نویسنده:- محمد عوض نبی زاده
افغانستان شاهد رفت و آمد و پهره بدلی های شاهان و افراد زیادی در کرسی قدرت بوده و قبرهای زیادی در جنگ قدرت کنده شده است. افراد زیادی در گذشتهی افغانستان با توطئههای سیاسی دفن ګردیده و این چرخه هر زمانی میتواند بچرخد به ویژه در آستانهی یک تحول سیاسی که روند آن آغاز شده باشد. این خاصیت قدرت در کشورهایی است که افرادصاحب قدرت، منافع قبیله را پایدارتر از نهادها ومهمتر از منافع ملی بداند. در افغانستان نیز فروریختن حاکمیت سنتى پشتونها در تداوم بحران چهار دهه اخیر، انگیزه ی تعصب قومی را در لایه هاى مختلف سیاسى قوم پشتون چنان قوت بخشیده که بخاطر اعمار مجدد حاکمیت تک قومى، به حاشیه راندن سایر اقوام از محور قدرت و تحمیل هویت خویش بر کل کشور را فراهم ساخته است که این نوعِ انګیزه ی برترى جویانه از زمان دولت-ملت سازى عبدالرحمٰن خان شروع و تا به امروز ادامه دارد چون نظریه ی “قوم برتر” نه تنها در افغانستان بلکه در تمام جهان، دیگر مقبولیت ندارد. تنها روسیاهان تاریخ پیرو اینگونه طرز فکر مردود میباشند. اما رییس جمهور غنی از الگوی سردار داوودخان پیروی وانحصار قدرت سیاسی و استفاده از قوهی قهریه رویش حکومتداری داوودخان را به کار میبرد. داوودخان پس از کودتا قدرت را انحصار و خودش را رییس جمهور، صدراعظم، وزیر حزب و وزیر خارجه اعلام کرد. داوودخان اسلامگرایان را سرکوب و در تلاش بود تا جنبش چپ را منزوی کند.
در دوران کنونی نیز شبیه همان سناریو اتفاق افتاده و رییس جمهور غنی تصور میکند که میتواند به شیوهی داوودخان و دیگر زمامداران معاصر او حکومت کند و به هیچ نیروی سیاسی و چهرهی قومی برای تقویت پایههای اجتماعی و سیاسی حکومتش نیاز ندارد. هدف اصلی اطاق توطیه ارگ برجسته سازی شعارهای قومی پشتونستان، هزارستان, ترکستان و خراسان یک واکنش قومی و برافراشتن پرچم های گوناگون نماد از تکثر قومی در افغانستان است که به تدریج راه را برای نوع حکومت های محلی غیر متمرکز هموار می نماید. ګرچه تا هنوز نخبگان سیاسی هیچ قومی شعار تجزیهی فیزیکی افغانستان را مطرح نکردهاند که حتی درجریان جنګهای تنظیمی دههی هفتاد در شهرکابل، هیچ تنظیمی آجندای تجزیهطلبانه نداشت. با وجود انکه در دهۀ هفتاد که قوى ترین مراکز قدرت در گسترۀ کشور خود نمایى می کرد، اما جنگ هـا در محدوده ی کابل می چرخید و هیچ یکى از رهبران مناطق با وجود توانمندى ها، پرچم تجزیه و صداى مخالفت را بر زبان نیآوردند. اما حالاحاکمیت قبیله در صدد آن است تا بتواند برنامه های دقیق و هدفمند را در افغانستان اجرا کند، اگر رهبران خواب آلود شمال به زندان فرستاده شوند و شمال جولانگاه طالب، حزب اسلامی و ناقلین جدید خواهند ګردید.بنابراین رهبران شمال باید اتحاد و هدف را بر پایه اصول و ارزش ها پایه گذاری و شمال را بایدبه دژ تسخیر ناپذیر وگورستان عمال تروریست غنی احمد زی مبدل سازند. در غیر ان داستان امیر حبیب الله کلکانی, عبدالعلی مزاری و قیصاری برشما و همراهان تان تکرار خواهند شد. سران غیر پشتون باید برای تغییر نظام اقدام عملی کنند در غیر ان منتظر سرنوشت خونین خودها باشند.
