عرفان رسا
بین سالهای ۱۸۸۰ الی ۱۹۰۱م که دوره حکمرانی عبدالرحمن خان بود، هزاره ها جسته و گریخته درگیری های با عبدالرحمن خان داشتند. این جنگ ها در سالهای ۱۸۹۱، ۹۲ و ۹۳ به اوج خود رسید. و آخرین مقاومت گاه هزاره ها ارزگان، در ۲۵ سپتامبر ۱۸۹۲ شکست خورده و سرداران نظامی عبدالرحمن خان وارد ارزگان شدند که بعد از این تاریخ تا سالهای بعد آوارهگی و کوچ های اجباری، اسارت، به بردگی رفتن زنان و دختران هزاره و نسل کشی مردم هزاره را شاهد بودیم. ازین جمله کسانی که اسیر میشدند و از محکمهای عبدالرحمن خان که خود قاضی بود میگذشتند؛ سر و کار شان به سیاه چال، بازار برده فروشی و اکثرا به مسلخ عبدالرحمن خان راه پیدا میکرد.
سیاه چال های عبدالرحمن خان چنین ساختمانی داشت: چاه های عمیقی که تا اندازهای کنده میشد که به آب نرسد. بعد در داخل دیوار های سیاه چال غار های تاریکی حفر میکردند و بالای سر سیاه چال یک خانه بنا میکردند. افرادیکه داخل سیاه چال انداخته میشدند، بدلیل بوی گوشت های فاسد شده افراد مرده در سطح سیاه چال و همچنان آنها میترسیدند که اگر کسی دیگری را داخل سیاه چال بیندازند، روی سر آنها خواهد افتاد، پس آنها از سطح سیاه چال خارج شده و در بین غار های دیوار جای میگرفتند. به این افراد بعد از مدت های طولانی مقدار کمی غذا داده میشد که به علت کم بودن آن باعث دعوا بین زندانیان سیاه چال میشد. و آنها مجبور بودند که از گوشت انسانهای مردهای داخل سیاه چال استفاده کنند. خوردن گوشته خام در حالیکه آن گوشت گندیده و فاسد میشد و از طرفی میکروب ها آنجا بودند، آنها مریض شده و از بین میرفتند.
منبع: Under the absolute Amir of Afghanistan chapter 10 page: 157-175 by Frank. A.Martin