نویسنده: جواد هزاره
از زمان تغییر سیاست های مهاجرتی دولت استرالیا ( ۲۰۰۷) تاکنون هزاران پناهجو از کشورهای مختلف بدلایل مشکلات سیاسی و امنیتی و اجتماعی که در کشورهای خود با آن دست به گریبان هستند، سوار بر قایق های شکسته ی ماهیگیری عازم استرالیا شده اند تا بلکه دراین گوشه ی کره زمین جایی امن برای زندگی خود و اطفال و خانواده های خود بیابند.
هفته ای نیست که خبر متوقف شدن قایق های حامل پناهجویان در رسانه های استرالیا منتشر نشود و این مسئله در حال حاضر به یکی از چالش های پیش روی دولت فدرال استرالیا با رهبری حزب کارگر مبدل گردیده است.
از آغاز سال گذشته میلادی ۲۰۱۰ بخاطر فشارهای اپوزیسیون و برخی از حلقات سیاسی داخل استرالیا دولت این کشور ناگزیر شد که دست به یک سری اقدامات بازدارنده و محدود کننده زده تا از حجم و میزان ورود پناهجویان غیرقانونی به این کشور کاسته شود اما گذشت زمان ثابت کرد که این راهکار هم چندان موثر نبوده و کوچکترین کاهشی در ورود پناهجویان مشاهده نشد.
ورود روزافزون پناهجویان غیرقانونی به استرالیا آنچنان به موضوعی داغ در مطبوعات و حلقات سیاسی این کشور مبدل گردید که در جریان انتخابات پارلمانی سال گذشته ۲۰۱۰ اکثر نگاه ها به سیاست های دو حزب اکثریت در قبال مسئله پناهجویان و نحوه ی برخورد با آنها معطوف گردیده بود .
از یک سو حزب کارگر که قدرت سیاسی را از اواخر سال ۲۰۰۷ به دست گرفته با تعدیل کردن سیاست های سخت گیرانه و غیرانسانی مهاجرتی دولت قبلی به رهبری جان هاوارد ( حزب لیبرال ) سعی کرد که وجهه ی بین المللی انسان دوستانه ی استرالیا را دوباره ترمیم نماید.
اما از طرف دیگر حزب مخالف ( لیبرال ) که اکنون به ائتلاف معروف شده است و ترکیبی از احزاب لیبرال و نشنال می باشد همواره بر سیاست های مهاجرتی دولت فدرال به رهبری حزب کارگر تاخته و آنرا مورد انتقاد شدید قرار داده و دولت را متهم به سهل انگاری وضعف در حفاظت از مرزهای کشور می کند.
در اثر این انتقادات روز افزون اپوزیسیون و تلاش آنها برای تحریک کردن مالیات دهندگان استرالیایی دولت فدرال این کشور وادار شد , علی رغم سیاست های گذشته اش دست به محدود کردن و تصویب قوانین جدید مهاجرتی زده و آمار پذیرش پناهنده را از میان پناهجویانی که بوسیله ی قایق خود را به استرالیا می رسانند کاهش دهد.
بخاطر اینکه تعداد زیادی از پناهجویان را اتباع افغانستان و مخصوصا مردم هزاره تشکیل می دهد, این مسئله بطور مستقیم تاثیر منفی زیادی روی پذیرش هزاره ها در استرالیا گذاشته و ما شاهد هستیم که در یک سال اخیر میزان درخواست های پناهندگی موفق افت شدیدی داشته و لذا عده زیادی از پناهجویان هزاره مدت های طولانی هست که در بازداشت اجباری و نامحدود بسرمی برند و بعد از این هم تضمینی برای قبول شدن درخواست های پناهندگی شان وجود ندارد .
از طرفی درخواست های پناهندگی خیلی از این پناهجویان بعداز ارزیابی توسط اداره ی مهاجرت و شهروندی استرالیا رد شده و باعث ایجاد یک وضعیت روانی بسیار خراب در میان پناهجویان گردیده است.
اخیرا همه ی ما شاهد هستیم که تنها در عرض یک هفته دو پناهجوی هزاره در بازداشتگاه های اداره ی مهاجرت استرالیا دست به خودکشی زده و متاسفانه جان خود را از دست دادند .
