از کوچه های کابل تا فاضلاب های ایتالیا
کودکان مانند دیگران حق دارند از زندگی آسوده، آموزش و پرورش به موقع و کافی برخوردار باشند. اما تعداد بیشمار کودکان جهان بویژه اطفال افغانستان ازین حقوق محرومند. فقر، ناامنی، آزار جنسی، مهاجرت و آوارگی، بی سرپرستی، ازدواج در سنین پایین، عدم برخورداری از آموزش و دسترسی به فضای سالم پرورش و کار در سنین بسیار پایین از جمله مشکلاتی اند که کودکان افغانستان با آن دست در گریبان اند.
فقر
فقر از نخستین عوامل آسیب پذیری کودکان افغان است. افغانستان کشوری است که حدود ۲۰ میلیون نفر در آن زیر خط فقر زندگی می کنند. این رقم نشان میدهد که کتله بزرگی از کودکان از نعمت داشتن زندگی مرفه و فضای سالم روانی محروم اند. در سال گذشته شاهد رویدادهای تکاندهنده حاکی از فروختن اطفال توسط پدران و مادران شان در بدل پول بودیم. گرچه پس از سقوط طالبان امینت و ثبات نسبی در بخش هایی از کشور بخصوص شهرهای بزرگ حاکم شد اما مشکل فقر و به تبع آن مشکلات اطفال همچنان پا برجاست. اکثر کودکانی که در سال ۱۳۸۷خورشیدی به اتهام تخلف از قانون بازداشت شده اند، متعلق به خانواده های فقیر و اقشار پایین جامعه بوده، صرف ۲۴ درصد آنان متعلق به طبقه متوسط جامعه بودند. این آمار نشان میدهد که فقر عمده ترین عامل کشاندن اطفال بسوی اعمال خلاف قانون می باشد.
نا امنی
نا امنی عامل دیگری افزایش خشونت علیه کودکان و از بین رفتن امکانات رفاهی و آموزشی آنان است. در مناطقی که سایه جنگ و ناامنی چتر افگنده است، اطفال بیشتر با مشکلات دچار اند. اکنون در بسیاری از ولایات افغانستان اطفال از رفتن به مکتب محروم اند. گرچه وزارت معارف کشور ادعا کرده است که مکاتب بسته شده را دوباره بازگشایی خواهد کرد اما هیچ تضمینی وجود ندارد که حکومت در چند ماه آینده بتواند به مشکلات اولیه کودکان افغان از نظر تعلیم و تربیه رسیدگی کند.
در سال گذشته مردان ناشناس در ولایت قندهار به سر و صورت دست کم پانزده تن از دختران متعلم تیزاب پاشیدند. مقامات وزارت معارف گفتند که درین حادثه پانزده تن به شمول دو معلم مجروح شده اند.
به گزارش یونیسف در سال ۱۳۸۶ خورشیدی دو میلیون کودک افغان که یک میلیون و ۳۰۰ هزار تن از آنها دختر بودند، به مکتب نمی رفتند که البته این آمار با افزایش نا امنی ها در سال ۸۷ به بالاترین گراف خود رسید.
خطر انفجار ماین یکی دیگر از مواردی است که گفته می شود در طول ده ها سال از زمان جنگ های داخلی در افغانستان کودکان را تهدید می کند.
تلفات کودکان در حملات هوایی نیروهای خارجی و استفاده طالبان از آن ها به عنوان سپر دفاعی از دیگر مواردی است که در افغانستان بیداد می کند. تروریستان طالب و القاعده تعدادی از اطفال کشور را با شستشوی مغزی به انتحار وامیدارند.
وضعیت کودکان از نظر صحی
بیش از سی سال جنگ بر روان کودکان افغانستان اثر ناگوار گذاشته و آنانرا با روحیه و روان غیر نورمال بار آورده و عده ی زیادی از آنان را به بیماری های شدید و خفیف روانی مبتلا نموده است.
به گفته یونیسف در سال ۱۳۸۶ به دلیل عدم دسترسی به مراکز صحی، هر روز ۹۰۰ کودک در اثر بیماری های قابل درمان جان شان را از دست می دادند.
به اساس گزارشها بیش از ۹۰ درصد کودکان در افغانستان به امراض حاد و یا خفیف مبتلا هستند و سالانه بیش از هزاران نفر در اثر گرفتاری به امراض درمان پذیر جانشان را از دست میدهند. هر سال به دلیل ادامه و گسترش نا امنی ها در مناطق جنگی هزاران کودک از کمپاین واکسنیاسیون پولیو محروم میگردند که عدم برخورداری ازین واکسین زمینه وقایه مرض خطرناک فلج را از بین میبرد و کودکان را در معرض خطر جدی قرار میدهند. افزون برین بسیاری از خانواده ها در افغانستان به دلیل سطح پایین توان اقتصادی و ناتوانی در پرداخت پول خدمات صحی، کودکان بیمار شان را از دست میدهند.