برخوردهای دوگانه و سلیقهای غنی با وزیران کابینه مبین اتخاذ سیاست قوم محور در راستای تقویت قدرت قبیلهای است که به احتمال زیاد انتخابات آینده افغانستان نیزبا تقلب همراه خواهد بود که ارسال نزدیک به سه میلیون برچسب انتخاباتی به برخی از ولایتهای شرقی کشور، نشان دهنده زمینهسازی برای تقلب گسترده در انتخابات آینده کشور است. درضمن حوزهبندی انتخابات در «غزنی» نقض قانون اساسی و مصداق بارز «نابرابری و تبعیض» میان شهروندان افغانستان است. ایتلاف ملی نجات نیز در نامه ی خطاب به ناتو ګفته که انتخابات با چنین کمیسیون های برگزارکننده و نظارت کننده انتخابات و قانون انتخابات جز انتصاب های گزینشی مهره های غنی، گلبدین و طالبان وجناح های متحد قومی و قبیلوی آن برای شوراهای ولسوالیها و مجلس نمایندگان چیزی بیش نخواهد بودو جای انتخابات را انتصابات خواهد گرفت. ګفته میشود که رهبری ایتلاف ملی نجات ودیګر متحدانش شامل جنرال دوستم، عطا محمد نور، محمد محقق، احمدضیا مسعود و یونس قانونی ودیګران اکنون مصروف ایجاد یک تیم قوی کاری بوده وبزودی شاخص های سیاسی و کلیدی خود ها را که خواسته های اصلی ازبک ها، تاجیک ها و هزاره ها شامل میشود اعلام خواهند نمود! این شاخص های سیاسی را در ګام نخست در ولایات بدخشان، تخار، قندز، بغلان، سرپل، سمنگان، بلخ، جوزجان و فاریاب عملی خواهند کرد!
بازگشت جنرال دوستم به کابل بعد از برائت حقوقی توسط محکمه و معذرت خواهی اشرف غنی باید انجام ګردد هرگاه جنرال دوستم با وعده های شفاهی و تضمین ناشده به کابل بیاید، با حیله و نیرنگ های گروه غنی روبرو خواهد شد. در حالیکه جنرال دوستم هست و بود سیاسی اش به حیث یک رهبر سیاسی و قومی این است که به اذهان عامه مردم، پاسخ پیدا کند که، هرگاه حضورش برای خیزش دادخواهانه مردمی سودی نداشته باشد، عدمش در افغانستان، بهترا ز حضورش است! فشار احساسات عمومی و بی تفاوتی حکومت در برابر آن، سبب می شود که رهبری خیزش ها منسجم تر وارد صحنه بیاید ویااین که دولت بازهم بر سرکوب خشونت بار خیزش های اعتراضی متوسل شود که درین صورت، با ریختن خون بیشتر در خیابان ها، مسیر مقاومت از سوی مردم را در جهت مبارزه مسلحانه تغییر بدهد. در اوضاع جاری خشم و خروش مردم شمال، ماهیت سازماندهی شدۀ خود را نشان می دهد و مقاومت جاری، این احتمال را قوی می سازد که ماشین جنگی جدیدی بر محور ایتلاف ملی نجات در حال شکل گیری است. در ضمن دولت میخواهد که ایتلاف ملی نجات دست به اسلحه شود که آن گاه از نام قانون برای دفع خشونت، زیر ساخت های آنان از نظر سیاسی و نظامی از سوی قوای دولت و نظامیان خارجی هدف قرار گرفته و از صحنه برداشته شوند. زیرا دکتر غنی، با تشکیل یک گروه تروریستی شخصی، در تلاش اشتعال یک جنگ قومی است و اگر این بن بست به زودی نقطه پایان نیابد، وضع از کنترول بیرون خواهد شد.
