علی عظیمی
ساعت یازده صبح است که میرسی جلوی ساختمان اصلی دانشگاه تکنالوژی سیدنی؛ جایی که شاید تا حالاچند بار از جلوی آن رد شدهای ولی دلیلی نداشتهای داخل آن بروی. اما امروز نه. باید سری به داخل این ساختمان بزنی.
لحظهی کوتاهی بعد از ورود از درِ اصلی، خودت را به گوشهای از ساختمان مییابی که برای نمایش آثارهای هنری اختصاص داده شده است. نورپردازی زیبا روی دیوارهایی به رنگ سیاه کمی روشن، عکسهایِ گاهی غمگین به قطعهای بزرگ، صفحهی دیجیتالی بزرگ با تصاویر متحرکی از بندامیر و جای خالی بودا، آدمهایی که انگار چند دقیقهای است جلوی عکسها میخکوب شده اند. آنطرفتر تلویزیونی که گاهی مصاحبه با اهالی مردم بهسود را پخش میکند که خانههایشان را در تهاجم کوچی از دست داده اند و گاهی هم صحنههایی از رگبار مسلسل سربازان ارتش به روی تظاهرکنندگان در دشت برچی را. و بلآخره تابلوی بزرگی که روی آن نوشته اند “پناهگاه ناامن” و کمی پایینتر از آن و با فونت ریزتری “هزارهها در افغانستان“.
امروز روز افتتاح نمایشگاه است. نمایشگاه “پناهگاه ناامن” که در آن عبدالکریم حکمت زندگی هزاره ها در افغانستان امروزی را به تصویر کشیده است. ساعت کمی از یازده گذشته است. جمعیت زیادی گرد هم آمده اند تا در مراسم رسمی افتتاح این نمایشگاه شرکت داشته باشند. حضور هنرمندان، آکادمیک، و فعالان حقوق بشر چشمگیر است. آقای دیوید ملوف از نویسندهگان برجستهی استرالیا را نیز میبینم که گوشهای ایستاده است.
زمان آن رسیده تا برنامه افتتاح شود. گردانندهی برنامه داکتر نینا از دانشگاه تکنالوژی سیدنی، عبدالکریم حکمت را برای حاضرین معرفی میکند. خانم نینا ضمن سخنانی میگوید: آقای حکمت از دانشجویان سابق رشتهی علوم اجتماعی در دانشگاه تکنالوژی سیدنی است که پایاننامه تحصیلیاش را در مورد وضعیت تاریخی-اجتماعی قومیت هزاره در افغانستان در سال دوهزار و هشت نوشته است. وی در ادامه میگوید که حکمت سعی بر آن دارد تا در این نمایشگاه به ارائه شواهد دست اول از وضعیت کنونی جامعهی هزاره در افغانستان بپردازد.
نوبت به آقای حکمت میرسد. وی ابتدا دربارهی سفر سه ماههاش به هزارهجات در سال دوهزار و ده و پیرامون برنامهی تحقیقیاش در بارهی و ضعیت سیاسی-اجتماعی هزارهها در افغانستان امروزی صحبت میکند. از آسیبپذیری و محرومیت هزارهها در افغانستان میگوید. از نبود خدمات ابتدایی چون برق، سرک و آب آشامیدنی صحی با وجود سرازیرشدن میلیونها دلار به افغانستان.
وی همچنین اشارهای میکند به سفرش به سرزمین ارواح، بهسود. دیاری که چند سال میشود پیهم مورد هجوم کوچیها قرار میگیرد. حکمت برای حاضرین توضیح میدهد که او چگونه با دیدن خانههای سوخته و قریههای خالی از سکنه شوکه شده بود.
سخنران بعدی برنامه آقای پاول پاور هست؛ رییس انجمن پناهندهگان در استرالیا. ایشان ضمن قدردانی از کارهای کریم حکمت میگوید که بزرگترین خدمت به یک ملت معرفی آن ملت به سایر مردم هست. چیزی که به باور آقای پاول، حکمت با برگزاری نمایشگاهاش توانسته است به خوبی از پس آن برآید.
آقای گرام تام مسوول امور پناهندهگان از سازمان عفو بینالملل سخنران بعدی برنامه هست. او میگوید در حالیکه از آشناییاش با جامعهی هزاره بیشتر از یک سال نمیگذرد اما او در این مدت توانسته است به شناخت زیادی از جامعهی هزاره دست یابد. آقای گرام با اشاره به تهاجم و تعرض گروههای تروریستی به هزارهها در افغانستان و پاکستان میگوید که برگزاری چنین نمایشگاههایی میتواند پرده از روی این فجایع بردارد.
در اخیر، خانم نینا در حالیکه حاضرین را به محل برگزاری نمایشگاه هدایت میکند میگوید که نمایشگاه تا چهار هفتهی دیگر به روی علاقمندان باز خواهد بود. تو نیز به دنبال جمعیت به راه میافتی و بار دیگر میروی سراغ ساکنین پناهگاهی که دیگر امن نیست.