دخترانی که در سنین پایین ازداوج می کنند نیز از نظر صحی در معرض خطر قرار دارند. چون بارداری پیش از وقت، عواقب خطرناک دارد.
احتمال مرگ در حین زایمان دخترانی که پیش از ۱۵ سالگی وضع حمل می کنند ۵ برابر بیشتر از زنانی است که در ۲۰ تا ۳۰ سالگی فرزند به دنیا می آورند. طفلی که از یک دختر زیر ۱۸ سال به دنیا آمده است، ۶۰ درصد بیشتر احتمال دارد تا در سال اول بمیرد.
تجاوزات جنسی بر کودکان
سال گذشته شاهد افزایش بی سابقه تجاوز جنسی بر دختران خرد سال بودیم. این تجاوزها که اکثراً در شمال افغانستان رخداد به نگرانی ها در مورد افزایش خشونت جنسی علیه کودکان بیشتر از پیش افزود. به گفته مقامات کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان، در جریان نه ماه، ۶۴ رویداد تجاوز جنسی بر دختران درین کمیسیون ثبت شده است. در تازه ترین مورد، روز چهار شنبه ۱۹ حمل ۱۳۸۸، ریاست تحقیقات جنایی قوماندانی امنیه کابل یک پدر و دو پسر را به اتهام تجاوز جنسی بالای یک خانم و دختر ۱۰ ساله وی بازداشت کردند. این خانم که باشنده ولایت قندوز بوده، چندی پیش توسط شوهرش از خانه رانده شده و او با دختر ۱۰ سالهاش به خانه خواهرش در قلعه زمان خان کابل آمده بود. به گفته این خانم پس از مدتی یکی از خواهر زاده هایش بر دختر ۱۰ ساله او نیز تجاوز کرده است.
قرار آماریکه در سال ۲۰۰۸ به دست آمده، ۳۱۲ مورد تجاوز جنسی بر کودکان ثبت شده است و۲۶ کودک دیگر توسط آدم ربایان ربوده و قاچاق شده اند.
سوء استفاده های جنسی و کودک آزاری
به گزارش کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در سال ۲۰۰۷، ۸۵ مورد تجاوز به کودکان پسر و دختر درین اداره ثبت شده بود، اما آمار واقعی به مراتب بیشتر ازان است.
در بسیاری از تجاوزهای جنسی که تا هنوز در افغانستان روی داده دست افراد قدرتمند، جنگسالاران و زورمندان محلی دیده شده است. این امر باعث می شود که محاکم نتوانند به این قضایا بگونه عادلانه رسیدگی کنند.
افغانستان در سال ۱۹۹۴ میلادی به کنوانسیون دفاع از حقوق کودکان پیوسته است اما هنوز هم در ردیف کشورهایی قرار دارد که بیشترین موارد بدرفتاری و خشونت با کودکان در آن ثبت شده است.
کودکان و مافیای جهانی
کودکان افغان از شر مافیای بین المللی قاچاق انسان نیز در امان نیستند. این سازمان ها با اختطاف کودکان و نوجوانان آنان را به هدف های سوء استفاده جنسی و انتقال مواد مخدر به کار میگیرند. از همه وحشیانه و غیر انسانی تر آنکه باندهای مافیا کودکان و نوجوانان را کشته و اعضای بدن خصوصاً گرده، قلب و کبد آنان را به فروش می رسانند.
گفته میشود که باندهای مافیایی، دختران نوجوان افغان را به کشورهای پاکستان، ایران، و کشورهای عربی به هدف بهره برداری جنسی قاچاق نموده و در آنجا در اختیار باند های فساد اخلاقی قرار میدهند.
گزارش سالانه وزارت امور خارجه ایالات متحده امریکا در سال ۲۰۰۸ در باره قاچاق انسان در افغانستان نیز حاکی ازین بود که افغانستان منبع، مقصد و محل ترانزیت قاچاق کودکان، زنان و مردان با هدف بهره برداری جنسی و کار اجباری است.
ازدواج در سن پایین
در بسیاری از مناطق کشور رسم چنان است که دختران در سن ۸ تا ۱۳ سالگی باید ازدواج کنند. بیشتر اوقات دیده شده است که کودکان دختر در ۱۵ سالگی مجبور به ازدواج با مردی چندین برابر بزرگتر از سن خودشان که صاحب زن و فرزند نیز هستند، میشوند. در اکثر موارد، این ازدواجهای جبری و غیرقانونی بخاطر فقر شدید اقتصادی خانواده دختر صورت می گیرد.
