بخش چهارم
سلیم شفیق، روزنامهنگار و پژوهشگر
بر مبنای تعریفیکه از نسلکشی در کنوانسیون منع جرم و مجازات نسلکشی بیان شده، ستمیکه
دستکم از دوران لشکرکشی عبدالرحمان خان بر سرزمین و مردم هزاره روا داشته شده، مصداق
بارز این نوع جنایت است. در تعریف نسلکشی در این سند بینالمللی که در سال ۱۹۴۸ در مجمع
عمومی سازمان ملل به تصویب رسید، هدف عاملان نسلکشی، رویدستگرفتن اقدامات و
برنامههای هماهنگی است که هدف آن، نابودی بخش یا تمامیت یک گروه ملی، قومی، نژادی یا
مذهبی است. این اقدامات شامل کشتن، واردکردن صدمات جسمی یا روحی شدید، تحمیل عمدی
شرایط خاص زندگی با هدف نابودی فیزیکی، تحمیل اقداماتی جهت جلوگیری از زاد و ولد و انتقال
اجباری کودکان گروه خاص به گروهی دیگر میشود.
در اینجا، حوادثی را به شکل خلاصه مرور میکنیم که هدف اصلی آن گروه قومی هزاره بوده
است. از آنجا که نسلکشی هزارهها از دوره عبدالرحمن آغاز شده و تا به امروز ادامه یافته است،
به رویدادها دهه ۱۸۹۰ میلادی اشاره گذرا میکنیم. بر اساس بررسی اسناد و مدارک، از جمله
دستنوشتههای فیضمحمد کاتب هزاره، مؤرخان به این نتیجه رسیدهاند که در جریان سهسال
لشکرکشی عبدالرحمان بر سرزمین هزاره، از ۶۰۰هزار خانوار جمعیت آنروز این گروه قومی،
حدود ۶۲درصد آنان از بین رفته و سرزمینهای مرغوبشان، به ویژه در ارزگان، هلمند، قندهار،
زابل، غزنی، میدان، حتا بسیاری نواحی در شمال هندوکش به اقوام پشتون توزیع شد. عبدالرحمان
مورد حمایت مستقیم امپراتوری انگلیس بود و سالانه اسلحه و پول از دولت لندن دریافت میکرد. در
جریان این نسلکشی هزاران زن، مرد و کودک هزاره در بازارها بردهفروشی فروخته شدند و از
سرهای بریده قربانیان، کلهمنارها ساخته شد تا ترس و وحشت در میان مردم ایجاد شود.
البته هزارهها پس از حکومت عبدالرحمان، در دورههای مختلف، از طرف زمامداران گوناگون، به
علت قومیت و مذهب خود هدف حذف، تبعیض و نابودی گرفته شدهاند. از جمله در جریان حکومت
خاندان آل یحیا از نادر خان تا جمهوری آخرین سردار محمدزایی، محمدداوود خان، از جمله قتلعام
خانواده عبدالخاق هزاره که در بخش جداگانه به آن خواهیم پرداخت.
مهمترین اتفاق بعدی، در روز ۲۲ دلو ۱۳۷۱ در جریان جنگهای کابل در منطقه افشار در غرب
کابل اتفاق افتاد. سازمان دیدبان حقوق بشر، در نتیجه گفتوگو با بازماندگان و آسیبدیدگان
قتلعام در روزهای ۱۲ و ۱۳ فبروری ۱۹۹۳، این حوادث را مستند کرده است. در جریان
درگیریها، بیش از هزار نفر، شامل مردان، زنان و کودکان جان باختند. همچنین زنان هدف تجاوز
جنسی شبهنظامیان مربوط به اتحاد شورای نظار و اتحاد اسلامی به رهبری سیاف قرار گرفتند.
فیلمهای مستند از آنچه در افشار اتفاق افتاد، وجود دارد. گفته میشود که سید حسین انوری از
فرماندهان حزب حرکت نیز در خلق فاجعه افشار دست است.
