مهمترین جشن های رایج در ایران امروزی نوروز، مهرگان ، شب یلدا و ַַַ نیز یادگارهای هستند از سومر ها، به عقیده دانشمندان و تاریخ دانان برای مثال محقق مشهور امریکایی Charles Berlitz در کتاب”مثلث اژدها” و C. F Jean در کتاب”ReligionsumerianeLa” ، و پروفسور S. N. Kramer در کتاب”Mesopotamien، new” این جشن ها اصلا از زمان قبل از مهاجرت سومریان از آسیای میانه در بین آنان و اقوام خویشاوندشان در آنجا رایج بود و با مهاجرت آن اقوام به قفقاز، آنادولی، آذربایجان ، غرب ایران و بین النهرین این رسم و رسوم را همراه خود بدانجا ها نیز بردند و بازماندگان آنان در آسیای میانه ترکان بعدی نیز از شمال چین تا شرق دریای خزر همیشه این مراسم را بجا آورده اندַ این جشن ها برای اولین بار در اواسط دوران امپراتوری سلجوقیان بزرگ شروع به رایج شدن در بین اقوام تاجیک، تاتفارس و کرد، کرد. متاسفانه این جشن ها نیز از کینه توزی و تحریفات شوینیسم فارس در امان نمانده و پان فارس هایی که از راه فرهنگ دزدی مشغول هویت سازی برای قوم موهوم آریا هستند این جشن ها را نیز بی شرمانه بدون هیچ مدرکی با استناد به افسانه های شاهنامه به خود منسوب کرده و پیام عشق و صلحی را که این عید ها پیام آور آن هستند را، به نفرت و نژادپرستی آریایی شان آلوده کرده اند.
———
به گواه تاریخ، منطقه غرب ایران ، خصوصا آذربایجان ، مهد تمدن بشری بوده است ولی متاسفانه شوینیسم فارس به علت کینه توزی با تاریخ ایران باستان، و ترس از اینکه، برملا شدن حقایق آن، پوچی و دروغ بودن ادعای آنان مبنی بر وجود تمدن پوشالی ۲۵۰۰ ساله آریایی/ پارسی در فلات ایران را ثابت خواهد کرد، لذا از نشر حقایق مربوط به آن شدیدأ ممانعت کرده، و با وقاحت تمام تمدن های درخشان قبل از هخامنشی را بی اهمیت و قبل از تاریخ می نامند. لازم به ذکر است که در همه جای دنیا به دوران قبل از اختراع خط توسط سومرها، یعنی تقریبا ۶۰۰۰ سال قبل، دوران قبل از تاریخ میگویند، ولی در ایران شوینیسم فارس ۲۵۰۰ سال را مرز بین دوران قبل و بعد از تاریخ معرفی میکند تا توجه مردم به سوی تمدن های باستانی فلات ایران جلب نشود. این عمل زشت و غیر انسانی، خیانت بزرگی است که قومگرایان فارس به ایرانیان در کل و خصوصا به آذربایجانی ها که وارثین واقعی تمدنهای قوتتی ها، ایلامیان، سومریان، ماننا ها، مادها، اورارتوها و. . . میباشند.
آثار و نشانه های فراوانی از تمدن های قدیم آذربایجان به صورت صدها تپه تاریخی هزاران ساله در همه جای آذربایجان پراکنده هستند و به امان خدا رها شده اند. دزدان و قاچاقچیان آثار باستانی، با تشویق اشخاص ضد آذربایجانی داخل حکومت، که خودشان نیز در این دزدیها و فروش این آثار دست دارند، در آنجا ها بدون هیچ ممانعتی به غارت آثار باستانی آذربایجان مشغول هستند و آنچه هم از غارت دزدان در امان مانده توسط حاکمیت شوینیستی فارس به بهانه های مختلف تخریب میشوند و نمونه بارز آن تخریب ارگ علیشاه و محوطه تاریخی مسچد کبود در تبریز میباشد.
عده زیادی از محققین سرشناس، مثل آرتور کسیت، هنری فیلد و … آذربایجان را سرزمین ظهور انسان متفکر و مهد جامعه متمدن میدانند.
سومریان که امروزه بانیان تمدن بشری شناخته میشوند اقوامی التصاقی زبان، با زبانی خیلی نزدیک به ترکی امروزی، بودند که بعد از مهاجرت از آسیای میانه و سکونت چند صد ساله در آذربایجان به بین النهرین کوچ کردند و با اطمینان میتوان سومرها را اجداد آذربایجانی ها و تمدن آنها را شاخه ای از تمدن باستانی آذربایجان به شمار آورد.
چون تمدن سومر رابطه و خویشاوندی تنگاتنگی با تمدن های آذربایجان باستان قوتتی، هوری، آراتتا، ماننا، اورارتو، ماد، دارد و خود شاخه ای از تمدن باستانی آذربایجان شمرده میشود، لذا مطلب را با بحثی کوتاه در مورد تاریخ سومرها ادامه میدهیم.