تعداد زیادی از پسران نیز در سنین بسیار کم ازدواج می کنند. این دختران و پسران که محروم از سواد و آگاهی کافی اند در همان سالهای اول ازدواج صاحب فرزند میشوند. کودکان دختری که صاحب فرزند شده اند هیچ آمادگی برای تربیه اطفال شان ندارند و از سویی هم با زایمان مسلسل در معرض مرگ و امراض کشنده ی ناشی از بارداری های زود هنگام قرار میگیرند. سال ۱۳۸۷ خورشیدی براساس آمارهای منتشر شده از سوی سازمان ملل، افغانستان پس از کشور نایجریا دومین کشوری بود که میزان بالای مرگ و میر مادران در هنگام زایمان را دارا بود.
تعلیم و تربیه
کودکان افغان در زمینه تعلیم و تربیه نیز با دشواریهای بزرگی روبرو اند. اگرچه با آمدن ثبات نسبی و تشکیل حکومت حامدکرزی بیش از شش و نیم ملیون کودک به مکاتب روی آوردند که این مسایل خوشبینیهای زیادی را در عرصه رشد معارف در افغانستان ایجاد کرد اما بعدها با زنده شدن دوباره ی طالبان و ایجاد مشکلات تازه ی امنیتی درکشور، این امید واری ها نیز آسیب دید. در جاهاییکه طالبان فرمانروایی دارند به هیچ مکتبی اجازه فعالیت داده نمی شود. پسران و به خصوص دختران از رفتن به مکتب منع شده اند.
به گفته مقامات وزارت معارف افغانستان نزدیک به پنج و نیم میلیون کودک افغان بنا بر مشکلات جدی اقتصادی، اجتماعی و امنیتی از رفتن به مکتب محروم مانده اند و در حال حاضر ۶۵۰ مکتب در ولایات جنوبی، جنوب شرقی و مرکزی افغانستان بروی شاگردان بسته بوده که چهارصد هزار متعلم این مناطق از نعمت دسترسی به آموزش محروم اند.
مهاجرت و آوارگی
کودکان افغان در دوران مهاجرت و آوارگی ستم، فقر و خواری بیش از حدی را متحمل شدند. کودکان افغان در ایران از آموزش و تعلیم بی بهره بودند و دولت ایران که ظاهراً ادای اسلامی و برادری میکرد، به افغانها اجازه برپایی مکتب را نداد. اقلیت معدودی از کودکان افغان که به امکانات آموزشی دست یافتند از فرهنگ و داشته های تاریخی خود دور ماندند. افزون برین بار ها دیده شده است که اطفال افغان مورد ضرب و شتم شدید ماموران پولیس ایران قرار گرفته اند.
در پاکستان نیز اطفال افغان اگر مکتبی هم داشتند اما در دایره تنگ تنظیمی احزاب پرورش یافتند و در برخی از موارد این کودکان از فرهنگ، ارزشهای تاریخی و زبان خود بیگانه ماندند.
اطفال افغان در کشور های اروپایی نیز از امنیت و سهولت چندانی برخوردار نیستند.
روز یکشنبه، ۱۶ حمل سال روان پولیس ایتالیا خبر داد که بیش از ۱۰۰ مهاجر بی خانمان از جمله ۲۴ کودک افغان را که در مجراهای فاضلاب زیر ایستگاه راه آهن روم زندگی می کرده اند، بیرون آورده اند.
این کودکان که بین ده تا پانزده سال سن دارند از ترکیه و یونان خود را به روم رسانده و قصد داشته اند ایتالیا را نیز به قصد یافتن پدر و مادر یا هموطنان شان در اروپای شمالی یا انگلستان، ترک کنند.
به گفته مقام های پولیس، این افراد شب ها برای نجات از سرما در فاضلاب ایستگاه های قطار می خوابیدند. مددکاران اجتماعی ایتالیا گفته اند که برخی از این کودکان برای رسیدن به ایتالیا تا ده هزار دالر به قاچاقچیان پول پرداخته اند.
به گزارش شاخه ایتالیایی موسسه حمایت از کودکان (Save the Children)، تعداد کودکان افغان آواره خیابانهای روم در سالهای اخیر افزایش چشمگیری یافته است به طوری که تعداد این کودکان از ۳۲ نفر در سال ۲۰۰۴میلادی به ۲۶۴ نفر در سال ۲۰۰۷ میلادی رسیده است.
