شناخت و آشنایی اکثر ما با داوود سرخوش به سالهای بی موسیقی ای جنگ و جهاد برمیگردد، سالهای که موسیقی حرام بود و مهمترین خبر آمار قتل و کشتار افراد ملکی و غیر ملکی در سراسر افغانستان بود که از رادیو دری و گاهن، بی بی سی مخابره میشد، در شرایطی که حتی در نقاط مرکزی تحت تسلط حزب و حدت که فضای نسبتا بازتری نیز حاکم بود موسقی نوعی جرم و گناه نا بخشودنی به حساب میرفت، در همین سالها اما یک صدای گرم و گیرا در همه جا جواز داشت، مردم با آن صدا وسبک و موسیقی گریه میکردند، میخندیدند حرکت میکردند، میرزمیدند، عاشق میشدند و با الهام و استفاده و اقتباس از متنهای تاریخی آن جنگ میکردند و او کسی نبود به جز سلطان کم نظیر موسیقی داوود جان سرخوش.
اکنون از آن سالها اما خیلی گذشته است و ما از تثبیت هویت و کمیت حضور و نفوس مان در افغانستان و احقاق حق مان دست کم روی کاغذ عبور و انکار را به ندامت تبدیل کرده ایم.
بنا بر این اگر عدالت و انصاف را زیر پا نگذاریم داوود سرخوش پس از شهید مزاری و خیلی عظیمی از جان برکفان خطه غرب کابل و بامیان و… در این تغیییر وضعیت نقش به سزایی داشت، ملودیها وساز وآواز او شاید از خیلی وعظ وخطابههای سنگین سخنرانان و پولهای که از حزب به بچهها داده میشد شماری بیشتری را به خطوط مقدس و مقدم جبهه گره زد و امیدو آرزو را همزمان در دل تک تک جوانان ما کاشت که بعدا در قالبهای فرهنگی و آموزشی و هنری سر برون آوردند.
در سالهای پسینی که هر کس در هرجایی بهر شکلی تلاش کردند با استفاده از نام و نشان خود و یا فعالیت های گذشته اش دکانی نانی بسازد و در این راه هرکاری کردند و هر حرفی گفتند داوود اما نه تنها که این کار را نکرد که احتمالا تنها موجودی در میان هزارهها بود که مسوولانه سخن گفت مهربانانه رفتار کرد و سنجیده حرکت کرد و عاشقانه ترانه خواند.
گپ که به درازا نکشد که از خوانده شدن باز بماند میخواهم بگویم، این تنها داوود سرخوش نیست که مسوول است، ما همه و تک تک مان ابتدا در قبال خودمان و سپس جامعه و داوود سرخوش مسوولیم، اگر فکر میکنم به او مدیونیم، اگر فکر میکنیم نسل ما با او زندگی کرده است و اگرفکر میکنیم هنوز هم به وی و هنر و متانت و وقار او شخصیت او احتیاج داریم مجبوریم از او حمایت کنیم، حمایت کنیم که زندگی اورا مجبور نکند که به غیر مردم و موسیقی و هنر به چیزی دیگری فکر کند، او اکنون تاب و توان و انگیزه دارد که همچنان درد مریم و صفورا و شیرین و کابل و بامیان و دهمزنگ را با ملودی و صدا و سبک خودش مویه کند، پس همین الان بر ماست که اگر نمیتوانیم البومهایش را بخریم، واگر قانون کپی رایت آنقدر فراگیر نیست و شاید هم ماپولش را نداریم و شاید هم او نمی خواهد آثارش را پولی کند دست کم اینکه در کنسرت های این ستاره کم نظیر موسیقی افغانستان مسوولانه شرکت کنیم که ضمن اینکه از برگزار کنندگان حمایت کرده باشیم از داوود که صدای یک نسل است حمایت کرده باشیم، که با پرکردن صالون برگزاری کنسرت اونشان داده باشیم که دوستش داریم و اینگونه اورا آبرومندانه از شهر و دیار مان بدرقه کنیم.
بنا براین از تمام شما خوبانی که ایالات متحده ای امریکا بخصوص شهر های نزدیک به ورجنیا و کالفرنیا زندگی میکنید در آستانه جشن سال نو برای یک شب متفاوت دیگر نیز آمادگی بگیرید و با حضور تان هم به خودتان فرصتی داده باشید و هم در ایجاد انگیزه به برگزار کنندگان قدمی برداشته باشید.
لینکهای تاریخ برگزاری کنسرت و همینطور هم صفحاتی که از آنجا میتوانید بلیط خریداری کنید را در ذیل همین صفحه میگذارم و منتظر تان میمانم تا در سالن کنسرت در ورجنیا همگی تان را یکجای بیبینم.