گوشهای میایستی. چشمت میافتد به کاغذی که روی آن به زبان انگلیسی نوشته است “جنوری دوهزار و یازده بود که دولت استرالیا و افغانستان ضمن سفر وزیر امور مهاجرین افغانستان به استرالیا به امضای توافق نامهای دست یافتند که نشان میداد پناهندگان افغانستانی که از طریق قایق به این کشور آمدهاند مشمول حمایتهای جامعهی بینالمللی نیستند و میتوانند به اجبار به کشورشان بازگردانده شوند.
اکثریت افغانستانیهای خواهان پناهندگی در استرالیا از جامعهی هزاره اند که طبق آمار انجمن پناهندگان در استرالیا هماکنون درخواست پناهندگی حدود چهل و نه تن از آنها که شامل یک پسر بچهی پانزده ساله نیز هست، رد شده و در هر آن ممکن است به اجبار به کشورشان بازگردانده شوند.
برعلاوه حدود دوهزار و چهارصد پناهندهی دیگر افغانستانی در بازداشتگاههای استرالیا بسر برده و منتظر بررسی درخواستهای پناهندگیشان اند. گرچند اخیرا دادگاه عالی بنابر مسایل حقوق بشری به برنامهی دولت برای اعزام پناهندگانی که بعد از بیست و پنجم جولای به استرالیا آمده اند به کشور مالیزیا رای منفی داد اما در عین حال فرستادن پناهندگان به کشور سوم دیگر را نمیتوان منتفی دانست”.
در یک چنین شرایطی که از یک سو دولت استرالیا اصرار به بازگشت اجباری مهاجرین افغانستانی دارد و از سوی دیگر دولت افغانستان امنیت این افراد ر ا در صورت بازگشت به کشورشان تضمین کرده است، واقعاً و جدا از بازیهای سیاسی آیا برای هزاره ها افغانستان پناهگاهی امن است؟ اگر هست بر اساس چه معیارهایی؟
اینها سوالاتی اند که پاسخ آن را میتوانی با حضور در این نمایشگاه و با کمی دقت به عکسهای به نمایش در آمده در آن جستجو کنی.
عکسهایی که در این نمایشگاه به نمایش در آمده اند بیشک راوی درد و رنج مداوم و بی پایان هزارهها در افغانستانِ قبل و بعد از طالبان اند. عکسهایی که بیانگر زخمها، و رنجهای واقعی اند از آدمهای واقعیتر.از خانههای سوخته، دیوارهای سیاه و دخترکان به خاکسترنشستهی بهسود گرفته تا چهرههای غمکشیدهی بازماندگان قتل عام درهیفولادی توسط طالبان، و از کمبود ورقهی رایدهی انتخابات پارلمانی در جاغوری گرفته تا میلهی تفنگهای سربازان ارتش که در خیابان شهید مزاری به سوی تظاهرکنندگان به نشانه رفته اند. اینها همه واقعیتهای عینیای اند که امروز به تصویر کشیده شده است.
به عکسها نزدیکتر که میشوی، زخمها ملموس تر می شوند. عینی تر، برهنهتر. واقعیتهای تلخ همیشگی از عکسها و آدمهایش و سنگهایش و خانههایش پیداست. ترس از آزار و اذیت از سوی طالبان و گروههای رقیب قومی، ترس از تشدید اختلافات و منازعات داخلی، ترس از دوباره به آتش کشیدهشدن خانهها، ترس از دوباره آواره شدنها، ترس از . . .
در این میان اما هستند عکسهای تاسفباری که در عین حال به تو امید می بخشند. لبخند می کارند بر لبانت. هرچند کوتاه و موقتی. آنها چیزی نیستند مگر ثانیهای از نگاههای عمیق پسران بامیانی که حتی زیر خیمههای نیمهپاره نیز دست از قلم نکشیدهاند و دارند علم را و دانش را پاس میدارند. این عکسها نیز قانعت نمیکند. بر میگردی به موضوع اول که هدف اصلی برگزاری این نمایشگاه نیز هست. آن اینکه برای هزارهها برخلاف تصور خیلیها، افغانستانِ بعد از طالبان نیز پناهگاه امنی نیست.
ساعت از یک بعد از ظهر گذشته و درحالیکه حس مبهمی در تو روییده است، به خانه برمیگردی. در خانه به این فکر میکنی کاش میشد کمی بیشتر آنجا می ماندی و به عکسها بیشتر خیره میشدی. اما از اینکه میتوانی به عکسها دسترسی داشته باشی کمی آرام می گیری. اینکه روزنامههای برجستهی چون “سیدنی مارنینگ هیرالد” و “دَ ایج” ضمن تهیهی گزارشی، عکسهای این نمایشگاه را در وبسایتهایشان قرار داده اند.
منبع: کابل پرس | افغانستان پرس
شبکه ی سرتاسری مردم هزاره