کوچیهای تادندان مسلح پشتون، هشت سال است برما میتازند، مردم مارا میکشند، خانه های مانرا به آتش میکشند، مال ودارایی مارا غارت میکنند وحتی کودکان مان را روی آتش کباب میکنند، درطول هشت سال مردم ما با حرکات مدنی ازقبیل راهپیمایی های مسالمت آمیز، تدویرکانفرانس های خبری، و ارتباط با سفارت های کشورهای ذیدخل درقضایای افغانستان ودرخواست کمک از دفاتر سازمانهای مدافع حقوق بشر، ازجمله سازمان ملل متحد وamnesty international خواستند ازراه های معقول معضل کوچی ها با مردم هزاره را حل وفصل کنند ولی متاسفانه هیچ پاسخی مثبت دراین زمینه نصیب مردم مانشد. درطول هشت سال فعالیت های مدنی درجهت حل این معضل ما نه تنها باجانب داری کامل دولت ازکوچی ها مواجه گردیدیم ، بلکه جانب داری بعضی نهادهای بین المللی از کوچی هارا نیزشاهد بودیم.این بی تفاوتیها کاررا به جایی کشید که امسال شاهد بودیم.
امسال کوچیها بابیرق های طالب وبا نیروی کامل نظامی، مسلح باراکت وپیکا به بهسود ودایمرداد، باطرح ازپیش سازمان دهی شده افغانستان به دوران عبدالرحمن بازگرداند، آله فشاری که برای ازبین بردن وتحت فشار قرار دادن هزاره ها ساخته شده است، ازنو به اجرا گذاشته شد. ازسوی دیگر؛ چند روز قبل ازحمله کوچی ها به بهسود؛ تمام نیروی های اردوی ملی مستقر دراین مناطق که دربین شان هزاره ها نیز بودند بنابه فرمان وزیر دفاع؛ آنجا را ترک نمودند تا زمینه قتل وغارت را برای کوچیهای طالب مساعد سازند. بعضی خبرنگاران ما نوشته اند: “کوچی ها هیچ گناهی نکرده اند، آنها برای بقای خویش میجنگند. ۱ – فرض کنیم “کوچی ها نیز انسانهای بی چاره وفقیر هستند که به خاطر زنده ماندن با مردم بهسود میجنگند” همه این را قبول دارند که بعضی کوچیهانیز فقیر تر ومظلوم تراز هزاره ها هستند، که همیشه به عنوان سوته توسط فاشیست های پشتون مورد استفاده قرار میگیرند.” فقیر ازاین جهت که بی سواد اند ونمیدانند ومظلوم ازاین جهت که همیشه وسیله اند وحتا درنزد پشتون های خودشان نیز منزلت وکرامت انسانی ندارند؛ نه ازنگاه مال ودارایی؛ زیرا فقیر ترین کوچی ازنگاه مالی؛ شاید هزار گوسفند وشتر داشته باشند درحالیکه یک فامیل هزاره بهسودی تمام دارایی اش یک گاو چند متر زمین است که باتمام عایدات سالانه اش نمیتواند قمت دو راس گوسفند کوچی را پیداکند. ۲- آنهایی را که امسال، با تیوتاهای جاپانی، راکت وپیکا وتوپ های ۸۲ ملی متری به بهسود ودایمرداد سرازیر شده اند؛ نمیتوان باهیچ منطقی بیچاره ومظلوم گفت. ایشان بعد ازاینکه وظیفه شان درقبال هزاره های بهسود ودایمرداد را خوب انجام میدهند ازطرف حنیف اتمر مورد عنایت قرار میگرند ودو ونیم ملیون دالر پاداش نیزدریافت میکنند. یک بار به تاریخ برمیگردیم، یک سوال تاریخی را درمورد کوچیهای مطرح میکنیم؛ جماعتی به نام کوچی درچی زمانی وبرای چه درافغانستان بوجود آمد؟ این سوال را میتوان بامرور تاریخ افغانستان بعد ازشیرعلی خان جواب گفت چون تازمان شیرعلی خان ما درافغانستان پدیده ی به نام کوچی نداریم. آیا وظیفه ی این گروه چه بود وچرا بادریافت فرامین واسناد مالکیت مناطق هزاره نشین امر حمل سلاح را نیز ازطرف حاکم وقت دریافت کردند؟ مسلما جواب سوال دومی این خواهد بود کهعبدالرحمنجابر بعد از قتل عام ۶۵% مردم هزاره گروه ازپشتون های بی سواد ودور ازمدنیت را جمع آوری نموده و آنها راکوچی نامه نهاد، وظیفه این گروه نیز تعیین شد، همه ساله درفصل بهاربه هزاره جات سرازیر شوید، کشت وزراعت ساکنین محل را ازبین ببرید واگر کسی درمقابل شما چرا گفت، تکه وپاره اش کنید. عبدالرحمن به این فکر بود که با تحت فشار قراردادن این چنینی افغانستان را ازوجود هزاره ها پاکسازی کند. اوبرای رسیدن به این هدف شومش بزرگترین مجسمه متعلق به سلسله شیران بامیان را که در موزیم ملی نگه داری میشد ازبین برد و مجسمه های بودا دربامیان را نیز قسما تخریت کرد. حمله مکرر کوچیهای طالب به بهسود، دایمرداد،ناهور وقره باغ، قتل عام مردم هزاره درافشار وغرب کابل که توسط سیاف سازمان دهی شد و پس ازآن قتل عام هزاره ها دربامیان، یکاولنگ، مزارشریف وکنده پشت غزنی وازبین بردن مجسمه های غول پیکر بودا دربامیان که بزرگترین هویت تاریخی هزاره ها به عنوان ساکنان بومی این سرزمین بود نیز، ادامه راه وپروسه عبدالرحمن است. درحالیکه ماده چهاردهم قانون اساسی کشور؛ دولت را موظف به انکشاف زراعت ومالداری، حمایت ازدهقان ها ومالداران، اسکان کوچی ها وتوزیع ملکیتهای عامه برای افراد مستحق میکند؛ درطول هشت حلقات خاص حکومتی بیشتر به پدیده کوچی گری دامن زده اند. درزمان کرزی، نمره های ارزان قمت، بلاکهای شهر داری، شهرک جدید کارته نو ومناطق ازخوشحال خان تماما به کوچی ها داده شد ولی پدیده کوچیگری به جای اینکه ازبین برود، قوت گرفت. حلقات قوم محور پشتون هیچگاهی نمیخواهند این آله فشار را ازدست بدهند وهیچگاهی نمیخواهند پروسه عبدالرحمن را بخوابانند. درسال ۲۰۰۷ درمورد کوچی ها مصاحبه ای با داکتر محی الدین مهدی داشتم. ایشان بااستناد به پروژه های حکومت های وقت درافغانستان اظهار داشتند که ” چندین بار درافغانستان پروژه های برای محو کوچیگری اجرا شده است، چندین بازکوچیهای افغانستان شناسایی، نفوس شماری وبه آنها خانه، زمین وامکانات زندگی فراهم گردیده ولی بازهم این پدیده ازبین نرفته زیرا زمستان ها وقتی دوفامیل ازکوچیها به پاکستان میرود، بهار با ده خانواده جدید که اصلن هویت افغانستانی نداشتند به کشور بازمیگردند. حال نظر به همه این واقعیت ها درپاسخ به دوستانی که فکر میکنند هیچژنوسایدی رخ نداده باید گفت؛ بلی کوچیهای مسلح بابیرق سفید طالبانی شان فقط شش نفر را دربهسود ودایمرداد کشته اند، چون دیگران را نیافته اند، هزاران خانه را ومکتب را به آتش کشیده اند وزراعت ومالداری را نابود کرده اند. باید بدانیم که اگر مردم محل قبل ازحمله کوچی ازمنطقه فرار نمیکردند؛ حال هیچ کسی ازآنها زنده نبود. کوچی برای نسل کشی رفته بود بازهم خواهد رفت. چنانچه امروز بازهم از خبرها حکایت ازحمله دوباره کوچی به دایمرداد وکجادارد. کوچیهای طالب بازهم مردمی را که تازه به خانه های شان بازگشته بودند؛ فراری داده اند ومیخواهند بازهم حمام خون دیگری را، راه اندازی کنند. پس برماست که بیدار باشیم ودرمقابل این پدیده ی انسان ستیز بیاستیم وازوقوع ژنوساید ها جلوگیری کنیم.