نوشته دکتر حفیظ شریعتی(سحر)
«وامبری»، نواحی هزارهنشین محالات هرات را چنین تعیین میکند: «درۀ مرغاب در این محل بالامرغاب (مرغاب علیا) نامیده میشود و از کوههای مرتفع که متعلق به هزارهها است، شروع شده تا «مارچاه» (چاه مار) که مسکن ترکمنهای سالار است، امتداد پیدا میکند. »در دورهای از تاریخ کشور امروزی افغانستان به سه بخش خودمختار تقسیم شده بود که عبارت از بخش کابل، قندهار و هرات بود، در کابل امیر دوستمحمد خان در قندهار کهندل خان با برادرانش و در هرات حاجی فیروزالدین و شهزاده و کامران میرزا، فرزند شاهمحمود سدوزایی، همراه با وزیرش یارمحمد خان حکومت میکردند، گاهی هرات برای حفظ خودمختاری خود در وضعی قرار میگرفت که برخورد آن را با کشور ایران قاجاریه مسجل میساخت. در این نبردها، همۀ عشایر موجود در این نقطۀ افغانستان شرکت داشتند که از آن جمله سهم هزارههای هرات هم بهطور جداگانه مبرهن و آشکارا است و ثبت تاریخ شده است.در سال ۱۲۲۹ هـ ق، مطابق ۱۸۱۳ م، ابراهیم خان ایلخانی هزاره، حاجی فیروزالدین میرزا را به تسخیر غوریان خواند و مسلماً با او در این باره قول همکاری داد. نوبت دیگر در سال ۱۲۳۱ هـ ق، مطابق ۱۸۱۵ م اتفاق افتاد. در این سال، هزارهها برای اینکه جلو پیشروی قاجاریان را گرفته باشند، پیشدستی کردند، بسیاری از نقاط جام و باخرز را متصرف شدند و تا حوالی اطراف مشهد جلو رفتند.
سال ۱۲۳۲ هـ ق، مطابق ۱۸۱۶ م، است که نواب حسنعلی میرزای شجاعالسلطنه، والی خراسان، به هرات لشکرکشی کرد. در این واقعه هرچند جنگ سختی میان طرفین به وقوع پیوست؛ ولی در آخر حاجی فیروزالدین، حاکم هرات، تسلیم ایرانیان شد و سپاه ایرانی که از هزارهها سخت به ستوه آمده بودند، به سرزمین اصلی آنان در بادغیس هجوم بردند. سپاه ایرانی به ریاست سردار اسماعیل خان از راه درۀ بوم که بسیار کوتلهای سخت دارد، روانۀ بادغیس و بیشۀ هزارهها شد. از هزارهها و فیروزکوهیها متجاوز از دههزاره کس با سپا ایرانی جنگیدند.
در سال ۱۲۳۵ هـ ق، مطابق ۱۸۱۹ م، بنیاد خان، سردار هزارهها، و اویماقات جمشیدی به همراهی شاهمحمود سدوزایی و حاجی فیروزالدین میرزا برای مبارزه علیه مداخلات ایران تدارک دیدند و دست به کار شدند، هرچند شاهمحمود سدوزایی و حاجی فیروزالدین با دولت ایران مصالحه کردند؛ ولی هزارهها به رزمندگیشان ادامه دادند و بنیاد خان، سردار هزاره، با دههزار نفر سواره و پیاده سال بعد تا نواحی مشهد را مورد فعالیت خود قرار داد. این نبرد هزارهها چنان شدت داشت که شاهزاده حسنعلی میرزا مجبور گردید برای جلوگیری هزارهها از شاهمحمود سدوزایی در هرات تعهد گیرد.
در سال ۱۲۵۳ هـ ق، که سپاه ناصرالدین شاه قاجار به هرات هجوم برد تا کامران میرزا حاکم آن دیار را تابع خود سازد و هرات را به ایران ملحق کند و در این لشکرکشی «مکنیل»، وزیرمختار انگلیسی، نظر به ملاحظاتی که مربوط به روابط سیاسی روسیۀ تزاری و ایران و انگلیس میشد، مداخله کرد، باز هم هزارهها به کمک هراتیان شتافتند و شیرمحمد خان هزاره از بادغیسات و قلعۀنو همراه چهارهزار نفر از مردم خود به کمک کامران میرزا علیه سپاه ایرانی بسیج شد. در این نبرد، سپاه ایرانی کاری از پیش برده نتوانست و مجبور به عقبنشینی و ترک دایمی مخاصمت با هرات و افغانستان گردید.
پانوشت
- وامبری، آرمینوس، سیاحت درویش دروغین، ترجمۀ فتحعلی خواجه نوریان، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۳۷، ص ۳۲۰.
- بعد از سقوط شاهشجاع در سال ۱۸۰۹ م تا زمان بازگشت دوستمحمد خان در سال ۱۸۴۲ م، افغانستان بهصورت تجزیه توسط حکمرانان اداره میشد و قدرت مرکزی در طی این سالها هیچگاه متبارز نبوده است، ثابت و استحکام نداشت.
- ریاضی هروی، محمدیوسف، عینالوقایع، تهران: (چاپ سنگی) سال ۱۳۲۴ هـ. ق، ص ۶۳- ۶۴ تا ۶۸ و ص ۷۴.