
بانو زهرا یگانه، فعال اجتماعى مدنى به عنوان نامزد مستقل از حوزه کابل در دفتر کمیسیون مستقل انتخابات ثبت نام کرد.
بانو یگانه امروز با جمعی از جوانان به کمیسیون مستقل انتخابات مراجعه و خود را به عنوان نامزد مستقل نماینده مردم کابل در پارلمان، ثبت نام نمود. او با اهدای گل به پلیس و سرباز قهرمان وطن به مناسبت سالروز تولدش، ضمن سپاسگزاری با پیام کوتاه، از آنها خواست تا در انتخابات برای تامین امنیت با مردم همراه شوند.
زهرا یگانه در صفحه فیس بوکش چنین نوشته است:
در آستانه سالروز تولدم و تولدی دیگر (حضور در انتخابات پارلمانی)
فردای بهتر ممکن است!
من نه میراثدار جایگاه سیاسی از قبل ضمانتشده هستم، و نه در خانوادهای ثروتمند و مشهور به دنیا آمدهام. من زاده و بزرگشدهی بسترهای فقر و رنج و اندوهم. من متعلق به نسلهای سوخته در آتش جنگ و فاجعه، و خاکسترشده در تحقیر آوارگی هستم. من تمام این دردها و رنجها را یک جا در دل دارم و میخواهم از آنها بهجای آه و افسوس، نیرویی بسازم برای تغییر. این تنها چیزی است که هنوز مرا زنده نگهداشته است: امید به فردای بهتر!
مثل هر یک از همسرنوشتان و فراموششدگان سرزمینم، بارها افتادهام، بارها شکستهام، اما هربار از عمق دردهای انبارشده، چالشهای سهمگین و تبعیضها و سرکوبهای بسیار، شکستگیهایم را بسته و بلند شدهام و به رفتنم ادامه دادهام. زیرا فردای بهتر ممکن است. فردای بهتر نه فقط برای خودم، نه فقط برای فرزندان خودم، که برای یک کلیت اجتماعی. من هیچگاه تنها به نجات خود فکر نکردهام. فردای بهتر برای همهی فراموششدگان، برای همهی انسانهای سرزمینم. زیرا من یکی از میلیونها زن رنج دیدهی افغانستان هستم، یکی از میلیونها بازماندهی جنگ و آوارگی، یکی از میلیونها فراموش شدهای که مرگ و زندگی شان برای قدرتمندانی که در وسط این جهنم ـشهر قصرهای بهشتی ساخته اند، اهمیت ندارد. فقط کافیاست ده دقیقه در خیابانهای وحشتبار، نابرابر و سرشار از محرومیت کابل راه بروید و ببینید که چگونه امواجی از چشمان ملتمس، صورتهای تکیده، و بدنهای استخوانی که دستان لرزانشان را به طرف شما دراز میکنند، وسعت و عمق بیعدالتی و حقارت انسان را نشان میدهد.
تاکنون به عنوان یک شهروند برای گمنامترین قربانیان و بیصداترین انسانهای سرزمینم دادخواهی کردهام. به خاطر کمک به خانوادههای قربانیان جنگ و خشونت و حمایت از جوانان و زنان نیازمند، سخت تلاش کردهام. با بیماران و زخمیهای بسیاری که توانایی تداوی خود را نداشته اند، شفاخانه به شفاخانه گشتهام، بارها و بارها دروازههای وزرا، وکلا و قدرتمندان را برای همکاری دقالباب کردهام ولی هر بار کمتر با جواب مثبت روبرو شدهام. بالاخره دریافتم که این مشکلات بزرگتر از آن است که با تلاشهای فردی حل شود.
اکنون اما تصمیم گرفتهام خودم به عنوان یک وکیل وارد پارلمان شوم. به آنجا که مهمترین نهاد قانونگذاری و نظارت بر اجرای قوانین است. هدف من در پارلمان طرح و تصویب قوانین عادلانهای است که به نیازمندیها و خواست آسیبپذیرترین و بیپناهترین گروههای اجتماعی -که من از آنها به عنوان فراموش شدگان یاد میکنم- پاسخ بدهد؛ زنان، جوانان، قربانیان خشونت و جنگ و تبعیض و اعتیاد، آوارگان و بیجاشدگان، خانوادههای بیسرپرست، کودکان خیابانی و….