سومرها شاخه ای ازاقوام آسیانی اورال ـ آلتائیک بودند که در حدود ۶۰۰۰ سال قبل از میلاد، همراه با اقوام خویشاوند خود، هوری ها، ایلامیان، و. . . از آسیای میانه کوچ کرده و دولتهای مقتدری را در ایران، آناتولی و بین النهرین ایجاد کردند. آثار باقیمانده از اقوام نامبرده نشانگر آن است که، همه آن تمدن ها دارای منشاء مشترک بوده و یک حوزه تمدنی مشترک را تشکیل میدادند و اقوامی که آن تمدن ها را بنا نهاده بودند، دارای ریشه نژادی، زبانی و فرهنگی مشترک بودند.
جغرافیای ارضی سومرها شامل بین النهرین، شمال غرب خلیج کنگر ( خ. فارس ) امروزی و غرب خوزستان امروزی بود. البته برخی از تاریخدانان، سومرها، اجداد ترکان را، نه مهاجر، بلکه بومیان اصیل بین النهرین میشمارند و عقیده دارند که، بعدها در طول اعصار به آذربایجان، آسیای میانه و. . . پخش شده اند.
سومریان در کتیبه های سومری بصورت واضح اشاره میکنند که، از کوههای شمال و شمال شرق ایم کورا، ایم= شمال_شرق، کورا= کوه به بین النهرین آمده بودند. سومرها خودشان خود را ” کارا کل” یعنی سیاه سر مینامیدند، نه سومر.
سومرها در حدود ۵۵۰۰ سال قبل از میلاد از اقوام هم نژاد و همزبان خود در آذربایجان یعنی هوری ها، سابیرها سوبار ها، قوتتی ها، لولوبی ها، آذ ها، جدا شده و به بین النهرین کوچ کرده و در آنجا اولین تمدن مدنی بشری را بنا نهادند. سومر ها تمدن های شهری ur، Mari، uruk، nippur، kish، را در حدود ۴۵۰۰ سال قبل از میلاد بنا نهاده بودند. سومرها به عنوان اولین قانونگذاران بشریت بشمار میروند و از Dungi پادشاه اور و نیسابا و اورو کاجینا شاه لاقاش ۲۶۰۰ سال قبل از میلاد مجموعات عظیمی از قوانین به جای مانده که مربوط به همه مسائل زندگی ارث، خرید و فروش، مجازات مامورین دولتی متهم به رشوه خواری، قوانین حقوقی زنان، میباشند. بعدها حمورابی شاه سامی بابل دستور داد تا آن قوانین را جمع آوری کرده و بر روی لوحه های سنگی بنویسند، که امروزه تحت نام ” قوانین حمورابی” معروف هستند.” ( منبع ۳ )
تمدن سومری بر پایه سیستم دولت ـ شهری بنا گشته بود، هرچند که پایه اقتصادی آن بیشتر بر کشاورزی استوار بود، تا به صنعت. در هزاره سوم قبل از میلاد، سرزمین سومر تقریبا دارای ۱۳ شهر بود و هر شهری با دهات زیادی احاطه شده بود. جمعیت شهرهای سومری تخمینأ بین ۱۰- ۵۰ هزار نفر بود.
اولین دولت سومری که در تاریخ ثبت شده است، توسط etana، حاکم شهر ” کیش”، در ۳۰۰۰ سال ق. م. تاسیس شد. لوحه های سومری از او به عنوان شاهی که برای مردم ثبات و رفاه به ارمغان آورد، یاد شده است.
حکومت سومر بعدأ به دست حاکمان شهر اوروک “uruk” افتاد. شاهان معروف سلسله اوروک عبارتند از: enmerkar، lugalbunda، gilgamish ، dumuzi، شاهان این سلسله افرادی مدبر و شجاعی بودند و کارهای شجاعانه و خارق العاده آنها الهام بخش حماسه سرایی های زیادی در بین شعرا و نویسندگان آن دوره سومر شده است، حماسه معروف گیل قامیش نیز مربوط به این دوران است. این دوره، یکی ازعصرهای طلایی ادبیات و شعرنویسی سومر بشمار میرود.” ( منبع ۲ )
بعد از سلسله اوروک، به ترتیب حکومت بدست سلسله های شاهی شهرهای ” Ur ” و “Lagash ” افتاد. در حوالی ۲۳۵۰ ق. م. سارگون حاکم سامی شهر Agade Akkad، حاکم بر سومر شد و به همراه آن زبان اککدیان در کنار زبان سومری رسمیت یافت. سارگون شاه اککد حکومت خود را تا مناطق دور دست در شمال و غرب گسترش داد و بارها برعلیه قوتتی ها در آذربایجان و ایلامیان لشکر کشی کرد. بدستور سارگون قوانین و نوشتجات سومری به زبان سامی ترجمه شده و در معبد “ائرئخ” نگه داری شد. بعدها آشور بنی پال از این نوشته ها نسخه برداری کرده و به آشور برد و به این صورت قوانین و نوشتجات سومریان در بین اقوام مختلف پخش و نگهداری شد.
در لوحه های سومری، از افتادن قدرت به دست سامی ها بعنوان اولین فاجعه یاد شده است. در دوره اکدی ها، نارام سین، نوه سارگون ٫به دلایل نامشخصی، به شهر مذهبی سومرها “نیپور” حمله و معبد بزرگ آنجا را غارت کرد. منابع سومری از آن بعنوان دومین فاجعه سومرها نام برده اند.
