
محصولات، سوغات و صنایع دستی
از مهمترین صنایع دستی هزارستان میتوان پارچه بافی از نوع سنتی، سفالگری سنتی، برک بافی، گلیم، نمد مالی، سوزن دوزی را نام برد. محصولات و سوغات اصلی منطقه را خشکبار، گیاهان دارویی، بادام، پارچههای سوزن دوزی، گردو، انواع کشک، قره قروت و … تشکیل میدهد. از دیگر اقلام صادراتی هزارهها میتوان به جامه های پشمی بومی، فرشهای دستباف و پوست گاو و گوسفند و سمور اشاره کرد. صنایع دستی مانند: فرشهای دستی، گلیم، نمد یا نماد، و جاجیمبافی در هزارستان به طور خودجوش توسط زنان درست میشوند. به دلیل سه دهه جنگ و خرابی، این منطقه از آبادانی و پیشرفت بازمانده است. هزارهها ظرفیت اقتصادی زیادی دارند، اگر در این بخش سرمایه گذاری و پژوهشهای گسترده به عمل آید، مطمئنا رشد اقتصادی سریعی را در پی خواهد داشت و نیز فرصتهای شغلی چشمگیری ایجاد خواهد شد.
طبقه بندی صنایع دستی هزارگی
کوزه گری
محصولاتی که با استفاده از گل رس یا گل حاصل از سنگ های کوارتز و کایولن به کمک دست و چرخ سفالگری ساخته و سپس پخته می شود.
هزاره ها به شکل سنتی برای خمره سازی(دیگ لی) کوزه گری، پیاله سازی از گل رس با رنگ های سپید، زرد، سبز و سرخ استفاده می کنند. گل رس از معدن گل(گل کینه) با الاغ و پشت به خانه آورده می شود. گل رس را نخست در آب می گذارند، پس از یک شبانه روز به هم می زند. در پایان با کاه و موی بز یکی می کنند و از آن کوزه و مانند آن می سازند. وقتی کوزه و خمره خشک شدند، آن ها در یک جای جمع می کنند و روی آن ها را با گیاه ایلنگ، گیاه گرز و یا چوب توت و زردالو می پوشانند. پس از آن چوب ها آتش می زنند تا خوب بسوزد و کوزه ها پاجم(پخته) شوند. این کوزه ها و خمره ها در اثر هرم آتش و قوغ نخست سیاه می شوند، سپس سرخ(قرمز) و در پایان رنگ گلابی را به خود می گیرد. وقتی آتش خاموش شد، کوزه ها در درون قوغ رها می کنند. کوزه ها یک تا دو روز در درون قوغ می مانند و خوب پاجم می شوند. کوزه های پاجم شده بسیار محکم اند و به راحتی شکسته نمی شوند.
هنرهای مرتبط با فلز
فـرآورده هـایی که بـه شیوه ی سنتی از انواع فلز به دست می آیند، از کهن ترین صنایع دستی هزارگی اند. ابـزارهای دستی از انواع فلزات (مس، نقره، طلا و آهن) حجمهای فلزی سنتی، افزار فلزی (اسلحه سازی و چاقو سازی، حکاکی روی فلز)، ساخت زیورآلات سنتی، قفل سازی، قلم زنی، مسگری، زرگری و مانند آن از هنرهای مرتبط به فلز اند. برخی از پیشه وران هزاره مانند «استا» آهنگر که کارشان ساختن وسایل مورد نیاز مردم است، بیشتر با فلز آهنی سرو کار دارند. آهنگر چکش، بیل، کلنگ، داس، تیشه، اره و جز آن را از فلز آهن می سازند. برای این کار از کوره های زمینی و دم های دستی و پوستی استفاده می کنند.
زرگری
هزاره ها به نقره زر می گویند. آنان با آب کردن نقره و شکل دادن آن، انواع زرینه ی زنان را می سازند. انگشترهای زری هزارگی بسیار لطیف و نازک اند که به دو قسمت تقسیم می شوند. قسمت بالایی یا روی انگشتر که همواره با دانه های قیمتی مانند زمرد، لعل، لاجورد، عقیق و مانند آن نگین می شوند. قسمت زیرین نگین، چوب انگشتر است که مانند برگ درختان و گیاهان کنده کاری و نقاشی می شوند. هزاره ها برای انگشتر بهترین و گران ترین نگین ها انتخاب می کنند. زرینه های زنان نیز با زر(نقره) ساخته می شوند. این زرینه ها عبارت اند از بالی، پیکی، طوق، سلسله. زرگران هزارگی از نقره گوشواره های ظریف و خال بینی بسیار ریز می سازند که زینت بخش جهاز عروس های هزارگی اند.