یافتههای تحقیقاتیکه حزب وحدت انجام داد، نشان میداد که تعدادی از افراد در برابر پول افشار
را فروخته بودند. بابه مزاری در سخنانی، از این مسأله پرده برداشت و گفت: «دو صد میلیون برای
چهار قوماندان در آنجا تخصیص دادند که منطقه امنیتی افشار در دست اینها بود. برای هر قوماندان
پنجاه میلیون توزیع کرده بودند و قوماندانهای کوچک هم یکمیلیون و پنجاه هزار افغانی گرفته
بودند. اینها وظیفه داشتند که به محض درگیری و سلاح ثقیله عقبنشینی کنند و تبلیغ هم کنند، فرار
کنید که دشمن رسید. روی این مبنا، روی این خیانت … اونها این مناطق را گرفتند و جنگ سه
چهار ساعت طول نکشیده بود که اونهم همه سلاح ثقلیه بود..»
در گزارش دیدبان حقوق بشر آمده که عملیات افشار در ساعات اولیه روز ۱۱ فبروری از طرف
نیروهای جمعیت با توافق حزب حرکت برای انجام آن، راهاندازی شد که هدف آن تسلط بر کوه
افشار بوده است. نیروهای جمعیت و اتحاد سیاف حملات موشکی و راکتی را بر منطقه غیرنظامی و
خانههای مسکونی راهاندازی کردند. در فیلمهاییکه از آن زمان منتشر شده، فردی از شبهنظامیان
سیاف دیده میشود که با خون قربانیان روی دیوار مینویسد، یادگاری گلآغا. در حادثه افشار،
هزارهها به عنوان یک گروه قومی هدف قرار گرفتند به این علت که حزب وحدت نیز مربوط به
هزارهها بود.
در ۲۲ حوت ۱۳۷۳، برابر با سیزدهم مارچ ۱۹۹۵، عبدالعلی مزاری رهبر حزب وحدت و
هشتتن از همراهانش که از طرف گروه طالبان به هدف گفتوگو به ولسوالی چهار آسیاب دعوت
شده بودند، مورد خیانت قرار گرفتند و ترور شدند.
دیدبان حقوق بشر، در گزارش مفصل زیر عنوان «کشتار گروهی مزارشریف» حوادثی را مستند
کرده که در ماه اگست سال ۱۹۹۸ در مزارشریف اتفاق افتاد. ارقام متفاوتی از قربانیان حمله طالبان
بر شهر مزارشریف منتشر شده که بین ۲هزار تا ۱۵هزار غیرنظامی برآورد شده که اکثر آنان
هزارهها بودند. همچنین در خزان سال ۱۹۹۸ در جریان جنگ برای کنترل بر ولایت بلخ، دهها
غیرنظامی هزاره در روستای قزلآباد سربریده شدند. بیشتر هزارهها در تابستان ۱۳۷۷ در مناطق
عمدتاً هزارهنشین سیدآباد و علیچوپان جان باختند و هزاران نفر دیگر به عنوان اسیر در هوای
گرم داخل کانتینرها در جریان انتقال به قندهار جان باختند. به روایت احمدرشید، روزنامهنگار
معروف پاکستانی، ملا منان نیازی، از فرماندهان جنگ مزارشریف در بلندگوهای مسجد در آن زمان
اعلام کرد: «هزارهها مسلمان نیستند یا مسلمان شوند و یا افغانستان را ترک کنند، در غیر
اینصورت کشته میشوند. هر کجا که بروند دستگیرشان میکنیم. اگر به زیر زمین بروند و پنهان
شوند، از موهایشان بالا میکشیم.» در نوشتار جداگانه، به موضوع نسلکشی هزارهها در
مزارشریف میپردازیم و جزییات آنرا شرح خواهیم داد. در دوره زمانی از سپتامبر ۱۹۹۸ تا می
۱۹۹۹، صدها غیرنظامی در شهر بامیان و ولسوالی یکاولنگ از طرف طالبان سر به نیست شدند.