بعد از جنگهای متوالی در سال ۲۲۰ ق. م. قوتتی های آذربایجان، شهر اککد، پایتخت آککدها را گرفته و ویران کردند و سلسله اککدیان در سومر را برانداختند. قوتتی های آذربایجان ۹۱ سال درسومر حکومت کردند ولی چون قوتتی ها در تمدن و شهرنشینی در مقایسه با خویشاوندان سومری خود، در سطح پائینی قرار داشتند، لذا با گرفتن خراج و رشوه از بزرگان سومر، اداره تمام امور سومر را به عهده خود سومرها گذاشتند. هر شهر سومری طبق روال سابق شاه سومری خود را داشتند و رهبر قوتتی ها که در شهر بابل ساکن بود، شاه شاهان سومر شمرده میشد. بدلیل همزبانی و خویشاوندی بین قوتتی ها و سومرها، حمله قوتتی ها کمکی بود برای سومرها، تا بتوانند در سایه حاکمیت قوتتی ها موفق به ترمیم و بازسازی زبان و فرهنگ خود که در طول حاکمیت ۱۵۰ ساله سامی ها مورد تعارض قرار گرفته بود، بشوند.
Gudea حاکم سومری شهر “اور” در همکاری با قوتتی ها، موفق شد دوباره یک سلسله سومری را در اور تاسیس کند، با اینکه از لحاظ سیاسی تحت سلطه قوتتی ها بود. او یکی از شاهان معروف سومر میباشد و مجسمه های زیادی از او پیدا شده است. در نهایت، Utu-Hegal، حاکم سومری شهر Umma، موفق شد که به حاکمیت قوتتی ها در سومر پایان داده ودر سال ۲۱۰۹ ق. م. دوباره یک سلسه سومری حاکم بر کل سومر را تاسیس کند. این بار سومرها بر عکس حاکمیت قبلی شان جنگهای طولانی را با ایلام و لولوبی ها داشتند” ( منبع ۲ )
Ur-Namma از شاهان بعدی سومر، معروفترین رفورمیست تاریخ سومر میباشد که سومین سلسله شاهی “اور” را بنا نهاد ۱۹۵۰ – ۲۰۵۰ ق. م. او اولین “کتاب قانون” در تاریخ بشریت را وضع کرد و طبق نوشتجات سومری، او شاهی هنرمند، قانونگذار، عدالت خواه بود که به حقه بازی، کلاهبرداری، ظلم ثروتمندان به فقرا و. . در کشور خاتمه داد.” ( منبع ۳ )
Shulgi فرزند “اور ـ ناما” نیز از شاهان معروف و خوشنام سومر میباشد. او علاقه وافری به هنر، شعر و موسیقی داشت. او در شهرهای “نیپور” و “اور” مدارس زیادی را ساخت و اکثر ۸۰۰ هزار لوحه سومری که تا به حا ل پیدا شده اند، توسط تربیت یافتگان این مدارس نوشته شده است. شولگی ۵۰ سال حکومت کرد و در دوره او شعرا و نویسندگان در تمجید از او با هم رقابت میکردند. در یکی از اشعار از او بعنوان شاهی که “همه لذات زندگی را برای مردم سومر فراهم کرد” یاد شده است.
۴۳ سال بعد از مرگ این شاه، دربیست و پنجمین سال حکوت نوه او، Ibbi- sin، سومر مورد حمله ایلامیان از شرق و ایلات بیابان نشین سامی” آموریها ” از غرب شد. بدلیل خیانت ژنرالهای سومری. “ریم سیم” شاه ایلام، موفق به فتح شهر “اور” شده، شاه سومر را به اسیری گرفته و هیکل خدای سومر “نه نه” را به ایلام برد. ایلامیان ۶۰ سال بر سومر حکومت کردند.
این واقعه باعث ضعف تدریجی سومرها و قدرت گیری دوباره سامی ها شد، بطوری که چندین دهه بعد، در دعوا بر سر حاکمیت بین سومرها و سامی ها، حمورابی، حاکم آموری بابل، با شکست دادن Rin-Sin، رقیب سومری خود، حکومت بین النهرین را بدست گرفت. سال به حکومت رسیدن حمورابی، ۱۷۵۰ ق. م. پایان دوره باستانی سومر و شروع دوره ای که به ” تمدن بابل” معروف است، میباشد. عده ای از سومرها که نمیخواستند زیر حاکمیت سامی ها زندگی کنند، بتدریج به آذربایجان و آسیای میانه برگشتند و آنهایی هم که باقی ماندند به مرور زمان در بین سامی ها حل شدند، ولی فرهنگ و مدنیت سومرها در طول قرنها پایه اصلی تمدن بابل بود. فرهنگ، خط و زبان سومری تا قرنها بر بابل حاکم بود و اکثر کتیبه های شاهان بابل تا قرنها به خط و زبان سومری نوشته میشد.” ( منبع ۲ ). در زبان عربی صدها کلمه با منشاء ترکی وجود دارد که مستقیمأ از زبان سومری داخل زبانهای سامی قدیم، و از آنها نیز به زبان عربی امروزی رسیده است، مثلا کلمه”یتیم”، “متین” و …، کلمه “مته، ماتان”، درترکی قدیم به معنی محکم میباشد. تمدن بابل ادامه تمدن سومر بود.