آهنگری
آهنگری از هنرهای بسیار کهن در هزارستان است. آهنگران ارج و قرب زیادی بین مردم هزاره دارند. آهنگر ضمن تفته کردن آهن، برای مردم هزاره وسایل زندگی و معیشت می سازند. اگر آهنگر نباشد پای کمیت زراعت و کشاورزی در هزارستان لنگ می زند. مردم هزاره آهن را از راه های دور تهیه می کنند و به آهنگر می سپارند. آهنگر از آهن خام ابزار کشاورزی و مانند آن برای دهقانان می سازند. آهنگر به نوبت در روز معین، عده ای را دعوت می کند که برای دم کردن دوکو و پولگ زدن گرد بیایند. وقتی مردان پولگ زن و دم گر گرد آمدند، آهنگر دست به کار می شود. نخست دوکو را گرم می کند. سپس در میان ذغال ویژه ی آهنگری، آهن می گذارد تا تفته شود. وقتی آهن تفته شد، آن را می کشد و با صدای بلند(هه) علامت می دهد که پولک زنان پولگ بزنند. پولگ زنان با هه هه گفتن، نفس زنان پولگ را بالا می برند و روی آهن فرود می آوردند. وقتی آهن تفته شده، شکل گرفت، آهنگر آن را داخل آب می اندازد که آبدیده شود. آهنگر چکش، بیل، کلنگ، داس، تیشه، اره و مانند آن ها را به صورت ابتدایی می سازد.
مسگری
مسگری در هزارستان هنوز رونق دارد. مسگران هزارگی از مس انواع دیگ، دیگچه، دیگ کلان نذری، چای جوش، پیاله، کاسه، آفتابه و لگن، گیلاس آب خوری و مانند این ها درست می کنند. برای این کار مس را آب می کنند و یا قطعه های از مس را تا می کنند و از آن ها ظرف های مسی می سازند. ظرف های مسی طلایی رنگ اند و داشتن آن به خانه نمود دیگری می بخشند. مسگران افزون بر ساختن ظرف های مسی آن را قلیایی هم می کنند که به آن (سپید کردن) می گویند.
هنرهای مرتبط با چوب
خـراطی، منبت کاری، مشبک کاری، خاتم کاری، ریزه کاری و نازک کاری. حجمهای چوبی سنتی(پیکر تراشی) ارسی سازی ساخت، سازهای چوبی سنتی، کنده کاری روی چوب، نقاشی روی چوب، بیل چوبی، خط کش(آله کش) چوبی، پاروی چوبی، یوغ، ماله و اسپار چوبی(قلبه) و مانند آن از صنایع دستی هزارگی اند.
هزاره ها از چوب بیشتر در خانه سازی و تزیینات آن استفاده می کنند. ساختن ارسی(پنجره) دریچه، در، دروازه، تاق، رفک، تاقچه، سردرگه یی، الماری(کمد) لیر قرآن، صندوق، صندوق تفنگ و انواع دسته های ابزار دستی از هنرهای مرتبط با چوب در صنایع دستی هزارگی اند. هزاره ها بیشتر از چوب ارر(عرعر) سپیدار برای ساختن صنایع دستی چوبی استفاده می کنند. آنان درخت را می برند، پس از آن پوستش را می کنند و در آفتاب می گذارند که خشک شود. وقتی چوب ها آماده ی کار شدند، آن ها اره کشی و تراق بری می کنند. چوب های اره کشی شده را به خانه ها می برند و از آن ها در و پنجره و مانند آن می سازند.
سازهای چوبی
دمبوره سازی
دمبوره را هزاره ها بیشتر از چوب توت می سازند. استادان دمبوره ساز پس از قطع درخت توت، تنه ای آن را می تراشند و از مغز آن کاسه ی دمبوره می سازند. این چوب بسیار ظریف و خوش رنگ است. وقتی چوب درخت توت آماده ی ساخت شد، آن را چند روز در آب می گذارند. پس از آن درون آن را خالی می کنند و کاسه ی دمبوره می سازند. ظرافت مغز تنه ی درخت توت باعث خوش صدایی دمبوره می شود و به قول دمبوره نوازان(درنگ و درنگ) صدا می دهند. وقتی کاسه ی دمبوره ساخته شد، دسته ی آن را می سازند. در پایان با دوتار نایلولی یا روده ی گوسفند تار(زه)آن را می سازند.