دلیل خودکشی و مرگ این پناهجویان برای ما مردمی که خودمان این مسیر را رفته ایم و این وضعیت را تجربه کرده ایم واضح و روشن می باشد و آنهم عدم دریافت جواب و بلاتکلیفی کامل و فکر و تشویش زیاد می باشد که قوی ترین انسانها را هم از پای در می آورد .
اگر چه رسانه ها و مطبوعات استرالیا این اخبار را کاملا پوشش می دهند وبازتاب های زیادی هم درمیان سازمانهای مدافع حقوق پناهندگان و احزاب سیاسی دارد اما در کل تغییری که به نفع این پناهجویان سرگردان و بلاتکلیف بوجود بیاید, را تا کنون شاهد نبوده ایم .
هدف من از نگاشتن این سطور تکرار مسائلی نیست که شاید همه ی شما کم وبیش با آن آشنا هستید ,بلکه هدف من بسوی مردم هزاره مقیم استرالیا هست که خوشبختانه جمعیت قابل توجهی را در این کشور تشکیل می دهندو در تمام شهرهای این کشور حضور و فعالیت دارند.
در واکنش به بعضی از مسائل مانند حمله ی ناجوانمردانه ی کوچی ها و تصویب بعضی قوانین ضد حقوق زن در افغانستان انجمن ها و شوراهای هزاره های استرالیا فعالیت های خوب و چشمگیری دارند و واقعا قابل قدر هست اما در مسئله ای که مستقیما بر برادران و خواهران ما در بازداشتگاه های همین کشور تاثیر دارد و کار به جایی رسیده که پناهجویان بخاطر شدت ناامیدی و پریشانی دست به خود کشی و حلق آویز کردن خود می زنند , متاسفانه که شاهد هیچگونه حرکت و فعالیتی از سوی شورای هزاره های استرالیا و انجمن های فرهنگی مردم هزاره در استرالیا نبودیم .
اگرچه شنیده می شود که رئیس شورای هزاره های استرالیا اخیرا سفری به بازداشتگاه کورتین در غرب استرالیا داشته است اما روی صحبت من با عوام مردم هزاره و انجمن های فرهنگی ما در استرالیا هست .
چرا بعد از مرگ دو پناهجوی هزاره که در عرض یک هفته اتفاق افتاد هیچ راهپیمایی و گردهمایی و نشستی از سوی انجمن ها و شورای هزاره ها دایر نگردید ؟ آیا این مسائل که بر روی هزاران پناهجوی مردم بشدت تاثیرگذار و تعیین کننده هست ارزش یک راهپیمایی و نوشتن پلاکارد و…را ندارد ؟
در کنسرت یک خواننده ی کوچه بازاری صدها تن از مردم ما گرد هم می آیند و هزاران دلار خرج یک کنسرت می شود اما آیا مرگ دو پناهجو و بلاتکلیفی هزاران تن دیگر اهمیتی کمتر ازین کنسرت موسیقی را دارد ؟
آیا همه ی ما کسانی که امروز آزادانه در استرالیا بود و باش داریم, این روزها را در بازداشتگاه های اندونزیا و استرالیا بر سر خود تیر نکرده ایم ؟ آیا فراموش مان شده که چندین سال را در چه وضعیتی در بازداشتگاه های استرالیا یا خارج از این کشور گذراندیم ؟
این ها همه سئوالاتی هست که این چند روز ذهن مرا مشغول کرده است و از فراموشی تاریخی و بی تفاوتی مردم خودم رنج می برم .
با این بی تفاوتی ما که از خون و پوست و جنس همان مردمی هستیم که این شبها و روزها از شدت استرس و پریشانی خوابشان نمی برد , سرنوشت برادران وخواهران ما به کجا خواهد کشید ؟
رسالت و مسئولیت انجمن های فرهنگی ما آیا محدود به برگزار کردن شب شعر و جشن نوروز هست یا اینکه آگاه سازی واطلاع رسانی برای آن دسته که سوادکافی و اطلاعات لازم را از مسائل دور وبر شان ندارند؟ آیا باید آنقدر بی تفاوت بنشینیم تا خبر خود کشی ومرگ چندین عزیز دیگر را شاهد باشیم ؟
مطمئن باشید که در صورتیکه ما بی تفاوت ننشسته و برای رساندن صدای مظلومیت پناهجویان هزاره در بازداشتگاه های استرالیا و اندونزیا تلاش کنیم این اقدامات بی اثر نخواهد بود .
منبع: مهاجرت به استرالیا
شبکه ی سرتاسری مردم هزاره