زندگی اجتماعی، سیاسی، مذهبی و اقتصادی سومرها با قوانین و مقررات پیچیده ای بر اساس عدالت و قانون تنظیم شده بود. طبق میتولوژی سومرها، جهان هستی تحت کنترل دقیق یک دسته خدایان، که جسما شبیه انسانها ولی دارای قدرت مافوق طبیعی بودند، اداره میشد. بزرگترین خدای سومر “dingir” بود، که در زبان ترکی امروزی tengri و تانگری تلفظ میشود. از دیگر خدایان مهم سومرها، An خدای آسمان، ” Nanna “، نه نه، مادر به ترکی خدای زمین، In-anna، این آنا، خدای عشق و محبت بودند. بعدها سامی ها، بابلی ها و آشوری ها، In-anna خدای سومری را تحت نام ایشتر، ایستر” Ishtar ” کلمه ای ترکی، به معنی دوست دارنده، عشق و محبت، عبادت میکردند.
در داستان حماسی گیل گمش یک کلمه ترکی میباشد و فرم اصلی کلمه “بیل گمیش” میباشد، که قدیمیترین داستان حماسی شناخته شده بشری میباشد، ارتباط و علاقه خیلی نزدیک سومرها با آذربایجان، خزر و آسیای میانه کاملا مشهود هستַ قهرمان داستان قیل گمیش شاه و خدای شهر اوروک در سومر، برای پیدا کردن راز ابدی زیستن در سفری دراز و پر خطر، به پیش “اوتنا بیشدیم” که در وسط دریای خزر زندگی میکند میرود. او از آذربایجان رد شده و در داستان خیلی از مکان های جغرافیایی آذربایجان، مثلا کوه میشو شمال مرند، دریاچه اورمی، نام برده شده است و اینکه رمز جاودانه زیستن در وسط خزر بود و نه در خلیج کنگر که بغل دست سومرها بود همه نشان دهنده علایق ناگسستنی آنها به آذربایجان وحوالی دریای خزر، که منشأ شان از آنجا بود، میباشد. سومرها با گذشت قرنها وطن اصلی خود آسیای میانه و آذربایجان را هیچوقت فراموش نکرده بودند و حتی در تدفین مردگانشان آنها را به پهلو و رو به شمال شرق قرار میدادند. به عقیده بعضی از تاریخ دانان، بعد از دومین باری که سومر ها حاکمیت را در بین النهرین به سامی ها باختند، یعنی در سال ۱۷۵۰ قبل از میلاد، عده ای کثیر از آنها به آذربایجان ، قفقاز و آسیای میانه برگشتند. سومرها یی که به آذربایجان برگشتند در بین اقوام همزبان و هم نژاد خود در آنجا قوتتی ها، ساویر ها و. . . حل شدند و در تکامل بعدی تمدن آذربایجان سهیم شدند. مثلا حماسه قیل گمیش سومری، هنوز هم با کمی تغییر، که نتیجه گذشت چند هزار ساله میباشد، در حماسه کوراوغلی در بین ملل ترک، خصوصا آذربایجان، زنده هست” ( منبع ۳ )
اولین باستانشناسانی که لوحه های سومری را در قرن اخیر ترجمه کردند، تاریخدانان یهودی بودند. آنها طبق رسم مرسومشان در تاریخنویسی رعایت بیطرفی را نکرده و با دروغگویی سعی کردند که سومرها را سامی و یهودی معرفی کنند. یهودیان، که اکثر مراکز تاریخشناسی دنیا را قبضه کرده اند، همیشه سعی میکنند که تاریخ تمدن های مختلف خاورمیانه و آسیای میانه را طوری جعل کنند که حقایق و حوادث تاریخی افسانه های تورات را تائید بکنند.
بعدها دانشمتدان و زبان شناسان بیطرف با ترجمه و بازخونی الواح سومری، ادعای دروغین یهودیان را افشا کرده و ثابت نمودند که، زبان سومری هیچ ارتباطی با زبانهای سامی و هندواروپایی نداشته و فقط با زبان ترکی خویشاوندی دارد، و لذا زبان سومری را “پروتوترک”، یعنی پیش ترکی نامیدند. البته تاریخنویسان یهودی دست از دغل بازیهای خود برنداشتند و با تئوریهای دیگری به میان آمدند، از آن جمله: اینکه سومریان بانیان تمدن بشری نیستند بلکه اقوام سامی بنیان تمدن را گذاشته اند؟ و یا اینکه سومرها وارثی در دنیای امروزی ندارند و آنها کلا از بین رفته اند؟ و …
یکی از این تاریخدانان مشهور یهودی، که سومرشناس معروفی میباشد، ساموئل نواح کرامر samuel noah kramer در کتابهای مختلفش راجع به سومر ها عقاید ضد و نقیضی را ارائه داده است، کرامر در اثری که در سال ۱۹۵۶ در آمریکا چاپ شده ” From the tablets of sumer” در بخش ۲۲ نظریه ای خنده داری را ارائه میدهد که عمق غرض و موضع طرفدارانه ایشان را نشان میدهد، او در اینجا مینویسد که، تمدن سومر را یک قوم سامی یهودی؟ با کمک قوم پارس که ۶ هزار سال قبل از میلاد از منطقه فارس کنونی به بین النهرین آمده بودند، پایه گذاری کردند و سومرهای وحشی در حدود ۵ هزار سال ق. م. از آذربایجان کنونی به آنجا حمله کرده و تمدن آنها را مصادره کردند. البته این تاریخشناس مشهور در همان بخش کتابش یاد آوری کرده است که، ایشان هنوز هیچ مدرکی برای اثبات تئوری خود پیدا نکرده است ” ( منبع ۱ ). لازم به یاد آوری است که همین یهودیانی از قماش کرامر، همچون گیریشمن و. . .، و تاریخ کلأ جعلی فارسها را نوشته اند، زمان ورود آریائی ها به فلات ایران را ۸ صد سال ق. م. نوشته اند، و هیچ مدرک تاریخی آشوری، بابلی، ایلامی و. . به تاریخی دیرینتر از ۶۰۰ ق. م. اشاره نکرده است. لذا نظریه کرامر در مورد سومر واقعأ افتضاح و پررویی بیش از حد بود و لذا ما در نوشته های بعدی این سومر شناس میبینیم که مجبور به اعتراف شده و نوشتجات قبلی اش را نقض میکند؛ مثلا در کتاب ” Inanna ، Queen of Heaven and earth” 1983، صفحه ۱۳۰، بطور واضح مینویسد که زبان سومرها فرم قدیمی زبان ترکی بود و تصدیق میکند که سومرها پایه گذار تمدن بشری هستند.” ( منبع ۲ )
مهمترین جشن های رایج در ایران امروزی نوروز، مهرگان ، شب یلدا و ַַַ نیز یادگارهای هستند از سومر ها، به عقیده دانشمندان و تاریخ دانان برای مثال محقق مشهور امریکایی Charles Berlitz در کتاب”مثلث اژدها” و C. F Jean در کتاب”ReligionsumerianeLa” ، و پروفسور S. N. Kramer در کتاب”Mesopotamien، new” این جشن ها اصلا از زمان قبل از مهاجرت سومریان از آسیای میانه در بین آنان و اقوام خویشاوندشان در آنجا رایج بود و با مهاجرت آن اقوام به قفقاز، آنادولی، آذربایجان ، غرب ایران و بین النهرین این رسم و رسوم را همراه خود بدانجا ها نیز بردند و بازماندگان آنان در آسیای میانه ترکان بعدی نیز از شمال چین تا شرق دریای خزر همیشه این مراسم را بجا آورده اندַ این جشن ها برای اولین بار در اواسط دوران امپراتوری سلجوقیان بزرگ شروع به رایج شدن در بین اقوام تاجیک، تاتفارس و کرد، کرد. متاسفانه این جشن ها نیز از کینه توزی و تحریفات شوینیسم فارس در امان نمانده و پان فارس هایی که از راه فرهنگ دزدی مشغول هویت سازی برای قوم موهوم آریا هستند این جشن ها را نیز بی شرمانه بدون هیچ مدرکی با استناد به افسانه های شاهنامه به خود منسوب کرده و پیام عشق و صلحی را که این عید ها پیام آور آن هستند را، به نفرت و نژادپرستی آریایی شان آلوده کرده اند.
امروزه هم اگر منصفانه نگاه کنیم، میبینیم که جشنهای باستانی مثل تموز بایرامی = نوروز، چیله گجه سی = شب یلدا، چارشنبه بایرامی = چهارشنبه سوری و. . . در داخل جغرافیای آذربایجان و مردم ترک آنجا؛ پررنگتر، متنوع تر و با شکوه تر از هر جای دیگر، جشن گرفته میشود و این نشاندهنده رابطه کهن و عمیق ترکان با تمدنی است که اجداد سومری آنها پایه گذاری کرده بودند.
سومرها به عنوان بانیان تمدن بشری، خدمات زیادی را به بشریت کرده اند. از جمله کارهای مهمی که سومریان برای بشریت کرده اند:
آفریدن قانون و اولین بانیان حقوق بشر، اداره جامعه بر اساس قانون، اختراع چرخ، پایه و اساس علوم و صنایع مختلف را گذاشتند که بعدا توسط دیگران تکامل پیدا کرد، پایه و اساس شیمی، ریاضیات، داروشناسی و …
تقسیم هر شبانه روز به ۲۴ ساعت و هر ساعت به ۶۰ دقیقه و هر دقیقه به ۶۰ ثانیه، کشف و به کار گرفتن انواع فلزات، اشعار و داستانهای سومر که از لوحه های سومری بازخوانی شده، نشان میدهد که پایه ادبیات را نیز آنها گذاشتند.
اختراع خط اول هیروگلیف و بعدا خط میخی از کارهای دیگر سومریان هست، داریوش هخامنشی ۳۵۰۰ سال بعد، با استفاده از همان خط میخی اختراعی سومرها کتیبه های خود را به سه زبان ایلامی، اکدی و پارسی نویساند.
هنر پیکر تراشی، معماری را بنیان گذاشتند و هنر ساختن مهرهای استوانه ای را آفریدند، که با هنرمندی بی نظیر با اشکالی خیلی ظریف حکاکی شده بودند و بعد از کشیدن آن بر روی لوحه گلی، اشکال آن در کلیت دیده میشد، این هنر بعدها در بین مصری ها و یونانی ها نیز پخش شد.
سومر ها برای اولین بار در تاریخ، برای اداره کشور مجلس شورایی ایجاد کردند، که از دو تالار، تشکیل شده بود، یکی محل ریش سفیدان و دیگری محل جوانان بود. ایجاد سیستم قضایی پیشرفته که برای اولین بار مجرمین بر اساس قانون دادگاهی میشدند. در هر جلسه دادگاه در سومر، ۴ قاضی همزمان شرکت میکردند.