چوخال
هزاره ها از چوخال برای رفتن روی برف استفاده می کنند. چوخال در هزارستان از چوب سبک مانند چوب سپیدار و ارر ساخته می شود. چوخال ساز هزاره نخست از چهار چوب یک مستطیل می سازد ،پس از آن درون مستطیل را با سه چوب دیگر پر می کنند. از آن پس به شکل چپلی چند بند از نخ پشم گوسفند و یا چرم دور آن بند می اندازد. مردم هزاره چوخال را در فصل زمستان پا می کنند و روی برف راه می روند. ویژگی چوخال در این است که در برف فرو نمی رود.
آثار لاکی و روغنی
نقاشی روی بوم، قلمدان، جلد کتاب، جعبه و مانند آن از صنایع دستی آثار لاکی و روغنی هزارگی اند.
صحافی و جلدسازی سنتی
شیرازه بندی و حفظ ورقه های کتاب از دیگر صنایع دستی هزارگی اند.
بافته های داری
محصولاتی که به کمک دستگاه های داری افقی یا عمودی تولید می شود از بافته های داری هزارگی اند. قـالی،گلیم، پلاس، جوال، جل اسب، خورجین، نمد، سرانداز، پوشاک سنتی مانند: برک و کرباس از این گونه اند.
بافتنی ها
بافندگی گونهای از صنایع دستی است که با بافتن نخ و تبدیل آن به پارچه انجام میشود. در این گونه از صنایع دستی، نخها به صورت حلقههایی در هم تنیده ریشته(رسیده) می شوند. دست کش، جوراب، شال گردن بافی و مانند آن ها از بافتنی های صنایع دستی هزارگی اند.
عبدالخالق آزاد در باره نخ کردن پشم بز و گوسفند در هزارستان چنین می نویسد: زن ها بعد از آن که پشم گوسفند را ذریعه قیچی آهنی(قیچی مال) که توسط آهنگران محل درون کوره های آهنگری ساخته می شد) می گرفتند، آن را شسته و سپس تار تار توسط دست انساج آن را از هم جدا(تیت) می نمودند بعد آن را باهم دست چل می کردند.- شانه آهنی بعدها ساخته شد. بعد از دست چل پشم آن را به وسیله دوک دستی که پشم پیچانده شده روی آرنج دست چپ پیچانده می شد، ذریعه دست راست دوک را چرخانده و بعد آن را به تدریج به تار تبدیل می کردند.(ماهنامه پاتو ص۸.
کار دیگر زنان بافت جاجیم، گلیم، گَبِّه، قالی، خورجین، خوابگاه و جز آن است. زنان و دختران نخست پشم گوسفند را با دوک می ریسند و پس از آن که آن ها را رنگ کردند به صورت کلاف برای بافت آماده می سازند. بافت با دارهای زمینی و با شانه فلزی که «شانه گلیم بافی» نامیده می شود انجام می گیرد. در هر دستگاه بافت چند تن از زنان و دختران مدت یک یا دو ماه کار می کنند تا یک قطعه جاجیم یا گلیم زیبای هزارگی بوجود آیند. آنان نخست کلاف ها را سراسر دار می کشند و از یک سو شروع به بافتن و طرح انداختن می کنند. دوخت پوشاک خانواده نیز به عهده ی زن هاست و زن ها نیز باید این هنر را بدانند به همین جهت مادران وظیفه دارند که دوزندگی را مانند بافت جاجیم و گلیم و قالی به دختران خود بیاموزند.
نمد مالی و شلکی بافی
نمد مالی و شلکی بافی در هزارستان سابقه زیادی دارد که خود در اصل نوعی فرش ضخیم و یا گستردنی است که از پشم تهیه میشود. نمد در حقیقت از نفوذ رطوبت و سرما جلوگیری میکند. فرش نمدی در انواع مختلف برای مصرف متفاوت و با نقش های گوناگون آماده میشود. شلکی نیز از پشم گوسفند تهیه میشود. همۀ زنان هزاره تقریبا در این هنرها مهارت دارند. تا همین اواخر در هزارستان این هنر زیبا ادامه داشت و هنوز هم بیشتر بافندگان این هنر در قید حیاتند اگر چند با ورود فرشهای صنعتی هر دو از رونق افتادهاند.
