غزنه باستان که روزی مرکز بخش بزرگی از جهان اسلام بود و گهواره تمدن اسلامی به حساب می آمد، این روزها بدترین روزگار خود را سپری می کند. گردش روزگار برای غزنه که روزی شخصیت های بزرگی مانند سنایی و بیرونی را در دامن خویش پرورش می داد و مرکز فرمان روایی حاکمان مقتدری چون محمود و مسعود غزنوی بود، بر وفق مراد نبود و آن ایام اکنون به رؤیای تعبیر نشده برای غزنه و غزنویان بدل شده است.
غزنی در این روزها بدترین شرایط را سپری می کند. هجوم نیروهای دهشت افکن به شهر غزنی در شب نوزدهم اسد و چندین روز جنگ و گریز میان جنگجویان طالبان و نیروهای حکومتی، خسارات جبران ناپذیری به این شهر باستانی وارد کرده و جان دهها هزار انسان را به خطر انداخته است.
هرچند نمی توان دفاع جانانه نیروهای امنیتی از شهر را علیرغم کمبود امکانات نادیده گرفت اما با توجه به سقوط مراکز ولسوالی های اطراف شهر غزنی و قریب الوقوع بودن تهدید برای شهر؛ غفلت و عدم توجه مسئولان امنیتی کشور در سکتورهای امنیتی مرکز و مسئولان محلی ولایت غزنی قابل اغماض نیست.
اینجانب باتوجه به شرایط جاری نکات ذیل را قابل یادآوری می دانم:
۱٫ هجوم گسترده طالبان به شهر غزنی وخسارات و صدمات جانی و مالی که از ناحیه این حمله به شهر و شهروندان غزنی تحمیل گردیده است، به معنای ناکارآمدی استراتژی امنیتی و یا فقدان استراتژی امنیتی از سوی حکومت افغانستان در این ولایت است. روشن است که یا حکومت در مبارزه با تروریزم فاقد راهبرد است و یا راهبرد غیرعلمی را دنبال می کند، به هر صورت باید حکومت با نگاه علمی و عینی به موضوعات امنیتی نگریسته و در مورد راهبرد خود در مبارزه با تروریزم تجدید نظر نماید.
۲٫ نخستین مسئولیت حکومت تأمین امنیت شهروندان است اما اکنون که حکومت به هر دلیلی از تأمین امنیت شهروندان غزنی عاجز مانده است، دست کم باید نجات جان صدها هزار انسان را در اولویت قرار دهد تا از وقوع فجایع انسانی و امنیتی مانند سقوط ولایت قندوز جلوگیری گردد.
۳٫ غفلت و عدم توجه به مسئولیت و وظایف خود از سوی حکومت محلی، نمایندگان غزنی در ولسی جرگه و شورای ولایتی در وقوع حادثه اخیر را نباید از نظر دور داشت و حکومت مرکزی باید با اتخاذ تدابیر لازم از جمله تغییر وتبدیل افراد و گماشتن افراد خبره و دلسوز از بروز چنین حادثه ای در آینده جلوگیری نماید.
۴٫ مشکل اساسی در سیاست گذاری های کلان امنیتی کشور است. متأسفانه تدوین و تعقیب سیاست امنیتی تاکنون سلیقه ای بوده و بدین جهت هزینه های گزاف مالی و جانی را بر مردم افغانستان به ویژه مردم مسلمان و متمدن غزنه باستان تحمیل کرده است. تدوین سیاست های کلان امنیتی نیازمند نگاه علمی و کارشناسانه و به دور از حب و بغض های فردی، قومی و سمتی باید باشد.
۵٫ علیرغم تمام محدودیت های لجستیکی، اپراتیفی و مدیریتی؛ بازهم مقاومت نیروهای امنیتی در شهر غزنی قابل ستایش و تقدیر است. این مقاومت بیانگر وجود انگیزه عالی در نیروهای امنیتی برای مقابله با تهدیدات است و در صورتی که محدودیت های ذکر شده مرتفع گردد، دشمن قادر به تکرار چنین حملاتی در آینده نخواهد بود.
در آخر به روح پاک شهدای عزیزی که در دفاع از شهر باستانی غزنی جان های عزیز شان را قربان کردند اتحاف دعا نموده و برای مجروحان نیروهای امنیتی و مردمی از درگاه خداوند متعال شفای عاجل و کامل مسئلت می نمایم. برای همشهریان و وطنداران عزیزم در غزنی آرزوی امنیت و سلامت نموده و از خداوند منان می خواهم که سایه دهشت و وحشت را از غزنی و مردم اش دور بدارد. آمین!
داکتر عبداللطیف نظری
رییس هیات موسسان دانشگاه غرجستان
صاحب امتیاز روزنامه اصلاحات
وموسس اندیشکده علمی، پژوهشی طلوع