نویسنده: حمید “چراغ”
هر ملت دارای افتخارات، تمدن و دوران روشن تاریخی است. اما؛ در کنار آن دوران سیاه و تاریکی را نیز پشت سر گذاشته و می گذارند. ما هزاره ها هم به عنوان یک مردم که دارای افتخارات، تمدن و دوران روشن در تاریخ بوده ایم و همچنان دوران سیاه و خونین را نیز پشت سر گذاشته ایم. با مطالعه و بررسی دقیق تاریخ متوجه می شویم که ما در طول تاریخ تا امروز مورد کشتار هدفمندانه و سیستماتیک قرار می گیریم. با توجه و بررسی حملات خونبار علیه هزاره ها و مطالعه عناصر متشکله جنایت نسل کشی در اسناد بینالمللی می توان نتیجه گیری کرد؛ که کشتار هدفمندانه هزاره ها از مصادیق روشن نسل کشی است. در این قسمت سوالاتی خلق میشود اینکه:
_ نسل کشی چیست؟
_ آیا کشتار هزاره ها نسل کشی است؟
_ آیا ما انسان هزاره باید محکوم به چنین سرنوشتی باشیم؟
_ آیا باز هم باید شاهد تکرار تاریخ تلخ باشیم؟
_ مسئولیت ما نسل جوان در برابر این نسل کشی ها چیست؟
به هر گونه اقدام در نابودی و حذف فیزیکی یک گروه نژادی، قومی، ملی، مذهبی یا ایدیولوژیکی را نسل کشی گویند. اقدامات چون کشتار دسته جمعی یک گروه خاص، ایجاد لطمات جسمانی و روانی، تحمیل معیار ها برای جلوگیری از تولد فرزندان آنها، جابجایی اجباری و…از جمله مصداق های نسل کشی اند. نسل کشی به عنوان جنایت بینالمللی شناخته شده و منع آن به عنوان یک قاعده اساسی در حقوق بینالمللی پذیرفته شده است.
کشتار هزاره ها از چند دهه به این سو به صورت هدفمند و دوام دار در حال افزایش بوده است. از جمله این کشتار ها؛ گروگانگیری هزاره ها از مسیر شاه راه ها، سر بریده شدن هفت تن به شمول طفل هشت ساله، حمله بر جنبش روشنایی در میدان دهمزنگ، حمله بر مراکز آموزشی، ورزشی، مساجد، شفاخانه ها، زایشگاه ها، گردهمایی مردمی و خونبار ترین حمله ها بر مکاتب هزاره ها صورت گرفته است.
با توجه و بررسی این حملات هدفمند علیه هزاره ها و مطالعه عناصر متشکله جنایت نسل کشی در اسناد بینالمللی، می توان گفت؛ که حملات خونبار علیه هزاره ها از مصادیق روشن نسل کشی است. این حملات به طور مشخص گروه قومی هزاره ها را به خاطر تعلق قومی و نژادی شان مورد هدف قرار داده، و حملات شان هدفمند و دوام دار بوده است. قصد و اراده ی این کشتار می تواند جزء از پلان و پالیسی عاملان جنایت باشد، که همواره در پی حذف و نابودی هزاره ها بوده اند.
یکی از علت های این کشتار نبود قدرت دفاعی، قدرت بازدارندگی و قدرت اجبار کنندگی در بین هزاره ها می باشد.
ما امروز هم در سراسر خراسان زمین شاهد جنایات مختلف نسل کشی هستیم. ما هر روز شاهد تکرار داغ های تاریخی هستیم و برگ های درختان سرزمین پدری، دست خوش باد های تند و خشن شده و غمگینانه به هر کران مهاجر می شوند. سلسال و شمامه با تمام اقتدار و شکوه شان تنها نظاره گر هستند و اشک می ریزند و آواز گریه های شان به تمام هزارستان می پیچد. من از آن کودکی می نویسم که آرزو های بلندی در سر دارد تا کشورش را آباد کند و برای تحقق اهداف خود از مکتب رفتن شروع می کند، اما؛ همین که پا در صحنه ی مکتب می گذارد، تمام رویاهایش را میان خونش غرق می کنند.
از آنجایی که همه می دانیم، جوانان قلب یک جامعه هستند. طوریکه یک جسم بدون قلب مرده و بی حرکت است، یک جامعه ی که در آن قدرت نیروی جوانان نباشد، او جامعه نیز مرده و بی حرکت است. لحاظا؛ آینده جامعه و کشور ما نیز در دست نسل جوان ماست. اجازه ندهیم تاریخ تلخ دوباره بالای ما تکرار شود. من باور دارم ما توانایی کشف راز های پنهان، از عمق اقیانوس و از دوری آفتاب را داریم.
اگر ما خوب تحصیل کنیم، مهارت و تخصص داشته باشیم و به خود آگاهی برسیم، می توانیم در تمام حوزه ها افتخار بیافرینیم. و اگر هزاره ها اتحاد و قدرت نظامی داشته باشند، هیچ گاه مورد نسل کشی قرار نمی گیرند چون؛ ما نه ضعیفم و نه ستمکش، فقط به توانایی های خود باور نداریم.
پس ما هزاره ها در طول تاریخ تا به امروز مورد کشتار هدفمندانه و سیستماتیک قرار گرفته ایم. با پشت سر گذشتاندن ظلم و ستم، از میان سنگ ها جوانه زده و از ورای سقوط دوباره طلوع نموده ایم. با کتاب نیم سوخته و قلم آغشته در خون در راه خرد، دانایی و روشنایی قدم برداشته ایم. همواره در این مسیر، با جرم علم مان مورد کشتار هدفمندانه ی نسل تاریکی قرار گرفته ایم. ولی؛ باز هم درخت دانایی و خودباوری مان را در میان سنگ ها، با خون شهدا راه قلم و با قطره قطره اشک مادران که در فراق از دست دادن عزیزان شأن می ریزند آبیاری کنیم، تا روزی رسد که این درخت دانایی به ثمر آید و قلم خونین مان سلاح باشد در برابر نسل انفجار و انزجار و جرقه ای امیدی باشیم در دل پاک و بی آزار دخترک کوچک، که می خواست بزرگ شود و آرزو های کودکی خود را به واقعیت تبدیل کند.