قرار نگارش تاج التواریخ نوشته خود امیرعبدالرحمن خان ، جنگ دولت امیر با هزاره ها که مرکز مقاومت و نبرد درارزگان بود آنرا تعیین کننده و سرنوشت ساز خوانده است . امیرعلاوه می کند که امپراطوران ، نادر افشار، احمد خان درانی وغیره تا کنون کسی هزارستان که قلب افغانستان است تابع نکرده بود ، من تنها کسی هستم که این مردم یاغیستان ( مردم هزارستان ) کافر و متمرد را تار و مار و به قتل رساندم و بقیه این مردم که تابع شدند بر آنها حکم بردگی را رسما جاری ساختم و مولیان اهل سنت و جماعت را مؤظف ساختم تا به « شیعیان هزاره » امور شریعت و نماز پنجگانه را یاد بدهند . امیر پس از اشغال ارزگان بردگی را اعلام داشتند و بالای تمام مردم هزاره به معرض اجراء قرار داد .
در این زمینه علی الرغم اینکه جامعه هزاره به صورت خاص از سوی دولت وقت رسما به بردگی گرفته شد ، و به تعقیب آن امیر جنایات ضد انسانی و ستم ضد اسلامی را در مورد زنان و کودکان هزاره اعمال نیز نمود که ذیلا به دان اشاره می گردد :
حماسه انتحار چهل دختران در ارزگان :
زمانیکه مقاومت عادلانه مردم ارزگان در برابر لشکر منظم ۱۲۰ هزاری دولتی و ۴۰ هزار ملیشه های قومی که متشکل از مردم جنوب و جنوب شرقی کشور ما بودند به شکست مواجه شد و لشکریان قومی داوطلب جنوبی و مشرقی و نظامی امیر عبدالرحمن به ارزگان یورش بردند . سپاهیان دولتی همراه با لشکر ایلجاری قومی اطفال را در مقابل چشمان والدین شان بر سره نیزه برمی داشتند ، به اسارت زنان و کشتار مردان شروع کردند ، زنان اسیر را سینه بریدند و تن های مرده و نیمه زخمی آنان را به دریای ارزگان می انداختند که به هر طرف خون و آتش جولان داشتند . در یک مورد ۴۷ دختر و زن هزاره در برابر لشکر مهاجم تسلیم نشدند و به مقاومت پرداختند . وقتیکه این زنان صحنه محاصره را به خود تندگ دیدند و از اینکه به اسارت نروند و به عفت شان تجاوز صورت نگیرند و کشته نشوند به کوه های « ششپر » گریختند. لشکر امیر نیز به تعقیب آنان به کوه ها هجوم بردند و زنان تا آخرین قلهء کوه خود ها را رساندند که برای دستگیری شان چیزی نمانده بود .
بالاخیره ناگزیر این ۴۷ دختر و زن ارزگانی خودها را از بالا ترین قلهء کوه ششپر به پائین سنگ لاخ ها و دره ها پرتاپ نمودند که با این گونه « حماسه انتحاری » خود سنگ ها را نیز خونین و داغدار نمودند ولی خودها را اسیر ارتش مهاجم و ددمنش امیر نساختند . از همین سبب است که این کوه ششپر بعد از این بنام « کوه چهل دختران » مسما گردید و به این مناسبت شعر حماسی هم سروده شده است .
درعصر امیر عبدالرحمن هر کس و یا هر بخشی از مردم چه پشتون و چه غیر پشتون که مخالف دولت امیر و انگلیس می بودند ، از سوی نظامیان دولتی دستگیر و به دربار امیر در کابل فرستاده می شدند که احتمال زنده ماندن آنها هرگز نمی رفت .