ظاهرا اشرف غنی درباره اقدام قاطعانه دولت علیه فرماندهان خود سرمحلی تاکید مینماید ولی از افراد مسلح غیرمسوول و خودسر حزب اسلامی در بدخشان، تخار، بغلان و گروه غیرمسوول ملا ترخیل در کابل و هزاران گروه غیرمسوول طالبان در سراسر کشور یادآوری نمی کند. چون ارگ می خواهد بستر نفوذ داعش و طالب را در شمال تقویت و آرای شمال در انتخابات ریاست جمهوری آینده را حذف نماید. بخصوص اکنون، با انتشار عکسها و ویدیوهای قتل و آزار و اذیت افراد قیصاری نه تنها خشم معترضان در شمال افزایش یافته است که پای اتهام نقض حقوق بشر و جنایات جنگی نسبت به برخی از کماندوهای افغان که در شکنجه و قتل افراد قیصاری دست دارند به میان آمده است. هزارهها، ازببکها و تاجیکها باید برای اعتراضات و تظاهرات شان، هدف عامالمنفعه که بتواند عدالت اجتماعی و منافع کل اقوام را تأمین کند، تعریف کنند و تا رسیدن به آن هدف عامالمنفعه از پای ننشینند زیرا درس تاریخی مقاومت ده روزه : طلسمی نیست که نشکند! خطر معاملۀ نرم رهبران سیاسی رفع نشده و می تواند، در استمرار تحرکات ضد ملی ارګ برای احیای دیکتاتوری یک بار دیگرشکست خواهد خورد. در این کانون های اعتراض باید صدای تغییر نظام متمرکز فریاد گردد چون یگانه راه رهایی از خودکامگی، استبداد وبی عدالتی استقرار نظام غیر متمرکز و شکل گیری خود ارادیت های محلی است اگر باور این ایتلاف بر حفظ نظام کنونی باشد که صرفا با تغییر چهره ها کشور را از بحران نجات می دهند خیال باطلی است وهمچنان طرح دولت موقت سه ساله باتشکیل (لویه جرگه) با حفظ همین ساختار به بن بست رسیده هیچ چیزی را تغییر داده نمی تواند.
اګرچه وضعیت کنونی شمال ارگ را به تکاپو واداشته تا جنرال دوستم را برای ختم غایله وارد بازی کنند و ارګ قدم به قدم عقب می روند؛ اما خطر کلان تر باقیست که مقاومت مردم را به نرمی ببلعد واحتمال فروش مقاومت ملی به قیمت ارزان از سوی رهبران به ارگ است. اما اشتباه احتمالی رهبران، یک گام به جلو، صد گام به عقب خواهد بود. تظاهرات پی در پی هزاران نفر در شمال سبب شد که وزیران خارجه آمریکا و ازبکستان وارد کابل شوندو بازی را از نزدیک ارزیابی نموده و چاره سازی نمایندکه وزیر خارجه آمریکا با رهبران حکومت افغانستان، جلسه پر تشنجی داشته که، میان آقایان غنی و ربانی درگیری شدید لفظی صورت گرفته است و در این جلسه، پمپو به غنی هشدار می دهد که اگر تا دو ماه دیگر به این وضعیت پایان ندهید، حکومت موقت را بوجود می آوریم و همچنین ترمپ و صدراعظم انگلیس حضور غنی رادرجلسه ی سران ناتودر بلجیم نادیده گرفته است. چون در شرایط کنونی جامعه جهانی تمایلی به قربانی کردن منافع خود به خاطر خوش ساختن دیکتاتوری به ظاهر لیبرال در کابل ندارد. خطای ملی و سیاسی دکترغنی، نمایش دروغین علیه زور سالاران بوده است. تشکیل دستۀ مرگ و انداختن آن به جان رقبای سیاسی، سرانجام بلای جان غنی شد واصلا چنین اعتراضات گسترده ای مردمی را محاسبه نکرده بودند.
زیرا گروه بیمار در ارگ، فکر کرده بودند که با استفاده از حضور امریکا و ناتو، حتی به بهای نابودی دست آورد های نیمه دموکراتیک در دودهۀ اخیر می توان نظام تک قومی را اعاده کرد. چنانچه تجارب جهانی درکشور های بالکان نیز نشان داد که تک قومی سازی یک کشور در بدل خونریزی محال به نظر می رسد ولی در افغانستان فعلی اقای غنی برای اولین بار از تروریزم و افراطیون مذهبی برای برپایی حکومت تک قومی استفاده می نمایند. زیرا اشرف غنی احمدزی با سوء استفاده از حضور سربازان خارجى از قبیله گرایى بمثابه تیغ دولبه که در یک سوى آن تروریستان طالب وداعش و در سمت دیگر آن تکنوکراتان قرار دارند، اقدام عملی مینماید. افراطیت دینى، فاشیزم قبیلوى، تروریزم، مواد مخدر و ده ها پدیده ى نامیمون دیگر ماحصل حکومت هاى، تمامیت خواه و انحصار طلب اشرف غنی ودیګران است، که باعث شده تا سایر اقوام براى خویش جایگاهی در آن نبینند و راه خود را از آن جدا نمایند.
پانزدهم – ماه – جولای – سال – ۲۰۱۸- میلادی