شلکی بافی
شلکی را مانند پلاس می بافند. با این تفاوت که بافنده ی شلکی بیشتر زنان هزاره است. برای این کار نخست پشم گوسپند را می ریسند، سپس آن را نخ می کنند. نخ های آماده را روی دستگاه شلکی بافی می تنند و دستگاه را آماده ی شلکی بافی می کنند. زنان شلکی باف در یک سمت دستگاه می نشینند و با شانه های دست ساز شلکی بافی، روی نخ ها می کوبند. نخ ها را از لای یک دیگر رد می کنند و نقش می اندازند. نقش های شلکی نسبت به گلیم و قالی ساده تر است. رنگ شلکی خاکستری است. طرح های آن بیشتر لوزی مانند اند. وقتی شلکی آماده شد، آن را روی سنگی که زیر آن آتش شعله می کشد، می مالند، آب می ریزند و با پا می کوبند. در فرجام شلکی را در آب می خشکانند و به جای لحاف و پتو استفاده می کنند.
نمد مالی
هزاره ها برای ساختن جنس نمدی نخست مقداری پشم بز و گوسفند را روی سنگ داغ پهن می کنند و با چوب بر آن می کوبند و تکان می دهند. وقتی پشم ها به هم فشرده شد، روی آن آب گرم می ریزند و دوباره می کوبند. هنگامی که پشم ها به صورت دوشک در آمد و سخت فشرده شد، با دست آن را لوله می کنند و دوباره باز می کنند. وقتی پشم ها صورت گلیم به خود گرفت، روی آن را با چوب می مالند و آب گرم می ریزند تا خوب فشرده شود. در پایان با دست و پا پشم ها را می مالند تا نمد شود. هزاره ها از نمد به عنوان زیرانداز استفاده می کنند.
عبدالخالق آزاد در باره ی شال مالی و نمد مالی در هزارستان چنین می نویسد: بعد از آن مرحله مالیدن شال فرا می رسید. مالیدن شال مرحله ی کار پرمشقت و عمدتا کار مردانه بود. سنگ شال مال روی دیگدان کلان که زیر آن آتش افروخته می شد، قرار داشت. در مناطق مرفه که مردم مسجد داشتند، سنگ مزکور را روی لرتابه خانه قرار می دادند و از آتشدان مسجد زیر آن آتش می کردند تا داغ گردد. بعد از آن پارچه ی شال را با آب جوش خیس می کردند و آن را روی سنگ داغ می انداختند. مرد شال مال، آن را با پاهای شان می کوبید. این کار با شدت تمام از شفق شروع و تا شام ادامه می یافت. گه گاهی آن را روی سنگ پایین می کردند و با چوب دراز می کوبیدند. هزاره ها این چوب را (شال کوی) می گفتند. به تدریج نخ های تار شال گم شده، شال ضخیم و پرپشم می گردید. در نهایت شال را از روی سنگ پایین می نمودند و آن را خشک می کردند.(همان ص ۷)
گلیم بافی
در هزارستان گلیم و پلاس به یک معنا به کار می رود. پلاس مدتی است رونق خود را از دست داده است اگر چند هنوز می توان آن را در برخی خانه های هزاره ها دید. این هنر دستی مردمی که سابقه ی تاریخی چند صده دارد به منظور خودکفایی و تهیه ی گستردنی محلی رواج کامل داشته است. ولی از حدود سی سال پیش که قالین صنعتی در کشور گسترش پیدا کرده است، مردم به تدریج از این صنعت دستی دست بر داشتهاند. اگر چه پیش از گسترش قالینهای صنعتی در کشور، در هر خانه ی هزاره یک گلیم هزارگی فرش بود. گلیم را مانند شلکی می بافند. با این تفاوت که بافندگان گلیم بیشتر مرد هستند. برای این کار نخست چهار میخ را در چهارگوش زمین می کوبند. مردم هزاره به این چوب، تیرچوب شال می گفتند. پس از آن دو چوب به صورت افقی در کنار میخ ها جا می گذارند. سپس دو چوب بلند روی زمین به صورت موازی قرار می دهند. در وسط این دو چوب دو چوب دیگر را ستون قرار می دهند. روی دو ستون یک چوب افقی می گذارند و نخ را ها بر آن گره می زنند. در پایین سر این ستون ها دو چوب نازک افقی می گذارند و نخ ها را یک دور، دور آن می پیچانند و گره می زنند. آن وقت نخ های رنگارنگ را به صورت افقی و عمودی از میان ستون ها و دو چوب موازی رد می کنند و بر چوب های کنار میخ ها گره می بندند. وقتی نخ ها جا گذاشته شد، در سمت راست آن دو نفر روی زمین می نشینند و شروع به بافیدن می کنند. برای بافتن دو چوب نازک را که بر آن نخ پیچیده شده است، از درون سایر نخ ها رد می کنند و گره می زنند. با جا به جا کردن چوب ها و زدن شانه های گلیم بافی، گلیم باف ها طرح می ریزند و نقش می بندند.