مثلا : امیرعبدالرحمن خونخوار در ص ۳۴ تاج التواریخ چاپ ۱۳۷۳ با افتخار فرعون گونه خود در قتل عام مردم بیگناه بدخشان چنین می نگارد :
« کسانی را که اسیر می شدند، من به دهن توپ می گذاشتم . در مدت سه سال اغتشاش( دربدخشتان ) تعداد کسانی که به این قسم من کشته ام ، تقریبا پنج هزار نفر می شدند و تعداد کسانی که از دست لشکر من کشته شدند ، ده هزار نفر بودند. (۱۲ ) » ( ۱ )
در جای دیگر خصومت امیرعلیه مردم شینواری در ص ۲۳۵ تاج التواریخ چنین آمده است :
« گر دو صد سال کشی رنج و دهی زحمت خویش
مار و شینواری و عقرب نشود دوست به تو » ( ۴۶) ( ۲ )
اما برای امیر وقت تنها سرکوب جنبش برحق ، تاراج و مردم هزاره مطرح نبود ، بلکه اصلا امیرعبدالرحمن قصد نابودی کامل جامعه هزاره را در کشور آبایی آنها داشت . چنانچه برنامه قتل عام و تباهی کامل مردم ارزگان و نواحی آن از سوی امیر وقت در کتاب سراج التواریخ ، اثر ملا فیض محمد کاتب هزاره ، چاپ ۱۳۷۲ ج ۳ ، ص ۲۵۲چنین آمده است :
« آبادانی مردم میرآدینه را تمام آتش زده بسوزانید و زراعت ایشان را تمام ، خوراک دواب و مواشی و اسپان نمایید وهمچنین« زردک» و« پشه » و« شیرداغ» را خراب کرده ، برباد دهند و پس از استیصال آن ، روی به سوی « قلندر» نهاده و جزای ایشان را داده و بغات آن نواحی و اطراف را کشته و اسیر و دستگیر نموده آثاری از وجود خود ایشان را نمانند ، نیست و نابود کنند و تا « سنگ ماشه » جاغوری ، راه را از خار فتنه چیان مفسد خواهان ، پاک و مصاف سازند. » ( ۴۵) ( ۳ )
امیرعبدالرحمن خون آشام در ص ۴۵ کتاب خود تاج التواریخ چاپ ۱۳۷۳ با افتخار تمام دستور ساختن کله منارهای را از سرهای بی تن شهداء و مقتولین بیگناه مردم
هزاره جهت ارعاب و فرو نشاندن تمام جنبش سراسر کشور چنین صادر نمود:
« حکم دادم مناری از سرهای مقتولین دشمن ساختند تا بقیه دشمن خایف شوند . » ( ۷ ) ( ۴ )
این امیر قصی القلب در ص ۳۱۲ تاج التواریخ خود به عموم مردم کشور دستور رسمی صادر نمود تا در نابودی هزاره ها همراه لشکر منظم دولتی اقدام کنند :
« دیگر سرکرده های افاغنه چندین مرتبه استدعا کرده بودند که به مخارج خود شان جمعیتی را اهالی مملکت فراهم آورده به جنگ هزاره های که آنها را دشمن ولایت و دین خود می دانستند بروند ، لکن به آنها اجازه این کار را نداده بودم . در این وقت حکم عمومی دادم هر شخص برود در تنبیه شورشیان کمک نماید . عساکر و ایلجاری که حاضر خدمت شده بودند ، تعداد شان سی هزار الی چهل هزار اشخاص جنگی بود که از اطراف به سرکردگی خوانین و رؤسای خود ، عازم ولایت هزاره شدند .» ( ۳۲ ) ( ۵ )
در صفحه ۲۵۷ سراج التواریخ ملا فیض محمد کاتب هزاره چاپ ۱۳۷۲ با نگارش آقای دای فولادی این گونه حکم امیر در قتل عام و تاراج همه هست و بود هزاره ها چنین آمده است :
« امیر تأکید نمود که در انواع قتل و تاراج ، مضایقه روا ندارند . » ( ۱۴ ) ( ۶ )
خلاصه اینکه ، وقتی که زنان اسیر را از ارزگان به اسارت گرفته به طرف کابل به قتلگاه می بردند ، منجمله ۴۰۰ زن ارزگانی هم بناء بر همین ترس امیر خود ها را به دریا انداختند و چنین « انتحار » را نسبت به کشتن و اسارت ترجیح می دادند و با همین شیوه هم رسم « آزادی » از قید اسارت را برای سایر زنان و جامعه خویش به میراث گذاشتند .
