غم افشاربی پایان است! (بمناسبت سالگرد فاجعه افشارکابل)

یادآوری خاطرات تلخ فاجعه افشار تلنگری براذهان خواب آلودی بی دردان وبی خبران لحظه ؛ لحظه های زندگی درجامعه ی ما بوده وپیام آورآنست تا معامله گران قدرت ومقام بدانند که نامردان روزگار سخت بیرحم وبی مروت هستند که حتی بر زن وکودک ما رحم نخواهند کرد.

برعاملان فاجعه هشداریست که هرچند دادگاه ومحکمه ی تشکیل نشده است ولی روزی فراخواهد رسید که چنین شود.

ولی امروز شما ها (عاملان فاجعه) را به دادگاه وجدان تان فرامی خوانیم !

راستی ! شماها آیاوقت کرده اید تا درخلوت وسکوت تان لحظه ای خودرا بدادگاه درونی ووجدانی بسپارید؟

به آن نداها گوش فراداده اید؟ آیا می شنوید که به شما چه میگوید؟

زمانیکه از کنار مخروبه ها و قبرستان افشار عبور می نمایید آن لحظات را به خاطرمیآورید که سربازان تان کودکان را با برچه وسرنیزه پاره پاره می کردند صداها ؛ ضجه ها وناله های آنها را میشنوید؟

آیا آن لحظات را بخاطردارید که به زن و ناموس مردم رحم نکردند؟ حالاهم مانند گذشته ازآن پیروزی شاد ومغرورید؟ ویا اینکه عرق شرم برجبین تان می نشیند؟ آیا گرمی عرق پیشانی تانرا حس می کنید ؟ وآیا ان عرق شماهارا آزار نمی دهد؟

آیا هرساله که از فاجعه افشار با سکوت تجلیل میگردد احساس آرامش نمی کنید؟ وگاهگاهی صدای ضعیفی را که می شنوید که دربعضی جا می گویند ویا می نویسند فاجعه افشار و برایتان آزار دهنده نیست؟

خوب میدانید که این صدای های ضعیف حنجره ای قوی ندارند اما بازهم می نویسند و می گویند که ما سالگرد فاجعه افشار را گرامی میداریم.

راستی ! یادم رفت که بگویم که شما ها تنها نیستید عده ی هم است که خود از ایل وتبار فاجعه دیدگان افشارند؛ اما این طرف وآن طرف یواشکی می گویند که صلاح نیست که اینقدر افشار افشار بگویید ، مصلحت اینرا ایجاب نمی کند.

ولی ما می گوییم مصلحت وآسایش تان مستدام باد ! وشما با سکوت تان راحت باشید !

ولی بگذارکه ما باصدای ضعیف خود بگوییم که غم افشار بی پایان است !

ازآینکه ما افشار؛ افشار می گوییم خاطرمبارک تان ملال آور میگردد مارا عفو کنید ، چه کنیم ؛ ما همینطور بار آمده ایم وهیچگاه نان مصلحت را نخورده ایم . ازلگد مال شدن ارزشها آرام آرام می سوزیم و می سازیم. و درد مندانه بر روان پاک شهدای گمنام افشار درود و صلوات می فرستیم یاد و خاطره تابناک شانرا را گرامی می داریم.
منبع: بند امیر