شبکه سراسری مردم هزاره: این مقاله در سایت بی بی سی نشر شده است. لازم به توضیح است که آقای برهان قربانی، کارگردان آلمانی هزاره هستند و نه آلمانی/ افغانی. ما به همه گروه های قومی احترام می گذاریم اما مردم هزاره افغان نیستند. مردم هزاره، تاریخ، گذشته و فرهنگ خاص خود را دارند.
‘شهاده’ نگاهی متفاوت از موضوع تکراری
عباس پویا
استاد دانشگاه در آلمان
در همین آغاز باید گفت “شهاده” در اینجا به معنای جانفشانی در راه هدف مقدس نیست. منظور کارگردان از “شهاده” اولین اصل از اصول پنجگانه اعتقادی اسلام است: شهادتین و نامی فیلمی است از برهان قربانی فیلم ساز افغان در آلمان.
“شهاده” در ٣٠ سپتامبر ٢٠١٠ برای اولین بار در سینماهای آلمان به نمایش گذاشته شد. ولی ماهها پیش ازآن با دعوت به فیستیوال بین المللی فیلم برلین یا برلیناله سر و صدای زیادی را در محافل سینمایی آلمان ایجاد کرد.
برهان قربانی کارگردان جوان آلمانی ـ افغانی توانست با اولین فیلم سینمایی خود که در عین حال پایان نامه تحصیلات دانشگاهی او در رشته سینما است، وارد رقابتهای برلیناله شود و این بسیاری از صاحب نظران را شگفت زده کرد.
“شهاده” پیش از همه در پی نشان دادن این واقعیت است که شهروندان مسلمان در اروپا و آلمان را نباید به باور دینی آنها تقلیل داد. آنان با همان بحرانها و پرسشهایی در گیر هستند که هر انسان دیگر هم می تواند با آنها سردچار باشد.
قربانی در فیلم خود وقایعی از داستان زندگی سه جوان مسلمان در آلمان را شرح می دهد که به گونه ای با هم گره می خورند. محل این اتفاقات برلین است، کلانشهر اروپایی و پر از تضادها و تناقضهای زندگی مدرن.
ظرف زمانی این اتفاقات ماه رمضان است ماهی که برای مسلمانان از تقدس ویژه ای برخوردار است. هر سه قهرمان داستان در این ماه با بحران هایی درگیر هستند که باورهای دینی آنهارا به چالش می کشد.
در این فیلم مریم دختر امام جماعت ترکی مسجداست که تاکنون دغدغه دینی نداشته و زندگی آزاد و به دور از قیدو بندهای مذهبی را می گذرانده. پس از آنکه مریم متوجه حاملگی ناخواسته خود می شود، تن به سقط جنین مخفیانه و عوارض پر درد آن می دهد.
این تجربه تلخ مریم را به دامن مذهب می اندازد. جمع بندی ساده مریم از تجربه زندگی هنوز بسیار کوتاهش این است که اگر او دستورات دینی را رعایت می کرد، هرگز باعث مرگ فرزند به دنیا نیامده اش نمی شد.
و این است که او دیگر نه تنها روسری بر سر می گذارد و نماز و روزه اش را ترک نمی کند، بلکه با اصرار مبالغه آمیزش بر رعایت ریز و تنگ مذهب حتی پدردیندارش را برافروخته می سازد.
پدر مریم که به امامت جماعت مشغول است، نگاهی عارفانه و فراخ به مفاهیم دینی دارد و دین را پناهگاهی برای دلهای شکسته می بیند تا دادگاهی برای قضاوت بر نیک و بد انسان ها.
داستان دوم شرح مقطعی پر تلاطم از زندگی اسماعیل، پلیس آلمانی ترکی الاصل است. زندگی آرام اسماعیل در کنار زن و فرزندش بر اثر یک حادثه دچار بحران می شود.
در جریان یک فرار و گریز اسماعیل با تیراندازی خود باعث زخمی شدن یک زن مهاجر بوسنیایی و درنهایت مرگ جنینی می شود که زن در خود حمل می کند. اسماعیل که نمی تواند خود را از عذاب وجدان ناشی از این عمل برهاند، سرانجام با جداشدن از زن و فرزندش و با همراهی کردن زن به مسجد ـ همان مسجدی که امامتش را پدر مریم به عهده دارد ـ کوشش می کند وجدان معذب خودرا کمی آرام بسازد.
