صحبت از شهر که به میان میآید، ساختمان های بلند، جادههای عریض، بناهای مدرن امروزی، آلودگی هوا، پل های طویل و مرتفع و تابلوهای تبلیغاتی که نشانه قرن ۲۱ است، به ذهن خطور میکند. بامیان از شهرهای قدیمی و با پیشینه تاریخی غنی است، اما انگار که با مدرنیسم و مکانیزه شدن قهر است و نمیخواهد به این زودى ها آشتی کند.
وقتی فردی برای اولین بار وارد بامیان میشود، منتظر است که حداقل چیزی مشابه شهرهای کوچک را ببینید، اما بعد از چند دقیقه متوجه می شود که بامیان همچنان بافت سنتی خود را حفظ کرده و نشانهای از منازل بلند و ابزار ساختمانی روز در آن یافت نمی شود. حتی پلکان هائى که برای رفتن به طبقه دوم استفاده می شود، از چوب ساخته شده است. پوشش اکثر خانهها از چوب است و بر روی بام خانهها لایهای گل پوشانده می شود و هر سال یا هر دو سال یکبار یک لایه نازک دیگر از گل جهت ترمیم لایه قبلی به آن اضافه می شود.
اما با وجود سال ها جنگ و عدم امکانات اولیه لازم و گاهی خشکسالى های طاقت فرسا به وضوح در می یابیم که زندگی به معنای ناب آن در این شهر باستانی جریان دارد و انسان را به فکر فرو می برد که چگونه در این دنیای مدرن شهری چون بامیان هست که روش زندگی مردم آن تا کنون دست نخورده و بکر باقی مانده است.
مرکز شهر را می توان در بازاری خلاصه کرد که اکنون از آن به عنوان بازار نو بامیان یاد می شود. از بازار قدیم شهر فقط چند دیوار و خرابه، بیشتر شبیه به آثار تاریخی، باقی نمانده است. بازار قدیم دقیقا روبروی یادگار تاریخی و استوار بامیان، یعنی بزرگترین بت بودای جهان قرار داشته است. اما بازار نو در مرکز شهر قرار دارد. در اطراف بازار هیچ گونه منزل مسکونی به چشم نمی خورد چون بافت شهری بامیان به گونهای پراکنده است که هر چند خانوار به صورت یک آبادی پهلوی هم اسکان گزیدهاند و نامی برای آن منطقه انتخاب نکرده اند.
درفاصلهای شاید هشت دقیقهای از بازار بامیان ، میدان هوایی (فرودگاه) بامیان قرار گرفته است که زمینی است خاکی و هموار و اثری از برج مراقبت یا دیگر امکانات و وسایل فرودگاهی در آن نیست و باند پرواز بیشتر به یک جاده عریض می ماند که از مسیر آن ماشین ها و موتورسیکلتها هم رد می شوند. از کوچهها که عبور می کنی، مردم دست خود را به نشان سلام بالا می برند و این عادت صمیمانه را کودکان هم آموختهاند. وقتی که ماشینی را می بینند، نا خودآگاه این عمل را انجام می دهند.
پیشه مردم بامیان اکثرا دامداری و کشاورزی است. و تقریبا ۹۹ درصد مردم گندم و سیب زمینی کشت می کنند. جالب است که دقیقا در مرکز شهر مردم را حین کار بر روی زمین های کشاورزیشان مى بینید که زنان و کودکانى با لباس های محلی و رنگارنگشان برای آنها چای داغ و اندکی نان جهت رفع خستگی اش مى آورند؟
اما شهرت این ده-شهر به شیوه زندگی و سخت کوشی مردم آن نیست، بلکه به خاطر بوداهایی است که دیگر نیست. و آن چه به جا مانده جای خالی بوداهاست. “ننسی هچ دوپره” در کتاب “راهنمای تاریخی افغانستان” که سال ۱۹۷۷ منتشر شده، در باره بوداهاى بامیان مى گوید: با ابتکار و پشتیبانی کنیشکا یکی از پادشاهان کوشانی ” کیش بودایی به دره بامیان هم راه یافت. پیروان این کیش سرانجام دیدنی ترین شمایل بودا را در بامیان ساختند. در اینجا بودا به عنوان تجسم انسان ملکوتی چندان حالت پروردگار را ندارد، بلکه بیشتر به یک آدم خارق العاده می ماند که در تجربیات انسان شریک است، اما بر فراز آنها قرار دارد، چون در مقررات اخلاقی او یکتاست.” “در واقع، بودا هرگز ادعای خدایی نداشت. این تندیس های باشکوه و عظیم که طی سده های سه و چهار میلادی ساخته شدند، صدها سال زایران را به سوی خود می کشاندند. حتا مدت ها پس از آن که کیش بودایی در پی حمله مصیبت بار هون های هیتالی، که در سده پنج بساط این کیش را در هند برچید و کیش هندو دوباره رواج یافت، و حتا پس از ورود اسلام بت شکن در سده هفت میلادی.” بیست و چهار سال پس از انتشار کتاب “ننسی هچ دوپره” هر دو بودای بامیان که یکی ۳۸ و دومی ۵۵ متر ارتفاع داشتند و با نام های مونث و مذکر شهمامه و صلصال شناخته می شدند، توسط طالبان تخریب شدند.
هیوان تسنگ، جهانگرد چینی که در عصر کوشانیان از بامیان دیدار کرده است، می گوید: “تمام آثار هنری و تجسمی به فرمان کنیشکا از فرمانروایان آن زمان های دور به وجود آمده است.” اما یافتههای باستان شناختی موید این مطلب است که آثار بوجود آمده در بامیان کار یک سال و یک قرن نبوده، بلکه نشان دهنده هنرنمایی قرنها چکش کاری و قلمکاری معماران و نقاشان بوده است.
اما تخریب تندیس ها یک روز بیشتر طول نکشید و پس از حمله ۱۱ مارس ۲۰۰۱ میلادی از دو بودای بزرگ بامیان فقط دو حفره بزرگ به یادگار ماند. عبدالوکیل احمدزی، رئیس اداره اطلاعات و فرهنگ ولایت بامیان، می گوید که در زمینه بازسازی تندیس ها کارهایی در حال اجراست. در سال گذشته سه پروژه تحقیقاتی بر روی آثار به جا مانده از مجسمه هاى بودا انجام شد. در بعضی قسمت های این یادگار تاریخی بر اثر گذشت زمان خرابى هائى ملاحظه میشد.
از یک گروه متخصص ایتالیایی دعوت به عمل آمده و در زمینه استحکام و جلوگیری از تخریب بیشتر پیکرههای ویران شده هر دو بت صلصال و شهمامه کارهایی در حال اجرا است. در حفره های خالی پیکر کوه داربست های فلزی را مشاهده میکنیم که جهت پاک کاری و مرمت غارها بسته شده و در ورودی بعضی از غارهها که نقاشى های تاریخی بر روی دیواره آنها نقش بسته است، درهایی کار گذاشته شده که بازدید از آنها برای عموم ممنوع است.
وقتی در محوطه بودا قدم برمیداریم، هنوز نشانهها و یادگارهای جنگ های خانمان سوز را میبینیم. گاهگاهی چشم به پوکههای فشنگ زنگ زده و یا قسمت هائى که مینگذاری شده بودند، اما حالا مین زدایی شدهاند، مى افتد. سنگ های سفید رنگ روی خاک بیانگر این است که اکثر محوطه این اثر تاریخی زمانی پوشیده از مین بوده است.
آیا روزی تندیس های بودا باز خواهند گشت و جای خالی خود را در بامیان پر خواهند کرد؟