سه نمونه:
۱. چندسال قبل، امرالله صالح گفته بود کسانی در ایست بازرسی پلیس کابل توقف نمیکنند «جنازههای شان به خانههای شان فرستاده شود.»
۲. پس از دستگیری غیر قانونی عبدالحمید خراسانی، امرالله صالح در صفحه فیسبوک خود نوشته بود که «بگذارید تا او در زندان بپوسد…» عبدالحمید خراسانی از پنجشیر و همولایتی آقای صالح است.
۳. چند ماه قبل، یک فایل صوتی از امرالله صالح نشر شد که در آن از یک فرمانده پلیس میخواهد که «متخلفین را بکُشد و سر بریده آنانرا به دفترش بیاورد.»
شما این سه تصویر را در کنار هم بگذارید، جنازه انسان، انسان که پوسیده است، و انسانی که سر جدا شدۀ او، روی میز دفتر امرالله صالح است.
آیا ذهنی که این چنین میاندیشد یک ذهن آرام و متعهد به رعایت حقوق بشر است و یا ذهن یک آدم روانی و سادیست؟
این فقط سه نمونه است، کسانی که با شیوهای گفتار و گذشته سیاسی امرالله صالح آشنا هستند، میتوانند این لیست را تکمیل کنند.
ضمنا، به یاد داشته باشیم که امر الله صالح، تا هنوز دوبار از طرف «دیدهبان حقوق بشر» و «عفو بین الملل» به تخطی و تهدید جامعه مدنی و نقض آزادی بیان متهم شده است.
این را نیز همه میدانیم که امرالله صالح یک «کودکِ ملیشه» child soldier بوده است. ظاهرا، حوادث ناگوار و خونین دوران کودکی امرالله صالح او را به یک سادیست تمام عیار تبدیل کرده است.
سادیسم را چنین تعریف کرده اند:
«سادیسم عبارت است از لذت بردن از آزار روحی و یا جسمی دیگران.»
«سادیسم عبارت است از علاقه به آزار رساندن دیگران به صورت جسمی و روانی، طوری که این آزار رساندن موجب لذت و آرامش فردِ آزاررسان شود.»
تخریب سینما پارک، و ایستادن امرالله صالح در مقابل مردم، و آزار روانی هنرمندان نشانهای از سادیسم درونی امرالله صالح است.