بنابر آماریکه وبسایت هزاره نت بر اساس اسناد گردآوریشده به وسیله مرکز هماهنگی افغانستان
منتشر کرده، دستکم ۵۱۲ غیرنظامی در این جریان از طرف شبهنظامیان طالبان قتلعام شدهاند.
در گزارش بیبیسی نیز از این حوادث زیر عنوان پاکسازی قومی یاد شده است.
در سالهای ۱۹۹۹ و ۲۰۰۰ میلادی صدها مسافر غیرنظامی بیگناه، از طرف افراد مسلح که
هیچگاه هویت آنان مشخص نشد، در جریان حاکمیت اول گروه تروریستی طالبان در منطقه موسوم
به «کَندِی پشت» در جایی میان ولسوالی شاهجوی و قلات، مرکز زابل، از موترها پیاده و سر به
نیست شدند. به روایت نجاتیافتگان، گودالها و چاههایی در فاصله کوتاهی از جاده عمومی وجود
داشت که قربانیان پس از تیرباران به داخل آنان انداخته میشدند. به این ترتیب صدها هزاره در این
مکان جان باخته که هیچگاه پیکر آنان شناسایی و پیدا نشد که آمار دقیقی از این قربانیان وجود ندارد.
و آخرین مورد را که در این بخش گنجاندهایم، بازهم مربوط به دوره سیاه حاکمیت گروه تروریستی
طالبان در سال ۲۰۰۰ است که در ولایت بغلان اتفاق افتاد. این حادثه که در کوتل رباطک اتفاق
افتاده، توسط سازمان دیدبان حقوق بشر نیز مستند شده است. بنابر گزارش این سازمان، قتلعام سال
۲۰۰۰، در گذرگاهی میان بغلان و سمنگان رخ داده که پیکر دستکم ۳۱ نفر در بخش شمالغربی
این کوتل یافت شده بود. از این تعداد، ۲۶ تن آنان غیرنظامیانی از ولایت بغلان، مربوط به گروه
قومی هزاره با هویت مذهبی شیعه اسماعیلی شناسایی شدند. آنان حدود ۴ماه پیش بازداشت شده و
پیش از قتل، شکنجه شده بودهاند. این افراد توسط طالبان کشته شده بودند و اجساد آنان در منطقه
موسوم به «هزاره مزاری» یافت شدند.
یافتهها و مستندات، همچنین گفتوگوی سازمانهای دفاع از حقوق بشر، از جمله دیدبان حقوق
بشر با بازماندگان قربانیان تأیید میکند که در جریان بازپسگیری ولسوالی یکاولنگ، در اول
زمستان ۱۳۷۹، برابر با ۱۵ جنوری ۲۰۰۱، نیروهای شبهنظامی طالبان، عملیات کشتار هدفمند
باشندگان روستاهای نَیَک، درهعلی و اطراف بازار مرکز ولسوالی را به راه انداختند که در نتیجه
دستکم۳۸۰ تن به گونه بیرحمانه سلاخی شدند. بدن قربانیان برای چند شبانهروز روی برفها
باقی مانده و در کنار آن سیاست زمین سوخته نیز اجرا شد که شامل آتشزدن خانهها، دکانها و
اموال مردم میشد.
نسخه ویدیویی این نوشتار در اینجا
منابع:
سخنرانیهای بابه مزاری، رهبر مقاومت غرب کابل؛
Blood-Stained Hands: Past Atrocities in Kabul and Afghanistan’s Legacy
of Impunity | HRW
https://www.afghan-web.com/biographies/biography-of-abdul-ali-mazari/
https://www.hazaragenocide.com/afghanistan/
https://www.hrw.org/report/1998/11/01/afghanistan-massacre-mazar-i-sharif