نویسنده: عباس دلجو
دوستان آشنا و ناآشنایان دلآشنا!
گرچه شهیدان گلگون کفن افشار از میان ما رفتهاند، اما در گذر قافله آزادی و عدالت، عطر خون پاشیده و هر روز خدا در غروب، انعکاس خونهای زلال شهیدان افشار و سرخی اشکهای غمانگیز قربانیان هزاره را در آسمان خونین کابل، به وضوح میتوان دید که جنایت بس هولناکی را در چشم زمان و تاریخ به نمایش میگذارند. تا هنوز که هنوز است، بخارهای عطرآگین خون شهیدان افشار از زمین تیره، گرفته و عبوس و کوچه پس کوچههای ویران افشار، بر آسمان سر برافراشته است.
خواهران! برادران!
چشمان حقبین و از حدقه درآمده شهیدان افشار بر ما نهیب میزند که لحظه ای از یاد آنان غافل نشده و با انعکاس پیام خون و مظلومیت شهیدان افشار در گوش جهانیان، درخت تنومند حماسهی مقاومت غرب کابل را آبیاری کرده و از قاتلان بیآزرم و جنایتکار افشار تبرا و دوری جوئید.
فراموش نشود که ما، رسالت سنگین و بس سترگی را برعهده داریم تا شکوفههای پرپرشده و خونین افشار را از یاد نبریم. زیرا شهیدان گلگون کفن افشار، رفتند تا ما، راز خوب ماندن را دریابیم و در بازار مکارهی سیاست و در چنبره واانفسای بیدردی، مسخ و زمنگیر نشویم و کوچه پس کوچههای غفلت و بیعاری، سرگردان مان نکند و در جادهها و خیابانهای غبارگرفته و شلوغ معاملهگری، وجدان حقبین مان را گم نکنیم. همچون چشم همیشه بیدار شهیدان افشار، به هوش و بیدار باشیم تا گرگان ملبس به لباس میش با لالایی تزویری شان ما را به خواب غفلت و بیدردی و بی عاری فرو نبرند.