آزاد این مراحل را چنین توضیح می دهد: با دو چوب، دو شاخه ای دم چوب را پس و پیش و تاو و بالا می کنند. چوب گوله بعد از هر دفعه گذشتاندن تار، ذریعه چوب چک که روی آن تار پیچانده شده است با شانه ی چوبی، آن را محکم محکم می کوبند. ذریعه ی چوب میخ مانند آن را می کشانند و بار دیگر بارکش را از محل اصلی آن کنده و آن را پیش تر قرار می دهند. چوب میخ مانند را چوقیسو و چوب دیگری را که در اصل عرض پارچه را تعیین و کنترول می کند، چوب بارکش می گویند. چوب برکش از ناحیه هر دو سر دارای دو نوک تیز است، که آن را درون ناحیه ی آخری ساحه ی بافته شده به فشار محکم می کنند. در جریان یک روز زنان بافنده فقط می توانند به اندازه ۶۰cm که عرض شال حدود ۵۰ تا ۶۰ cm بود ببافند.(همان ص۷)
یک دست گلیم از پنج روز تا یک هفته طول می کشد تا بافته شود.
جوراب شالی بافی
مردان و زنان هزاره با سیخ های آهنی که از پیش برای جوراب بافی و مانند آن ساخته شده اند، جوراب شالی را می بافند. جوراب شالی مانند دیگر بافته های شالی از چوغ(نخ) ریشته(رسیده) ی پشم گوسفند و بز ساخته می شود. جوراب باف نخست چوغ را دور حلقه ی می پیچد و سپس از سر باز شده ای آن شروع به بافیدن می کند. جوراب باف نخ را به دور سیخ حلقه می کند و به درون نخ های بافته شده می پیچاند و یک دور کامل می بافد. این بافیدن ها تا پایان جوراب ادامه می یابد و در پایان سر نخ را به درون جوراب گره می زند و می برد. بدین صورت جوراب آماده برای پوشیدن می شود.
دست کش شالی وگلوبند(گردن بند) شالی نیز به این صورت بافیده می شوند.
جوال بافی
جوال مانند شلکی از نخ پشم بز و گوسفند بافته می شود. اندازه آن نیز مانند شلکی است. جوال را پس از بافتن دوتا می کنند، قد می زنند و دو طرف تا شده را به هم می دوزند و جوال درست می کنند. در جوال می شود جو، جواری، موشنگ، ماش، گندم و مانند آن نگهداری کرد.
شال بافی(برک)
لباس شالی را در برخی مناطق هزارستان برک می گویند. برک را نخست مانند شلکی می بافند. سپس روی سنگ داغ و یا دیگ آب جوش با پا می مالند تا مو(کرک) در آورد. وقتی برک آماده شد، از آن کت، شلوار و وسکت(جلیقه) شالی یا برکی درست می کنند. درگذشته زنان خیاط لباس برکی را می دوختند، اکنون خیاط های عصری آن را می دوزند. لباس برک بسیار خوش رنگ و زیبا است. امروزه هرکسی نمی تواند لباس برک بپوشد، چون ساختنش سخت است و هم بسیار گران است. برک هزارگی امروزه بیشتر برای فروش به گردشگران خارجی ساخته می شوند.