شمار جوانان و نو جوانان مهاجر افغان در پاریس که شب ها را در خیابان های این شهر سر می کنند، بیش از سیصد نفر تخمین زده می شود. گفته شده است که اغلب آنان تا ١۵ هزار یورو به قاچاقچیان پرداخته اند تا پس از عبور از ایران، ترکیه، یونان و ایتالیا خود را به فرانسه برسانند.
این در حالیست که سال گذشته روز نامه گاردین از افزایش چشم گیر سرازیر شدن پناهجویان نوجوان افغان به انگلستان خبر داد که به طور قاچاقی به این کشور وارد می شدند. به گفته این روزنامه افزایش نا امنی و خشونت های ناشی از ادامه نبرد های ناتو با گروه طالبان در افغانستان سبب اساسی افزایش این آمار است. گزارشگر روزنامه گاردین میگوید که سرازیر شدن مهاجران افغان در مقایسه یک سال پیشتر، ۵۵ درصد افزایش یافته و نزدیک به نیمی از نوجونانی که گمان میرود به طور قاچاقی از طریق بندرهای پر تردد انگلستان وارد این کشور می شوند، از افغانستان می آیند. فشار روز افزون از سوی طالبان یکی از عوامل فرار این نوجوانان از افغانستان بوده است.
به گزارش روزنامه گاردین، از هر مهاجر بازداشت شده، یک نفر موفق به فرار شده اند که گمان میرود این نوجوانان، پس از فرار از چنگ ماموران اداره مهاجرت، وارد فعالیت های مخفی اقتصادی می شوند و یا در مناطق مختلف بریتانیا به استثمار کشیده می شوند.
سال گذشته ی خورشیدی، عربستان سعودی سیزده کودک افغان را از آنکشور اخراج کرد. اخراج این کودکان در حالی صورت گرفت که بستگان برخی ازین کودکان در عربستان سعودی باقی مانده بودند.
در میان آنان کودکان دوساله و سه ساله نیز دیده میشد.
این کودکان گفتند که در زندان عربستان سعودی مورد لت و کوب قرار گرفته اند. به اساس گزارشها این کودکان به دلیل نداشتن جواز اقامت، از تعلیم در مکاتب رسمی عربستان محروم بوده و تنها اجازه رفتن به مسجد را برای فراگیری قرآن داشته اند.
این رویداد های دلخراش نشان دهنده وضعیت اسف بار اطفال و نو جوانان افغانی در کشور های خارجی است.
خشونت های خانوادگی علیه اطفال
به گزارش یک نهاد تحقیقاتی و ارزیابی افغانستان (AREU)، کودکان افغان در درون خانواده هایشان به شکل روزمره در معرض خشونت قرار دارند. این خشونت بیشتر از جانب پدران، مادران، مادر اندران و پدر اندران صورت میگیرد. در افغانستان متاسفانه پدر و مادر کودکان با اصول کودک داری و چگونگی نگهداری کودکان با شیوه های جدید پرورش آشنا نیستند. برای رفع این گونه خشونت باید نهاد های مدافع حقوق کودکان و حقوق بشر درین زمینه به آگاهی دهی اذهان مردم پرداخته، با راه اندازی پروژه های دراز مدت اصلاح خانواده به پدران و مادران افغان زمینه کاهش و رفع خشونت های خانوادگی علیه اطفال را فراهم کنند.
کودکان کارگر و بهره کشی از آنان
بر اساس تحقیق کمیسیون مستقل حقوق بشر در سال ۲۰۰۶، ۴۱ در صد کودکان افغان در هر شب و روز ۶ تا ۹ ساعت کار می کردند. درین گزارش آمده است که بیش از ۷ در صد کودکان افغان مشغول قالی بافی هستند که از جمله کارهای شاقه به شمار می رود و روی سلامت آنها اثرات منفی بر جا می گذارد.
آمار رسمی نشان داده است که تنها در کابل، حدود ۶۰ هزار کودک کارگر وجود دارد که شماری از آنها کارهای سنگین فیزیکی انجام می دهند.
هرچند تا زمانی که مشکل عمومی چون فقر، ناامنی و نرخ پایین سواد رفع نگردد؛ نمی توان انتظار داشت که اطفال کشور ازین مشقات کاملاً رهایی یابند. اما نقش حکومت، نهادهای فعال در زمینه حقوق طفل و رسانه ها برای کاهش رنج های اطفال می تواند بسیار چشم گیر باشد. هرگاه خانواده ها در مورد مشکلات اطفال و چگونگی تربیت سالم کودکان شان آگاهی لازم را بیابند بدون شک قدم بزرگی در زمینه حفاظت از اطفال و تربیت سالم آنان برداشته خواهد شد.
بهرام آمونیایی
اخبار مهاجرین