روز های سیاه وفراموش ناشدنی ۲۱ و۲۲ دلو ۱۳۷۱راکه مردم افغانستان شاهد وحشیانه ترین کشتارجمعی برادران هزارۀ خود از جانب ائتلاف نامقدس جهادیان فاشیست خط وهابیت با قبیله سالاران جدیدی که در پوشش اسلام وجهاد خواهان تسخیر قدرت دولتی وتحکیم یک دور دیگر حاکمیت قبیلوی در وجود قبایل متعلق بخویشتن درین سرزمین بودند، تاریخ همیشه بیاد خواهد داشت وخلق های محکوم کشور باالخاصه خلق هزاره هرگز فراموش نخواهند کرد که، وقوع این حادثۀ ننگین نه بر خاسته از تضاد های مذهبی تشیع وتسنن بود ونه هم کدام قضیۀ سیاسی واجتماعی دیگر.
این فاجعه عملاً یک نسل کشی پلان شده از جانب آن عده از پیروان خط فاشیسم ونژاد پرستی بود که با وجود داشتن تفاوت های عمیق قبیلوی وعدم تجانس مذهبی، بر اساس وجه اشتراک نژادی در کنار هم قرار گرفته وخواستند که مجموع خلق تورک وهزاره را از این سرزمین پاکسازی وپلان تکمیل ناشدۀ امیر عبدالرحمان خان را به پایۀ اتمام برسانند.
این نیرو های تا دندان مسلح که پشتیبانی مجموع نیرو های حامی فاشیسم قبیلوی، وهابیت بین المللی و پان ایرانیست های تشیع شعار را همزمان با خود داشتند با بهانۀ بیرون راندن حزب وحدت اسلامی، که در تاریخ این کشور برای اولین بار مردم هزاره را با هدف رهایی از زیر بار تبعیض وتعصبات فاشیستی چندین قرنه تا اندازۀ باهم متحد وبخود جرأت داده بود که از داشتن حق مساوی چهار ملیت بزرگ پشتون، تاجیک، ازبیک، هزاره وهر واحد اتنیکی خورد وبزرگ دیگر نظر به شعاع وجودی ایشان در حاکمیت سخن گوید، جنگ را آغاز، با قتل عام وتجاوز های نامردانه وخلاف معیار های انسانی واسلامی، نسبت به زن ومرد، خورد وبزرگ، پیر وجوان باشندگان افشار صرفاً به جرم هزاره بودن چنان فاجعۀ سیاه وننگینی را درتاریخ خلق نمودند که ، انرا میتوان با حوادث نسل کشی های دوره های عبدالرحمان خان، پیروان هتلر در جریان جنگ دوم جهانی، نسل کشی مهاجمین مدرن اروپایی بر علیه بومیان سرخ پوست امریکایی، سیاه ستیزی های نژاد پرستان سپید پوست در افریقای جنوبی وکشتار های هدفممند وفاشیستی دیگرمقایسه نمود.
حادثۀ افشار یک بار دیگر ثابت ساخت که تأمین عدالت واقعی وپایدار،دراین سرزمین صرفاً با تعویض قبایل حاکم وجانشینی یک قوم ویا قبیله بجای دیگری تحقق پذیر نیست، بلکه باید است نظام سیاسی این کشور را بر اساس تساوی عملی وحقوقی مجموع باشندگان این سرزمین باید است باز سازی نمود.
کمبود مردم ما نداشتن برادر بزرگ در حاکمیت نیست بلکه نداشتن درک حقیقی ومنطقی از تساوی حقوق باهمی باشندگان این سرزمین است که تا همین اکنون نیز ریشۀ فهم این مسأله چندان روشن به نظر نمیرسد وتیکه داران قدرت با نفس حق طلبی وعدالت پسندی خلق های محکوم مصروف قمار قدرت اند.
فاجعۀ افشار درسی است ماندگار برای همه نسل عدالت جو وحق طلبی که زندگی انسانی ایشان پامال اهریمن تبعیض، تعصب ونژاد پرستی است، وبا داعیۀ حق طلبی ایشان بگونه های مختلفی بازیگری صورت میگیرد.
فدراسیون فرهنگی تورکان افغانستان ففتا در حالیکه با تمامی توان این فاجعه را محکوم وبه گردانندگان ملعون آن نفرین هارا نثار میکند، از خلق محکوم کشور ومجموع باشندگان این سرزمین متقاضی است که با کنار گذاشتن توهمات برتری جویانه وعظمت طالبان در کنار هم قرار گرفته وزندگی با همی را در میهن آبایی خود با صلح وصمیمیت، صداقت واحترام متقابل به داشته های انسانی وارزش های معنوی همدیگر پایه ریزی واز داشتن فکر حکومت کردن بالای همدیگر پرهیز نمایند.
این راه یگانه راه رسیدن به صلح وزندگی ارزشمند فارغ از دغدغه های من بهتر درین سرزمین است.
بیایید درین راه همه باهم تلاش وآگاهی بخشی نماییم وبزرگترین کمبود جامعۀ ما نداشتن آگاهی نسبت به این حقایق است.
هیأت رهبری فدراسیون فرهنگی تورکان افغانستان(ففتا)
sharif hamdam
THANK YOU TURKAN FOR YOUR EXPRESSION OF SYMPATHY TOWARD YOUR HAZARA BROTHERS.
HAZARA AND UZBEK MUST STAND TOGETHER AND FORM A UNITED FRONT AGAINST THEIR RUTHLESS ENEMIES.