نویسنده:- محمد عوض نبی زاده
–
ازانجاییکه اهل سنت حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی چهار شاخه اصلی مذهب اهل سنت هستند. وهابیت بر اساس این طبقه بندی، از زیرمجموعه های فرقه حنبلی محسوب می شود و مبانی اعتقادی خود را منسوب به احمد ابن حنبل می داند. ابن تیمیه (احمد بن عبد الحلیم) مغز متفکر فرقه ضاله وهابیت و تفکر سلفی بودو محمد بن عبد الوهاب نجدی در قرن دوازدهم هجری حکومتی را با پشتوانه قدرت نظامی محمد بن سعود در عربستان به وجود آورد. تفکر وهابی و سلفی امروز ، توسط آل سعود ، پخش ومنتشر میشودکه به کمک عربستان , واشنگتن ، استراتژی تاسیس گروهی تحت عنوان «دولت اسلامی» را بنیان گذاری کرد که ظهور ابوبکر بغدادی؛ رهبر داعش نتیجه همکاری اطلاعاتی امریکا، انگلیس و رژیم اسراییل است که اسناد افشا شده هویت داعش و پایه گذارانش را تایید می کند.داعش پیش از هر چیزی به بدنامی اسلام و براندازی ریشه ها و مبانی اعتقادی اهل سنت، مبادرت می کند؛ زیرا این گروه، اقدام به جنایت و ترور و کشتار و قتل عام و به بردگی گرفتن زنان و انفجار و انهدام مقبره ها و زیارتگاه ها و تخریب مساجد و ترویج جهاد النکاح اقدام می کند.
حضور تروریست هایی از کشورهای اروپایی- ازبکستان، تاجیکستان، قزاقستان، چچن و روس ها و اویغورهای چین، در صفوف نیروی تروریستی داعش می تواند در هریک از دیگر کشورها وبخصوص در آسیای میانه خطرآفرینی کند.در حالیکه امریکا با بیش از ۶۰ کشور هم پیمان خود، نتوانست بساط داعش را در عراق و سوریه، درهم بپیچد؛ اما روسیه به تنهایی توانست ضربات مهلک و ویرانگری بر این گروه وارد کند ، در ین اواخرسازمان ملل گروه تروریستی داعش رادر حدود ۲۰ تا ۳۰ هزار در عراق و سوریه دانسته و و شبکه جهانی این گروه رادر حال گسترش ګفته است در صورتیکه امریکا و متحدانش یک سال پیش شکست داعش در منطقه را اعلام کرده بودند.اکنون امریکا درتلاش برای بازسازی ګروه تروریستی داعش است وگروه تروریستی داعش قصد دارد که برای تحقق طرح موسوم به خلافت بزرگ که قلمرو کشورهای آسیای مرکزی و جنوب شرق آسیا را شامل می شود، وارد عمل شوند، فعالان تاتارهای کریمه، علاوه بر انجام اقدامات خرابکارانه در منطقه خاورمیانه، حوزه فعالیت خود را به منطقه آسیای مرکزی بویژه کشور ازبکستان کشانده وتاتارهای کشور ازبکستان به صورت مستقیم با گروه های تروریستی داعش، القاعده، اخوان المسلمین و حزب التحریر در ارتباط هستند.
با شکست مراکز گروه های تروریستی در سوریه، داعش اکنون درصدد آموزش و سازماندهی بقیه شبه نظامیان برای فعال کردن شاخه های خارجی خود برای حضور در مناطق اروپا، آسیای مرکزی و جنوبی و روسیه است.در عین حال افغانستان میدانگاه یک نبردبزرگ جهانی شده که در جبهه ضد داعش در افغانستان؛ طوفانهای بزرگ سیاسی در راه است خطوط جدید استراتیژیک بر نقشهٔ جنگ افغانستان ترسیم گردیده و آمریکا بخاطر اجتناب از تکرار شکست ویتنام،افغانستان را در معرض معامله قرار میدهد،تاخود بدون گزند ازین ساحل خون وآتش فرار نماید. درین بازی قدرتهای بزرګ جهانی- فاکتور “اسلام گرایی” نقش مهیب ترین سلاح را درین قطب بندی در افغانستان خواهد داشت .در حال حاضر “طالبان” و”داعش” نقش آفرینان این بازی مرگ وخون وآتش بوده وفاکتور عوامفریبانه”صلح “و “دموکراسی”پرده پرداز این بازی اند. وگروه تروریستی داعش قصد دارد از افغانستان به عنوان مرکز مهم آموزش نیروهای خود استفاده کند .داعش در افغانستان یک گروه پیچیده است که نه تنها شورشیان فراری از عراق و سوریه را در خود جای داده است بلکه تروریستهای پاکستانی، جنگجویان طلبان و قاچاقچیان مواد مخدر درآن حضور دارندوافغانستان به کانون جدیدی برای شبهنظامیان خارجی تبدیل شده است.
