هزاره ها یا خزرها امروز و در مقابل چشم نیروهای ناتو، آمریکا، انگلیس، آلمان، روسیه، فرانسه، ایتالیا و در اصل در مقابل چشم دول ضد تورک قتل عام میشوند. دولتیهای افغانستان با کمک به پشتونهای خونخوار زمینهای متعلق به هزاره ها را تصرف میکنند. عقب نشینی هزاره ها به مناطق جنوب شرقی سرزمین بزرگشان هرچند مخفی نگهداشته شده است تا وجود قوم خزر زیر سوال باقی بماند، ولی وجود هزاره ها در افغانستان امروزی دلیل دیگری بر تعلق آن سرزمینها به تورکها میباشد.
تاجیکستان امروزی دقیقا در داخل سرزمینهای تورکها ایجاد شده است (مانند خیلی از کشورهای مشابه امروزی نظیر ارمنستان و شاید کشورهای آتی نظیر کردستان!).
—
“هزاره ها” یا تورکهای فراموش شده خون میگریند، دریابیمشان!
بای بک، آذربایجان | اِلگؤن, ۵-ی قویروخدوغان , ۱۱۰۰۸ اینجی ایل, چولا
چند مدتی است که روی یک پروژه کار میکنم. پیشرفت آن میلیمتری است ولی میدانم که نتیجه آن بسیار ارزشمند خواهد بود. اینجا، خبر دادن از پروژه خودم منظوری جز کمک خواستن از مطلعان ندارد و هدفی جز سریعتر کردن پیشرفت آن نمیباشد.
مرکز پروژه تحقیقاتی من “هزاره ها” و “خزرها” میباشد. از “قوم خزر”٫ “امپراطوری خزر” و یا “خزران” سخنها گفته شده و در گذشته ای نه چندان دور وجود آنها به صورت انکار ناپذیری ثابت شده است. و نیز تعلق آنها به ملت تورک نیز اصلی غیر قابل تحریف است.
در مورد گذشته قوم خزر اطلاعات زیاد است ولی از آنچه بر سرشان آمده کسی اطلاع دقیقی در دست ندارد! مگر امکان دارد یک امپراطوری قدرتمند که قفقاز٫ جنوب شرقی٫ شمال و شمال غربی دریای خزر را تحت سلطه داشته است به طور کامل از تاریخ خارج شود؟ مگر میشود هیچ اثری از یک قوم بزرگ باقی نمانده باشد؟
تئوریهای زیادی در این زمینه موجود میباشند ولی من نمیخواهم با قبول کردن آنها دست از تحقیقات مستقل بردارم. شاید من اشتباه میکنم٫ و شاید تاریخ نویسان اشتباه کرده اند! هر چه باشد بازهم ارزش ادامه دادن را دارد.
در تئوری من خزرها پس از شکستهایی که از همسایگان و دول بیگانه متحمل شدند مجبور به ترک بخشهای زیادی از موطن خود شدند. حتی اگر حملات به آنها از سوی اقوام دیگر ملت تورک صورت گرفته باشد و یا اگر به خاطر دین از سوی معتقدان ادیان دیگر مورد غضب واقع شده باشند٫ هر چه باشد “خزرها بود”ه اند و به اعتقاد من هنوز هم “هستند”.
خزرها قومی از ملت بزرگ تورک میباشند. خزرها در اطراف دریای خزر سکونت داشته اند! آیا شما کنجکاو شده اید وقتی میبینید که ساکنان اصلی کناره های دریای خزر را تورکهایی تشکیل داده اند که دارای چشمهای بادامیتری هستند؟ کشور تورکمنستان را میشناسید؟ یا٫ تورکمنهای خودمان را که هنوز دربند شوونیسم فارس میباشند و هر روز زمینها و امکانات خود را از دست میدهند را میشناسید؟ آیا تشابه ظاهری بین هزاره ها با این اوقام را متوجه شده اید؟
با عقب گرد تحلیلی به تاریخ گذشته میتوان ارتباطات تنگاتنگی بین اقوام مختلف تورک پیدا نمود. شاید در گذر زمان با هم جنگیده و زمینهای همدیگر را تصاحب کرده باشند٫ ولی از ماهیت تورک بودن خود چشم پوشی نکرده اند!
امپراطوری عثمانی یکی از برگهایی است که باید بارها و بارها و بارها از جهات مختلف مورد بازنگری قرار گیرد. تورکهایی که با در دست گرفتن قدرت دین جدید خود یعنی اسلام بر منطقه ای نامتناهی حکومت کرده اند چگونه میتوانند آثار در خور توجهی برای عموم باقی نگذاشته باشند؟ امپراطوری عثمانی زنجیری است که تاریخ مخفی نگهداشته شده تورکها را به هم متصل میکند، برای همین است که باید آن را از چشم یک تورک مطالعه کنیم.
چرا آثار و وقایع مربوط به امپراطوری عثمانی٫ به صورت گسترده و کامل در دسترس نیست؟
هرچند در محدوده تحقیقات من وارد نمیشود ولی ذکر یک نکته خالی از لطف نخواهد بود٫ اختراع زبان فارسی یکی از آن حلقه های گمشده بین تورکهای قبل از عثمانی و بعد از آن میباشد! خواهید پرسید معنی این سخنم چیست؟ جواب را نیز هرچند هنوز قبول نشده است ولی به طور خلاصه بازگو میکنم.