آقای حاج کاظم یزدانی فجایع عصرعبدالرحمان خانی را از لابلای سراج التواریخ ، تاج التواریخ و سایر اسناد تاریخی و روایات سینه به سینه کهنسالان در مورد زنان کشور چنین می نویسد :
« طبق گفتهء مردم جاغوری حدود ۴۰۰ زن و دختر اسیر دایه و ارزگان را که طرف کابل انتقال می دادند ، این اسیران وقتی بالای پل جاغوری رسیدند ، یک باره خود را از بالای پل به زیر انداختند و در کام امواج خروشان رودخانه غرق شدند و از رنج اسارت و ننگ بردگی رهایی یافتند . » ( ۷ )
فروش زنان ، دختران و پسران هزاره :
بازهم آقای حاج کاظم یزدانی با استناد از بحرالفواید ( عین الوقایع ) در مورد فروش هزاره ها چنین می خوانیم :
« مقارن با این احوال ملا سعید خان قاضی و ملا محمد مفتی و ملا عبدالسلام محرر محکمه شرعیه به امیر عبدالرحمان نوشتند : « هزاران زن و دختر و پسر هزاره در داخل و خارج مملکت به فروش رفته اند و اکنون بقیه شان مطیع گردیده اند . و چون طبق عقاید اهل سنت این طایفه مسلمان پنداشته می شوند ( آفرین بر این روحانیون با وجدان ) خرید و فروش آنها در شرع شریف جایز نیست . امیرعبدالرحمان در جواب نوشت: شما از باطن این قوم چه خبر دارید ، هیچگاه عقیده شان درست نمی شود. ۸
در این مورد گفتنی است که تنها در یک قسمت از طریق قاضی محکمه قندهار به تعداد ۴۶۶۶۶ زن و دختر و پسر هزاره به فروش رسیدند و پول های آن را غرض تقویه دستگاه استبدادی به خزانه دولت امیر عبدالرحمن ذخیره می گردیدند .
نخستین مرکز فروش زنان و دختران در ارزگان :
برای اولین بار در تاریخ کشور زنان ، دختران و پسران هزاره به صورت رسمی ثبت محکمه می گردیدند و بعد توسط مقامات دولتی در بازار ارزگان به دلالان شخصی درانی و غلزایی به فروش می رسیدند. بدین وسیله نخستین مرکز فروش بردگان در ارزگان به میان آمد که بعد تاجران برده از قندهار و حتا هند برتانوی هم به ارزگان سرازیر می شدند .
آقای یزدانی از قول سراج التوارایخ اینگونه می نگارد :
« در این زمان ملا خواجه محمد قاضی محکمه شرعیه ارزگان ۱۹۴۰ روپیه و یک قرآن از محصول قیمت ۱۲۹۳ تن از زنان و دختران و پسران هزاره ارزگان که در محکمه آنجا فروخته شده بودند ، را ارسال کابل نمود و تحویل خزانه دولت شد . (۹ )
کار اجباری بر زنان زندانی :
سیاست امیر طوری بود که بالای زنان زندانی با اجبار تمام کارهای شاقه و بدون کوچکترین امتیاز را انجام می داد تا زنان با قلت مواد غذایی ، بهداشتی ، استراحت وغیره بالاخیره جان می سپردند:
« و نیزدر محرم این سال امر شد که همهء زنان و دختران اسیر هزاره که در زندان کابل بسر می برند ، باید در داخل زندان به ریسیدن و تابیدن پشم و بافتن برگ که حرفه عادی شان هست ، مشغول شوند . » ( ۱۰)
زندانیان زن در کابل در جریان یک سال:
شدت جریان اسارت زن را تنها در یک سال از قول محمد یوسف هروی ریاضی که خود نیز شخص پشتون و همچنان شاهد عینی در جنگ امیر با هزاره ها بوده است ، در تاریخ « عین الوقایع » خویش چنین می نگارد :
« ریاضی می نویسد : « در سال ۱۳۱۴ امیر عبدالرحمن تاکید در ساختن سر بازخانه ها در نقاط مهمه هزارجات نمود . و نیز در این سال معدن زغال سنگ د ر کوه بامیان افتتاح شد . و تعداد زندانیان زن از مردم هزاره در کابل به ۸۵۰۰ نفر رسید که از مردم یاغی در کابل محبوس بودند . و تعمیر جاده ای از کابل تا هرات که از وسط هزارستان و الگای تایمنی عبور می کرد به منظور عبور عراده جات مانند : توپ وغیره و گرفتن جیغه پولی به اسم و لیعهد از مردم .» ( بحر الفواید ( عین الوقایع ) ( ۱۱ )
عدم تغذیه و بهداشتی برای زنان در زندان :
برای زنان در زندان های امیر کمترین نان بخور و نمیر می رسید که ناکافی بود . از دارو و مداوا هرگز خبری نبود . و زندانیان زن با تمام مشکلات مریضی زنانه ای خویش به نسبت قلت غذا هم بیشتر مریض می شدند و در زندان جان می سپردند و اجساد شان به صورت عمدی در میان سایر محبوسین گذاشته می شدند که بالاخیره موجب مریضی وباء وغیره می شدند :
« سال ۱۳۱۸ به خاطر زندانهای پر ازدحام و وجود لاشه های زیاد در داخل آنها ، عفونت و مرض وباء در آنجا پیدا شد و از آنجا به کابل و کوهستان و سایر نقاط سرایت کرد و باعث اتلاف نفوس بسیار گردید .