نظامیان آمریکایی در افغانستان اززمان ظهور گروه تروریستی داعش در این کشور متهم به حمایت از آنها بوده اند ودر روزهای اخیر طالبان نظامیان آمریکایی را متهم به حمایت از این گروه کرده , طالبان میګوید که در زمان درگیری بالگردهای خارجی بطور مکرر خطوط نبرد طالبان را بمباران می کنند.اتهامات علیه نظامیان آمریکایی اینگونه مطرح است که در تلاش برای گسترش نفوذ داعش در شمال افغانستان هستند تا از این طریق افراد این گروه تروریستی را وارد کشورهای آسیای میانه کرده و از این مسیر قلمرو روسیه را ناامن سازد. بار ها روسیه، کشورهای تاجیکستان و ازبکستان همواره از حضور داعش در شمال افغانستان ابراز نگرانی کرده و خواهان اقدامات جدی دولت افغانستان و نظامیان خارجی علیه این گروه شده اند.آنچه طی چهارسال گذشته بعنوان یک نگرانی برای کشورهای آسیای میانه از نفوذ داعش مطرح بود در حال حاضر این نگرانی به واقعیت مبدل شده و حمله ای که در تاجیکستان صورت گرفت، افراد مهاجم زیر چتر داعش این حمله را انجام داده و مسئولیت آن را نیز این گروه تکفیری برعهده گرفته است.
نخستین حضور داعش در افغانستان چهار سال پیش در ولایت «ننگرهار» افغانستان دیده شده، که بالگردهای ناشناس ،افراد داعش را انتقال می دادند ومشابه این مشاهدات از ولایات لوگر، سرپل، جوزجان نیز گزارش شد وحتی طالبان مدعی است که در درگیری میان نیروهای خود با داعش هواپیماهای آمریکایی به کمک داعش آمده اند اما دولت افغانستان و نظامیان آمریکایی این سخنان را بی اساس می خوانند. ولی حالا رهبران ارشد گروه تروریستی داعش، به افغانستان می ایند در «توره بوره» اخذموقع می کنند. هدف نهایی این ګروه ،ایجاد مزاحمت به کشور های اسیای میانه و نا آرام ساختن اوضاع در کشور های قزاقستان،ازبیکستان- قیر غیستان – ترکمنستان و تاجیکستان است. بدین ترتیب افغانستان صاحب دو مرکز ؛ یکی کابل، دیگری توره بوره میشود که غیر از سخنگویان قوای خارجی، هیچ مرجع دیگری از منطقه گورگوری در مزر پاکستان به عنوان «پایتخت داعش» نام نمی برند؛ اما خبر «نابودی پایتخت» داعش در ننگرهار، شباهت بسیار نزدیک آن را به استفاده امریکایی ها از بزرگترین بمب غیر هسته ای خود موسوم به «مادر بمب ها» بر یک مرکز منسوب به داعش در ولسوالی اچین ننگرهار در سال گذشته، نمایان می سازد .
امریکا و ناتو اگر راست می گویند به سراغ دیگر پایگاه های این گروه تروریستی نیز بروند و مهم تر از آن، شاهراه ها و شاهرگ های تأمین نیروی انسانی، مالی و تسلیحاتی این گروه را در سراسر افغانستان قطع کنند و به پروازهای پرسش برانگیز «هلیکوپترهای ناشناس» پایان دهند. گروه تروریستی داعش در افغانستان از طریق استخراج غیرقانونی و صادرنمودن “تالک”، ماده اولیه پودر اطفال سالانه صدها هزار دالر بدست میآورد. مصارف جنګی داعش ودیګر گروههای افراط گرا از طریق استخراج معادن تالک در ولسوالی شیرزاد، توره بوره و ولسوالی پچیراگام و ولسوالی شینوارتامین میشود که در حال حاضر “امریکاییها و اروپاییها بیخبرانه مشتریانی هستند که به صندوق مالی گروههای افراط گرا در افغانستان کمک میکنند. همچنین بتعداد چهار صد معدن و منبع طبیعی زیر زمینی در تیررس غارتگران خارجی قرار دارد و شبانه روز مصروف صادر کردن آن به خارج از مرزها هستند!
ګرچه اخیرآ آمریکا گفتگوی غیر مستقیم را با طالبان براه انداخته که درین رویکرد هموار سازی جاده برای گسترش داعش در افغانستان است.در چشم انداز صلح با طالبان، آمریکا تحفهٔ را که باید برای طالبان و درنهایت پاکستان سخاوت نماید عبارت از واگذاری بخش اعظم اقتدار سیاسی ویاهم ارائیه بخشی بزرگی از جغرافیای افغانستان خواهد بود.درین میان پاکستان باچشم طمع برسرزمین افغانستان،از پتانسیل مانور بزرگ در حوزه سیاست افغانستان برخوردار است. دکتر غنی به مثابه مجری برنامه های غرب ، بستر لازم را برای این نبرد در قلمرو افغانستان مساعد ساخته است.قدرت های بزرگ جهانی وکشور های هم مدار آنها افغانستان را به شکارگاه خود درآورده اند. در حالی که گروه طالبان حدود هفتاد درصد از خاک افغانستان را تحت کنترل و نفوذ دارد، دولت افغانستان میبایست از رجوع به کشورهایی همچون عربستان که کارنامهای سیاه در امر تروریستپروری دارند پرهیز کند.به نظر میرسد که بهترین گزینه برای حل بحران افغانستان توسط دولت کابل، روی آوردن به مذاکرات رو در رو با طالبان باشد تا از گذر گفتوگوهای مستقیم، مسائل اختلافی میان طرفین حل شود.
– سی ام – ماه –سپتامبر– سا ل- ۲۰۱۸ – میلادی