زبانی به نام زبان فارسی در تاریخ وجود نداشته است! چرا؟ چون هر زبانی که به صورت امروزیش موجود است دارای ریشه ای در گذشته اش میباشد. لغات٫ استخوان بندی و ترکیبات اجزا آن با اندک تغییراتی قابل ریشه یابی هستند! آیا زبان فارسی دارای چنین خاصیتی میباشد؟ خیر٫ زبان فارسی مانند یک قارچ از دل تاریخ برآمده است!
خواهید پرسید پس زبان فارسی که امروزه در بخش جنوبی آذربایجان و کشوری که ایران نامیده شده است مجبور به استفاده از آن هستیم چگونه به وجود آمده است؟
جوابتان را اینگونه باید بدهم که تورکهای مسلمان که حتی خلافت را از انحصار اعراب گرفته بودند به نوعی در ارتباط با زبان عربی قرار گرفته بودند. اعراب و تورکها هزاران سال در همسایگی هم و با اختلاطهای گسترده زندگی کرده اند. زبان فارسی نیز به نوعی حاصل همین ارتباط تورکها و اعراب میباشد. وجود بیش از ۵۰ درصد تورکی و ۳۰ درصد عربی در زبان فارسی٫ وجود لغات از زبانهای علمی (بسته به زمان) مانند فرانسه٫ انگلیسی و روسی نشانگر بی ریشه بودن این زبان است.
شاید بتوان با مثال آوردن از دنیای مدرن این مورد را قابل هضمتر نشان داد. زبان اسپرانتو یک زبان جدید است که در هیچ برهه ای از تاریخ وجود خارجی نداشته است، دقیقا مانند فارسی! ولی، بسیاری هستند که این زبان را به عنوان یک زبان مشترک انتخاب کرده اند. مخترع آن، استفاده کنندگان و منتشر کنندگان آن نیز اکثرا از بین افراد تحصیلکرده بوده اند.
حال که قدری از اهمیت وجودی امپراطوری عثمانی، دین اسلام و درگیری قدرتهای مخالف با تورکها برایمان مشخص شده است، چرائی دفاع تورکها از زبان فارسی در صدها سال اخیر، فارسی گوی بودن هزاره ها و صدها سوال دیگر برایمان مشخص میشود.
برگردیم به موضوع هزاره ها که در افغانستان امروزی اسیر پشتونها و فارسها شده اند!
من معتقدم که هزاره ها همان خزرهایی هستند که به خاطر اشغال سرزمینشان توسط مخالفانشان مجبور به عقب نشینی و کوچ شده اند. زبان تازه ساخته شده توسط تورکها و اعراب نیز آنها را از “خزر” به “هزر” تبدیل کرده است. همچنانچه میدانیم، در زبان تورکی با لهجه استانبولی (یا همان عثمانی جدید) حرف “خ” وجود ندارد و به جای آن از “ه” (یا ح) استفاده میشود!
تغییر دین تورکهای خزرها و قبول یهودیت از سوی آنها نیز دلیل دیگری برای حمله تورکهای مسلمان به آنها شد. مهاجرت خزرها از اطراف دریای خزر به مناطق دوردستی نظیر اسرائیل نیز در تاریخ ثبت شده است. خیلی از یهودیهای تورک که اتفاقا تجار موفقی نیز هستند نیز در حال تجارت در دنیای واقعی هستند. همانگونه که میدانید، تورکها موفقترین تجار میباشند.
این توضیحات کوتاه و حتی شاید بیربط به هم میتوانند جرقه هایی در ذهن روشنفکران و محققان تورک ایجاد کند. کلمه “چرا” همیشه باید با ما باشد و برای یافتن جواب دقیق به آن، و نه قبول بی چون و چرای گفته های بیگانگانی که همه شان هم ضد تورک هستند تلاش نمائیم.
هزاره ها یا خزرها امروز و در مقابل چشم نیروهای ناتو، آمریکا، انگلیس، آلمان، روسیه، فرانسه، ایتالیا و در اصل در مقابل چشم دول ضد تورک قتل عام میشوند. دولتیهای افغانستان با کمک به پشتونهای خونخوار زمینهای متعلق به هزاره ها را تصرف میکنند. عقب نشینی هزاره ها به مناطق جنوب شرقی سرزمین بزرگشان هرچند مخفی نگهداشته شده است تا وجود قوم خزر زیر سوال باقی بماند، ولی وجود هزاره ها در افغانستان امروزی دلیل دیگری بر تعلق آن سرزمینها به تورکها میباشد.
تاجیکستان امروزی دقیقا در داخل سرزمینهای تورکها ایجاد شده است (مانند خیلی از کشورهای مشابه امروزی نظیر ارمنستان و شاید کشورهای آتی نظیر کردستان!).
هزارها ها مانند اقوام دیگر تورک همیشه مورد تهاجم قرار گرفته اند تا بار دیگر شاهد ایجاد شکاف و فاصله بین اقوام متعدد ملت تورک باشیم. مشکل ملت تورک با پرداختن به مشلات تک تک اقوام آن قابل حل خواهد بود. متاسفانه ما هنوز مشکلات را شناسائی نکرده ایم تا برایشان جوابی یافته باشیم!
اتحاد کشورهای تورک برای دفاع از حقوق هزاره ها امری واجب است تا هم ناشناس ماندن هزاره ها را برطرف کنیم و هم از سرزمین تاریخی تورکها مراقبت نمائیم.
یک ایده نوین ولی کوچک میتواند زمینه ساز پیروزیهای بزرگ باشد
تبریزلی بای بک
۲۶/۰۷/۲۰۰۸
کرویدون
safar
afarine br to ke in hama zahmat ra mekashy well done
maryam
آفرین دوست عزیز.بسیار مقاله جالب بود.خدا به همراهت!