هدف من از رفتن به پارلمان همچنین نظارت بر اجرای قوانین عادلانه و بدون تبعیض، پاسخطلبی از مجریان قوانین و دفاع از حاکمیت قانون است. من برای طرح تأمین عدالت اجتماعی برای این فراموششدگان که توانایی تأمین نیازمندیهای اولیهی زندگیشان را ندارند، تلاش خواهم کرد.
اگر به این مهم معتقد هستیم که همهی انسانها حق زندگی دارند، پس باید همهی شهروندان کشور امکان تأمین حداقل نیازهای اولیه را داشته باشند که زنده بمانند. اگر بیماری به خاطر عدم توانایی مالی تداوی نمیشود و میمیرد، در حالیکه امکان و ابزارهای تداوی است، حق زندگی از او گرفته میشود زیرا به او کمک نشده که شفا یابد؛ اگر کودکی از سوء تغذیه میمیرد در حالیکه غذا است، حق زندگی از او گرفته میشود، زیرا به او غذا داده نشده، اگر در زمستانی سرد و یا تابستانی گرم مادری از مهاجرت برگشته، به خاطر نداشتن سقف روی سرش، از سرما یا گرما میمیرد، جامعه حق زندگی را از او گرفته، زیرا به او پناه نداده است. جامعه در قبال اعضایش مسئولیت دارد همانطور که اعضاء در قبال جامعه مسئولیت دارد. پارلمان باید سمبول و مرکز قدرت جامعه برای تقنین و نظارت بر اجرای قوانین برای تأمین عدالت و برابری برای همهی شهروندان باشد.
شعار من کوتاه و مشخص است: میخواهم صدای این خواستها، نیازمندیها و نگرانیها و دردهای فراموششدگان در پارلمان کشور باشم. همان صدایی که این روزها از پارلمان فعلی شنیده نمیشود. همان صدایی که زیر زد و بندهای بدنام پولی و سیاسی نمایندگان این روزها خفه شده است.
کابل میتواند بازهم «کابل جان» و شهر لبخند و زندگی شود، اما این بار با دستان خود ما فراموششدگان و شهروندان. رمز ساختن فردای بهتر، همبستگی برای دفاع از کرامت انسانی و حق زندگی مان است. در بدل امتیازهای مادی یا تعلقات منطقهای و مبادلات و معیارهایی از این دست، بازهم با رأی خود کسانی را به کرسیهای پارلمانی نفرستیم که تا سالهای سال، باز هم زنجیر حقارت و رنج و گرسنگی ما را محکمتر ببندد.
شرکت در انتخابات پارلمانی برای من اما، ساده نبود و نیست. هم از مسئولیتهای پیروزشدن آگاهی دارم و هم از دشواری مصافدادن با اقلیت قدرتمندانی که ما را به این روز رساندهاند. حالا که تصمیم به اشتراک و نامزدی نمایندگی از مردم در پارلمان گرفتهام ، با ارادهی قاطع، هم برای برندهشدن تلاش میکنم، و هم بعد از برندهشدن، برای تحقق اهدافام در پارلمان. باخت من، باخت تمام آنهاییست که صدایشان خواهم شد.
من، زنم! به توانایی و عدالت زنانه باور دارم. در وجود من خودگذری مادرانه و سرسختی یک زن، برای رسیدن به خواستهایش جاریست. همانگونه که ما مادران میخواهیم خانه را مکانی پر از عشق، آسایش و شادی برای همهی اعضای خانواده و فرزندان خود بسازیم، جامعه را جای زندگی، آسایش و امنیت برای همهی شهروندان خواهیم ساخت.
امروز با جمعی از زنان و جوانان و همراهان همیشگی ام، به کمیسیون مستقل انتخابات مراجعه کرده و به عنوان نامزد مستقل نمایندگی از مردم در پارلمان، از حوزهی انتخاباتی ولایت کابل، ثبت نام کردم. با اهدای گل به پلیس و سرباز قهرمان وطن به مناسبت سالروز تولدم، ضمن سپاسگزاری با پیام کوتاه، از آنها خواستیم در انتخابات برای تامین امنیت با مردم همراه شوند.
با احترام
زهرا یگانه
۱۸ جوزا- ۱۳۹۷