و سر انجام سومین داستان مربوط می شود به سمیر، جوان مسلمان نیجریه ای که با مادرش در آلمان زندگی می کند. سمیر دارای کششهای همجنس گرایانه است و به یکی از همکاران خود دل داده است، سخت پریشان و بحران زده است.
او که فکر می کند همجنسگرایی با مسلمان بودن همخوان نیست، با پناه بردن هر چه بیشتر به نماز و مسجد ـ باز هم همان مسجد با امامت پدر مریم ـ تلاش دارد کشش درونی خود را سرکوب و معشوقی را که به ناچار هر روز بر سرکار می بیند، فراموش کند. ولی تلاشهای او نتیجه معکوس دارد. حضور معشوق در ذهن سمیر آنچنان سنگین و جاگیر است که حتی در حال نماز و نیاز هم نمی تواند از او بگریزد.
کارگردان فیلم، متولد ١٩٨٠ در آلمان است. او خود اصرار خاصی بر این دارد که از پدر و مادری هزاره و اسماعیلی به دنیا آمده است. شاید جایگاه تبعیض آمیز نسل مهاجر مسلمان دراروپا که کارگردان خود آن را به خوبی تجربه کرده است اورا به یاد جایگاه اجتماعی هزاره ها در افغانستان می اندازد که از زبان پدرو مادر شنیده است و اما مذهب اسماعیلی از این جهت برای قربانی مهم است که به باور او نگاه اسماعیلی به زندگی، انسان و دین نگاهی لیبرال است. صرف نظر از اینکه آیا این نگاه مذهب اسماعیلی به دنیا است یا نگاه او به پدیده ها و از جمله به مذهب اسماعیلی.
قربانی پرورده هر دو فرهنگ اسلامی و اروپایی است و می خواهد حریم هر دو را حفظ کند ـ مانند میلیون ها مسلمان دیگری که خواسته یا ناخواسته دراروپا زندگی می کنند. نگاه امام مسجد و پدرمریم به دین که تعصب دینی دخترش را مبالغه آمیز می یابد و بیشتر بر پیوند درونی با خدا تا حفظ سنتها و شعایر تاکید دارد، قرابت غریبی با برداشت دینی خود کارگردان از دین، دارد.
گذشته از پیام و محتوای فیلم، “شهاده” از لحاظ موسیقی متن، تکنیک فیلم برداری، نور پردازی و صدا برداری دارای کیفیت بسار عالی است که اگر جز این می بود به برلیناله راه پیدا نمی کرد.
قربانی پیش از این، تجربه های دیگری هم در عرصۀ سینمای آلمان داشته است.
اولین فیلم او فیلم کوتاه ٣۵ دقیقه ای بنام “پرندگان بی پا” است که در سال ٢٠٠۶ تولید شد. یک سال بعد، در سال ٢٠٠٧ فیلم کوتاه ۹ دقیقه ای “توهم” را عرضه کرد که مورد توجه صاحب نظران سینمایی قرار گرفت و برنده چندین جایزه شد.
ولی “شهاده” اولین فیلم بلند سینمایی قربانی است که نه تنها به برلیناله ٢٠١٠ راه یافت، بلکه تا کنون جوایز گوناگونی در اروپا و خارج از اروپا را از آن خود کرده است. “شهاده” تا کنون در کشورهای مختلف از فرانسه تا کانادا و تا ابوظبی به نمایش گذاشته شده و همه جا با استقبال وسیع روبرو شده است.
hussain naseri
zenda bashen bache qowma ma ba aojode shoma aeftekhar darem
راشد
سلام. لازم نیست که نوشته کنید برهان قربانی هزاره اسماعلیه است. فقط هزاره گفتن مهم است. تا چی زمان فریب دشمن را خورده هزاره ها را بخاطر نام مزهب از هم جدا می کنید؟
لامذب
با راشد همنظرم – اینجا جمعیت بزرگ هزار ها است که اصلا مذهب ندارند ولی هزاره هستند.
mad
درورد بر تمامی هزاره های جهان
Masoma
, can please help me? hello, i need the e-mail Mr borhan ghorbani
safar
well done we proud of him