در ساحه فلسفه و مذهب نیز سومرها خدمات زیادی را به بشریت کردند. طرز آفرینش انسان، عقیده به دنیای زیرین، قیامت، طوفان نوح، جدایی روح از جسم و انتقال آن به دنیای زیرین به هنگام مرگ، عقیده به خیر و شر، روشنایی و تاریکی و. . .، همه تفکرات فیلسوفان سومری بود که بعدها در بین اقوام سامی پخش شده و الهام بخش کتب مذهبی یهودیان، مسیحیان و مسلمین شده است.
حضرت ابراهیم ساکن سومر بود، که در سال ۲۰۵۰ ق.م. از آنجا کوچ کرد، یعنی زمانی که سومرها بعد از بدست گرفتن دوباره حاکمیت سومر، به سامی ها خیلی فشار میآوردند.
پروفسور woolley که از طرف دانشگاه پئنسیلوئییا و موزه بریتانیا بعنوان رئیس هیت کاوشگری در شهر اور بدانجا فرستاده شده بود بعد از سالها تحقیق مینویسد”خلق سومر در بین النهرین ۲۵۰۰ سال قبل از مصریان تمدن بشری را بنا نهادند” وی فرضیه قدیمی بودن تمدن مصر را با مدارک قطعی طرد کرده و می نویسد” سومریان در ۳۵۰۰ سال قبل از میلاد مراحل پیشرفته تمدن را پشت سر گذاشته بودند و به مصر، آسیای صغیر، یونان، آشور و غیره راه تمدن را نشان داده بودندַ
لئو پووانت از سومر شناسان معروف مینویسد: از ۳۰۰۰ سال ق م تمدن درخشان شهرهای سومری سامی ها را از شبه جزیره عربستان به خود جذب کرد و آنها بتدریج بخش عمده ای از جمعیت سومر را تشکیل دادند و از ۲۳۵۰ ق م توانستند حاکمیت سومر را به مدت ۱۵۰ سال بدست بگیرند. اکدها وقتی که سومرها در ۲۱۰۹ ق م دوباره حاکمیت را به دست گرفتند شدیدا با سامی ها بدرفتاری کرده و در نتیجه عده ای از آنها مجبور به مهاجرت به فلسطین و مصر شدند و تمدن سومر را با خود بدانجا ها بردند و بعدها تمدن مصر ، فنیقیه و تمدن یهودیان را بنا نهادند. یک عده ای نیز در کنار موصل، نینوا، ساکن شده و بعدها دولت آشور را ایجاد کردند. دو قبیله etrusk و سیکول نیز به طرف غرب کوچ کرده و در یونان، کرت، جنوب ایتالیا ساکن شده و تمدنهای اولیه آن سرزمین ها را به وجود آوردند.
رنه گروسه فرانسوی معتقد هست که سومریان بدون شک تمدن خود را از مردم آذربایجان کسب کرده اند.
هروزنی “B. Hrozny” دانشمند چک، کسی که برای اولین بار موفق به قرائت و ترجمه لوحه های هیتی شد؛ آذربایجان را اقامتگاه ثانوی سومری ها میداند ( جامعه بزرگ شرق، صفحه ۱۶۱ )
ساموئل نوح کریمر سومر شناس معروف که خیلی از لوحه های سومری را ترجمه کرده در کتاب “الواح سومری” صفحه ۲۵۸ تایید می کند که سومرها از آسیای میانه و از طریق قفقاز به آذربایجان آمده، و بعد از سکونتی دراز مدت در آنجا، به بین النهرین مهاجرت کرده و در آنجا ساکن شدند. وی ادامه میدهد: سومر ها در ایجاد تمدن آراتتا در آذربایجان و تمدن های باستانی درغرب ایران نقش بزرگی داشتند. آراتتا، ۵۰۰۰ ق م در آذربایجان زندگی میکردند و بعدها از آنجا به بین النهرین کوچ کردند.
چارلز بارنی عالم تاریخ شناس انگلیسی بعد از تحقیق روی آثار پیدا شده از گورتپه و حسنلو در آذربایجان به این نتیجه رسیده که صنعت فلزکاری اولین بار در آذربایجان شکل گرفته است. ( مجله میراث فرهنگی، سال۳، شماره ۵، ص ۵۳ )
باستان شناسان دامنه های جنوبی قفقاز را گهواره صنعت فلزکاری دانسته و تایید میکنند که مواد اصلی در ساخت مفرع یعنی مس و قلع در گنجه استخراج میشده و معادن قلع ۷۰۰۰ ساله این منطقه یادگار آن دوران هست.
ساموئل هوک در کتاب “تاریخ اوسانه در خاورمیانه” ریشه نژادی سومریان را با ساکنین قدیم آذربایجان قوتتی ها، لولوبی ها، سابیر ها، گیلانکاسپی ها و غرب ایران کاسسی ها، ایلامیان یکی میداندַ
هنری فیلد در کتاب “مردم شناسی ایران ، صفحه ۱۷۵” سکونت سومر ها در آذربایجان و جنوب خزر را ثابت میکند.