در سال ۱۳۱۹ عدد محبوسین مرد در زندنهای کابل ۱۲ هزار و محبوسین زن به ۸۰۰۰ نفر بالغ گردید …. » ( ۱۲ )
پس از اینکه امیرعبدالرحمن جلاد به آخرین جنگ جنایتکارانهء خویش هزارستان را اشغال کرد و بردگی هزاره ها را در کشو را علام نمود . بازارهای برده و کنیز فروشی فرزندان هزاره ها در قدم نخست در ارزگان و بعد در مرکز شهر قندهار به وجود آمد و تدریجا به سایر ولایات و حتا به هند برتانوی آن روز نیزگشایش و وسعت پیدا کرد.
زنان و دختران و پسران هزاره رسما با مهر و امضای قاضی مرکز ارزگان فروش می شدند و سپس دلالان برده آنانان را به مرکز بازار ارزگان به فروش می رساندند. دلالان دیگر زنجیرها را به گردن های این بردگان حلقه کرده و آنها را پیاده از ارزگان راهی شهر قندهار می نمودند . طبق نوشته های ملا فیض محمد کاتب هزار ، ریاضی ، غبار ، صدیق فرهنگ وغیره ؛ دختران ، زنان و پسران هزاره را مانند گوسفندان در یک صف قرار می دادند و زنجیرها را به گردن آنها می آویختند . و آنانان را به دلالان دیگر داخلی و حتا تجاران هندی هم به فروش می رسیدند . بعد تاجران هندی زنهار را به گردن و دستان زنان و دختران خریده شده هزاره می بستند تا از گریختن آنانان جلوگیری کرده باشند و آنها را به هندوستان می بردند . در این مورد روزی یک ملای پشتون قندهاری نسبت به فروش فرزندان هزاره اعتراض نمود و گفت که مردم هزاره اهل قبله و مسلمان هستند و فروش آنها طبق شرع شریف و اصول اهل سنت و جماعت جایز نیست . وقتیکه این خبر به امیر عبدالرحمن رسید و امیر سخت برآشفته شد و دستور جزای این ملای پشتون را فورا صادر کرد تا اینکه فرمانروایان امیر نه تنها این ملا را با خانواده اش سر به نیست کردند ، بلکه با همه قبیله اش را نیز قتل عام نمودند تا دیگران درآینده ازدولت اعتراض نکنند و مهر سکوت را برلب بگذارند.
منبع: هزاره جات دات کام
mehdi daizangi
i am so painfull about this, and i appreciate those 47 hazara brave girls who sacrifized themseves, just becouse of their izzat, ma hazara hastem wa hech waght sareman peshi zorgo payeen nest, long life hazara and death to abdurrehmane iblis and to their nation,
حوتقولی
بسیار تکان دهنده و عبرت آمیز بود خداکند مردم ما درس عبرت بیگیرند.