آزاد در این باره می نویسد: به دنبال آن، مرحله ی تهیه شال پیراهن و شال پای جامه (شال برزو) می رسید. شال پیراهن متشکل از چهار بخش بود، دوپارچه آستین و دو پارچه پیش رو و پشت سر. شال را افراد ماهر برش می کردند. بعد از برش زنان آن ر ا با دست و سوزن آهنگری می دوختند. در ناحیه علیای پارچه پیش رو به شکل نیم دایره برای جای گردن، شال را برش می نمودند. و از ناحیه ی وسط نیم دایره به طرف پایین تا اندازه ی که سر از آن داخل شده بتواند، در ناحیه سینه آن را چاک می نمودند. کناره چاک و محل دایره که گردن در آن قرار می گرفت، با تناب مخصوص که آن را قیغ می گفتند، کناره دوزی می کردند. قیغ را زن ها از تاب دادن چند تار گردهمدیگر و بافتن به شکل آتیکی(تاباندن سه تار لای همدیگر) تهیه می کردند. آن سه تار به رنگ های مختلف سیاه، سفید و سرخ بود، که از ترکیب پیچیدن آن رنگ مرغوب و زیبای به دست می آید.
در ناحیه بالا تنه شال پیراهن آستین ها و محل گردن و در ناحیه پایانی دامن شال قرار داشت. برای آن که شال با بدن در تماس قرار بگیرد و در نتیجه به زیبایی شال افزوده شود آن را با شال دیگر که آن را شال میمن (شال میان بند) که مفهوم کمربند را داشت می بست.
شال میمن (شال میان بند)
شال میمن به عرض ۵ تا ۱۰ cm همانند شال بافته می شد، کمتر آن را می مالیدند. و به تناسب بزرگی کمر طول داشت. هدف از بستن آن در کمر جمع و جور کردن شال برای جلوگیری از مزاحمت در جریان کار بود. در ناحیه بالای روی سینه چپ یک یا دو جیب از همان پارچه شال درست می کردند.
بعضی افراد روی دامن هم جیب داشت، مردم آن گونه افراد را در جامعه افراد چارجیبه خطاب می کردند.
لباس مردان و اطفال اعم ازدختر و پسر چندان از هم تفاوت نداشت ولی لباس زنان دامن درازتر و و دایره وسیع تر داشت.
شال برزو
شال برزو که بیشتر مشابه پطلون(شلوار) های امروزی بود، با پطلون های این قدر تفاوت داشت، که فاقد جیب بود. و مانند ازار امروزی جای مخصوص داشت، که درون آن تناب(ازاربند) آتیکی(بافته شده) قرار داده می شد.
این گونه ازار بند که سخت ناحیه کمر را اذیت می کرد، برای مردان و زنان پدیده ی آزار دهنده بود. مردان و زنان که جای ازار بند آن از پارچه کرباس بود به دیگران مباهات می کردند. و یا دیگران می گفتند خوشا به حال فلانی که جاغه شال بند(محل اختفای ازاربند) آن از کرباس است. ازار بندها را هزاره ها از پشم گوسفند و بز می ساختند.(همان ص۷)
کرباس بافی
کرباس را هزاره ها از نخ پنبه می سازند. ساخت آن مانند شلکی است با این تفاوت که نخ کرباس باریک تر از نخ پشمی شلکی است و پارچه ی آن ضخامت شلکی را ندارد. کرباس نخستین دست بافت هزارگی است که به عنوان لباس از آن استفاده می شده است. کرباس از پارچه ی معلومی کمی ضخیم تر است، از این رو برای زمستان هزارستان لباس مورد پسند هزاره ها است.
خورجین بافی
هزاره ها خورجین را از نخ پشم بز و گوسفند می سازند. ساخت آن مانند شلکی است. وقتی پارچه ی خورجین آماده شد،آن را از دو طرف تا می کنند. قسمت تا شده را جیب مانند می سازند. خورجین را بیشتر اسپ سواران استفاده می کنند. داخل خورجین وسایل ضروری را می گذارند و از دو طرف اسپ، قاطر و الاغ می آویزانند.
کلاه چوغی بافی
زنان هزاره با نخ نیلونی و سخ های مخصوص کلاه دوزی، نوعی کلاه می بافند که به آن کلاه چوغی می گویند. کلاه چوغی که از نخ نایلونی بافیده می شود، سفت و استوار روی سر می استد و بیشتر مورد پسند جوانان و نو جوانان است. اما کلاه چوغی که از انواع نخ های معمولی بافته می شود؛ شل است و بیشتر میان سالان و پیر سالان سر می کنند. کلاه چوغی مانند جوراب و دستکش شالی و چوغی بافته می شود.
فرزانه
سلام و عرض ادب خدمت شما عزیزان،
من میخواهم یک دمبوره که صنایع دستی هزاره گی بشه بخرم میتوانید لطف کرده بگویید از کجا میتنم بخرم.
تشکر فرزانه قربانی