پروفسور ذهتابی ( تاریخ قدیم ترکان ایران ، جلد ۱ ) و محمد تقی سیاه پوش ( پیدایش تمدن در آذربایجان ) نیز با تحقیقات خیلی ارزنده ثابت میکنند که خاستگاه سومریان آذربایجان بوده است.
فریتز هومئل “Hommel، Fritz”در ترجمه لوحه های سومری، بیش از ۳۰۰ کلمه ترکی پیدا کرد، کلماتی که اکثرا به همان شکل قدیمی اش در ترکی امروزی هنوز هم به کار برده میشود، و لذا هومئل با استناد به کشفیات علمی خود از کتیبه ها و لوحه های سومری، زبان سومری را به عنوان ریشه زبان ترکی و “پروتو ترک” معرفی کرد.
“دل هایمزِ ، Dell Hyme” پژوهشگر و زبانشناس وابسته به دانشگاه شیکاگو در بخش انسان شناسی در رابطه با ارتباط ریاضی بین زبانها تحقیقی انجام داده و ۲۰۰ لغت انگلیسی را در دو زبان “سومری و ترکی ” مقایسه کرده است. او در پژوهش چاپ شدهاش رابطه مشترک این دو زبان را با مشابهت های لغوی موجود اثبات کردهاست. به این صورت که بعد از ۲۰۰۰ سال گسست از یک زبان مرده ریشه لغات در زبان ترکی امروزی زنده است و مورد تکلم واقع میشود. این همه حقایق و شواهد برای آن ذکر میشود که نظریه های رایج در ایران در مورد زبان کنونی ملت آذربایجان مورد بررسی مجدد قرار گیرد. چرا که عدم امکان دسترسی به اطلاعات و نیز اعمال منافع سیاسی سبب شده اند که یک موضوع مهم علمی در مورد خاستگاه زبان کنونی مردم آذربایجان مخدوش شود و دانش صحیحی به مردم داده نشود.
در کتیبه ای آشوری از سال ۷۱۶ ق. م. اسم قدیمی کوه “سهند” که در بین اهالی ماد ـ ماننا استفاده می شد، کوه ” او آ اوش” و منطقه کوهستانی نزدیک آن ” او ایش دیش” آمده است. این دلیلی دیگر بر همزبانی سومرها و قوتتی ـ لولوبی ها میباشد. در زبان سومری “o، u، او” به معنی عدد ۱۰ میباشد که در ترکی امروزی همان کلمه بصورت”اون، on” استفاده میشود. “ایش، ائش” در زبان سومری به معنی عدد۳ که امروزه نیز در ترکی به صورت” اوش” استعمال میشود. “دیش” در زبان سومری به معنی “دندانه” و در ترکی امروزی به معنی”دندانه؛ دندان” هنوز هم استعمال میشود. لذا معنی” او ایش دیش” ذکر شده در کتیبه آشوری به معنی” سیزده دندانه” میباشد و امروزه بدان محل “بش بارماخ” میگویند. ( تاریخ دیرین ترکان ایران، ص ۸۷۴، پروفسور زهتابی )
در لوحه ای سومری از ۲۱۰۰ ق. م.، شاعره ای سومری، به نام ” بیدا”، «به معنی یگانه در زبان ترکی باستان”، در شعری که بخاطر فراق از پسرش که در “همدان” زندگی می کرد، سروده است؛ به کلمات و اسامی ” کؤر”، ” آراز”، ” همدان”؛ ” ساز”، “تار”، “غم”، “ایل”، ” آی”” آد” به همان صورت که امروزه در ترکی آذری رایج است، در آن شعر بکار برده است. پروفسور تاریف آذرتورک، چارلز بارنی، کوردون چایلد، هنری فرانکفرت و م. تقی سیاهپوش ( پیدایش تمدن در آذربایجان ) معتقد هستند، که سومرها موقع آمدن به بین النهرین کاملا به علم فلزکاری مجهز بودند و فلزات همراه آنان نه فقط شامل طلا و مس بود، بلکه شامل مفرع حقیقی نیز بود، اجداد آنان جایی دیگر، ( که قطعا آذربایجان بود، چونکه آنجا نخستین پایگاه فلزکاری و گهواره این صنعت شناخته شده است )، یاد گرفته بودند که مس و قلع را ذوب کنند و مفرع بدست آورند، چون در سومر چیزی جز گل وجود نداشت. سومریان در طول حکومتشان در سومر ارتباط تنگاتنگی با همنژاد های خود در آذربایجان داشته و سنگهای زینتی و مواد لازم برای صنعت فلزکاریشان را از اذربایجان تهیه میکردند، در حماسه گیل قمیش، در یکی از جنگها، گیل قمیش با کمک دوست و همرزمش “enkidu” به جنگ “Huwawa” حاکم در کوهای شمال، یعنی آذربایجان، میروند، تا با شکست دادن او که مانع رسیدن چوب جنگلی و سنگ های گرانقیمت به سومر میشد، بجنگند.
با مطالعه سیر تکامل خط میخی سومری، و با توجه به این حقیقت تاریخی که، سومرها قبل از مهاجرت به بین النهرین، قرنها در آذربایجان زندگی کردند، میتوان با قاطعیت گفت که تمدن سومری ادامه و شکل تکامل یافته تمدن قوبوستان آذربایجان بود. از تمدن قوبوستان، که قدیمی ترین تمدن شناخته شده تاریخ بشریت میباشد هزاران نوشته تصویری باقی مانده و سومرها بعدها این خط تصویری را به خط میخی تکامل دادند. پروسه اختراع خط هزاران سال طول کشیده است و سومرها یکدفعه آنرا اخترا نکردند.