جاوید
ننگ برمردم ما کی هرگز ار گذشته درس وعبرت نمیگیرد و همیشه غرق درفتنه های داخلی هستند. وهرگز برقوم ومردم خود ارزش قایل نیستیم. نمیدانم کی چیوقت ما مردمی رفته درخواب غفلت ازمیان لجن فتنه های داخلی بیرون می آییم و برسرنوشت خودمان حاکم می شویم.
jawid
you are right jawid jaan
باران حیدری
سلام بر همت بلندشان و دورد بر شیرین و دوستانش یادشان همیشه جاویدان با د
araz
sayqılar olsun türk qızının qeyrətinə
درود بر غیرت پاک ترکی شان
qais
zinda bad hazara morda bad nasl e yazed .
ghulam reza mirzae
be name allah pasdare khone shohada tahawolate behsud zarbeye sakhti bar peykaraye melate hazara bod ke jobran an tawasote dolatmardane afghanistan ta hododi dor az entezar ast wa pashtonism wa gaygozini mohajerane pashton tabar az sayasathaye ast ke az biron khate diyorand bar mardom shia wa hazara tahmil mishawad ke nabodan rahbari monsagem wa kar amad be tadawome in moshkelat daman khahad zad sarzamine hazaraha az saliyane motamadi shahede in wagaye asafnak bode ke baraye jobrane an be tafakor wa modiriyat nasle tahsilkarde wa ba imane mardome sharif hazara darad ta doshmanane gasam khordeye shia wa hazara dar egraye nagshehaye palideshan nakam bemanand.
Shir Agha Musavi
I am was really shocked when I read this painful paragraph, It is the time that our people become aware of thier past history and try not to commit such a shamful action in the future. Abdur rahman was one of the crule man in the world that blackened the reputation of his nation by doing such a violence and still the enemity between these two tribe is repeating. no one can claim that I can root out a nation as Abdul Rahman could’nt do it. Hazarqa people has the right to have a negative view against those who don’t want them and still trying to do so as thier ancesstor did, but be aware that Hazara isn’t the nation of one hundred year ago, they have changed!!!! I want unity and brotherhood of all Afghan people but if they try again to harm us we will have a strong reaction.
Asadullah
long live Hazara
sharif hamdam
SO LONG AS WE ARE WEAK AND POWERLESS, WE MAY FACE THE SAME HORRIFIC FATE IN THE FUTURE.IMAGINE IF THE TALIBAN WERE STILL IN IN POWER IN AFGHANISTAN, WE MIGHT HAVE FACED TOTAL ANihilation.
ABDURAHAM KILLED 63% OF OUR PEOPLE BUT MY FEAR IS IF WE CONTINUE TO BE SO UNORGANISED AND NOT TO HAVE A SYSTEM AND PLAN IN PLACE, WE MAY SEE THE REPEAT OF OUR PAST HISTORY ONCE MORE.
SO, MY MESSAGE TO HAZARA THINKERS AND LEADERS IS TO COME TOGETHER AND DEVISE AN EFFECTIVE PLAN TO SAVE OUR PEOPLE FROM REAL FUTURE THREAT AND CURRENT HUMILIATION.
SHARIF FROM SYDNEY
پاسخ دادن ن ن
سلام بر شهیدای که شهید شدن مرگ بر کسی که در افغانستان خیانت کردخاک خود را فروخت اینتیحاری می کند.
ماه هزاره ها که بومی افغانستا هستیم وبودیم . پشتون ها بودند که از هندستان آواره شدند و از هندستان است.
ماه ۲۵% در صد هستیم در افغانستان شما کسافت اگر در این خیال باشید که ماه را ازوطن ما از جائ ماه انیطوری که معلم است تعهین می کنید وخیال پردازی می کیند که خود را عسل از افغانستان بنامید دیر شده
بهتر است که خودیتان را همانطوری که هستیتد بنامید نوکر اینگلس که امروزه اینتحاری می کنید در افغانستان
طالبان صلح و امنیت
سلام
خدا لعنت کند عبدالرامان را
ٍابراهیم احمدی
اگر زنان ما چنین حماسه ای آفریدند ، پس همه باید بفهمند که ما همیشه و همه قدرتمند هستیم و خواهیم بود . اگر چه عده ما اندک باشد