وابستگی و خویشاوندی زبانی و فرهنگی بین مردم کنونی آذربایجان و سومرها خیلی قوی بوده و مورد تایید اکثر تاریخدانان میباشد و خیلی ها مثل” ف. هومئل” زبان سومری را پروتوترک مینامند. من فقط بطور خیلی مختصر به بخش کوچکی از اینها اشاره کردم، و در خاتمه مطلبی را راجع به یک نمونه از صدها مشترکات فرهنگی بین سومریان و ترکان، اشاره کرده و مطلب را تمام میکنم، آن هم صنعت موسیقی میباشد اوزان ها و عاشیق ها در فرهنگ ترکی جایگاه بخصوصی دارند و در کل تاریخ هزاران ساله ترکان اوزان ها همیشه حضور فعالی در بین اقوام ترک داشته اند. فرهنگ، تاریخ، داستانها و حماسه های ترکان را، این نوازندگان خلقی، سینه به سینه با صدای دلنواز سازشان زنده نگه داشته اند. قدیمترین ساز ترکی که تا حال پیدا شده در ترکستان شرقی و منطقه اورومچی پیدا شده که قدمتش به ۴۰۰ سال قبل از میلاد میرسد، ولی قدیمترین پیکره یک اوزان با سازش در دست مربوط به سومرها و در بین النهرین پیدا شده است و مربوط به ۲۴۰۰ ق م میباشد، چیزی که در نگاه اول، توجه بیننده را به خود جلب میکند، این هست که کلاه، کمربند وشکل ساز، و مهمتر از آن طرز گرفتن ساز ایستاده و ساز را به سینه میفشارد عینا شبیه اوزان های امروزی آذربایجان و جهان ترک هست. موسیقی اوزانی که شاخص ترین و قدیمی ترین هنر موسیقی آذربایجان و سایر ملل ترک تبار است، در هزاره های قبل از میلاد در بین سومری ها و ایلامی ها رایج بود و نشانه های بعدی آن در هزاره اول قبل از میلاد در بین ماننا ها، کانقا ها و بعد ها در بین اشکانیان دیده میشود. خاستگاه اصلی و اولیه موسیقی اوزانی حوزه دریای خزر بوده و هنوز هم در آن حوزه رایج می باشد. کتیبه های زیادی از سومر و ایلام به موسیقی اوزانی اشاره میکنند، مثلا: در سال ۲۲۵۰ ق م “کوتیک ایشوسپناک” پادشاه عیلام به اوزان ها حقوق میداد تا شب و روز در جلوی معبد خدای ایشوسپناک بنوازند ( دنیای گم شده عیلام صفحه ۶۸ ).
در سال ۲۱۵۰ ق م ، زمانیکه قوتتی های آذربایجان در بابل حکومت میکردند” گوده” شاه سومری “لاقاش”، که زیر دست آنها بود، به سرپرست اوزان های شهر دستور میدهد که پرستشگاه اینانا نه نه، الهه سومری را با نواختن ساز پر از نوای شادی کنند ( تاریخ پیشرفت علمی و فرهنگی بشر، جلد ۱، صفحه ۵۵۸ ). آلات موسیقی زیادی، همچون کمانچه، نی، دهل، چنگ، قووال از سومرها پیدا شده است.
پس میبینیم که علاوه بر زبان، موسیقی سومری نیز در بین ترکان امروزی زنده هست. با توجه و تکیه بر آثار باقی مانده از سومر و تحقیقات وسیع سومر شناسان بطور قطعی ثابت میشود که سومر ها شاخه ای از ترکان باستانی بودند که درحوالی ۵۵۰۰ سال ق م همراه با دیگر اقوام باستانی ترک، هوری ها، قوتتی ها، سابیر ها، لولوبی ها، کاسسی ها و … از آسیای میانه به آذربایجان کوچ کردند و سومر ها بعد از زندگی طولانی و تشکیل دولت در آذربایجان به بین النهرین کوچ کرده و با علم و دانشی که از آذربایجان به همراه داشتند توانستند اولین تمدن بشری را بنا کرده و بزرگترین خدمات را به بشریت انجام دهند.
ترکان دنیا ، به خصوص ترکان آذربایجان ، به عنوان وارثین حقیقی سومرها به آنان افتخار کرده و همچون فرزندان راستین آنها در راه صلح و خدمت به بشریت هیچ وقت کوتاهی نکرده اند. همچون اجداد سومریشان، آذر بایجانی ها نیز همیشه مقدم مهمانان و تازه واردین به سرزمینشان را گرامی داشته اند، هرچند که بعضی از آنها همچون ارمنی ها و آشوری ها در این اواخر، نمک را خورده و نمکدان را شکسته اند.
۱- ۱۹۵۶، From the tablets of sumer، samuel noah kramer
۲- ۱۹۸۳ Inanna ، Diane Wolstein، Queen of Heaven and earth” ـ، samuel noah kramer، ص ۱۳۰
ako
http://www.bbc.co.uk/persian/world/2012/08/120831_l72_indo_euro_vid.shtml