به زودی خواهم آمد.
علیرغم تمام کاستی های که امروزه در حکومت کنونی و شیوه حکومتداری آن وجود دارد، مردم افغانستان در هجده سال گذشته به دستاوردهای بزرگی دست یافته اند. دموکراسی و حکومت مردمسالار که پارلمان یکی از ارکان مهم آن است، بزرگترین دستاورد مردم افغانستان پس از تجربه قرن ها حکومت های استبدادی است. بدون تردید دموکراسی ما نوپا و دارای کاستی های بسیار بوده و نیازمند صیانت و پاسداری است و نهادینه کردن مردمسالاری و رفع کاستی های آن نیز نیازمند گذر زمان، بردباری و تلاش فراوان است.
گسترش ناامنی، فساد، بی کاری، گسست های اجتماعی و بحران های سیاسی کشور را در وضعیت فوق العاده ای قرار داده است. بنابراین انتخابات پارلمانی پیش رو آزمون بزرگی برای کشور و مردم ما است که در صورت موفقیت گامی به پیش خواهد بود و در صورت ناکامی ما را به گذشته های تاریک بازخواهد گرداند.
اینجانب به عنوان یک شهروند، با احساس مسئولیتی که در قبال سرنوشت کشور و مردم خود دارم، ضمن اعلان کاندیداتوری خود در انتخابات پارلمانی آینده از ولایت کابل، موارد ذیل را با مردم عزیز به ویژه جوانان و آینده سازان وطن شریک می سازم.
الف. تروریزم با حمایت استخبارات بیگانه با ارتکاب اعمال خرابکارانه و کشتار مردم به ویژه مردم هزاره تلاش می کند تا انتخابات پیش رو را کمرنگ ساخته و مشارکت مردم ما را در انتخابات به حداقل برساند اما مسئولیت شهروندی و شرعی ما تقاضا می کند که با ثبت نام در مراکزرأی دهی و حضور پرشور در پای صندوق های رأی، سرنوشت خود را رقم زده و تروریزم و حامیان پشت پرده آن را که به دنبال حضور حداقلی مردم ما در انتخابات پارلمانی و پارلمان آینده اند، ناکام سازیم.
پس می آیم تا بیش از این نظاره نکنیم که هر روز در کوچه و خیابان، مساجد، تکایا، مکاتب و مدارس فرزندان این ملت را داعش واقعی و خیالی به خاک و خون کشد.
ب. هرچند مردم ما بیشترین حضور و مشارکت را در روندهای دموکراتیک داشته اند اما متأسفانه ذهنیت حاکم بر نخبگان سیاسی و سنت سیاسی ریشه دار مبتنی بر تبعیض، بیش از یک سده است که مردم ما را مورد اعمال تبعیض سیستماتیک حکومتی قرار داده و بدین جهت حضور نمایندگان مردم ما در مقامات بالای حکومتی هنوز هم سمبولیک بوده و علیرغم شعارهای نمادین وحدت ملی، حضور آنان در ادارات دولتی از دوفیصد تجاوز نکرده است.
پس می آیم تا تبعیض و تعصب را به چالش بکشم، در برابر ناکارآمدی نمایندگان ونقش انفعالی ومغایر شان مردم هزاره در حکومت سکوت نکنم، از حق از دست رفته مردم خود دفاع و برای تغییر سرنوشت سیاسی آنان مبارزه کنم. می آیم تا برابری را فریاد بزنم تا دیگر مردم ما در تصمیم گیری های کلان سیاسی نقش نمادین و نمایشی نداشته و حق بیست فیصدی ما در نهادهای دولتی به دوفیصد تنزل نکند.
ج. مردم ما باید از کارنامه ناکام نمایندگان کنونی شان در پارلمان درس بگیرند. این ناکارآمدی محصول انتخاب افراد در انتخابات پارلمانی گذشته بخاطر تعلقات حزبی، قومی و منطقه ای است. شایسته است مردم و نسل جوان ما در انتخابات پیش رو، افراد را تنها با معیار شایستگی و تعهد مردمی و اسلامی گزینش نمایند تا تجربه حضور نمایندگان معامله گر، کمیشن کار، سودجو و ترسو از آدرس مردم هزاره در دوره بعدی پارلمان تکرار نگردد.
پس می آیم تا ناکارآمدی های شماری از نمایندگان کنونی پارلمان را در عمل به وظایف و مسئولیت ها در برابر ملت و نایستادن بر سوگند شان در برابر خدا و قرآن جبران نمایم و از حق از دست رفته مردم خود در پارلمان صیانت و پاسداری کنم!
د. تخصص و سواد در کنار تعهد و پای بندی به منافع مردم و کشور، آگاهی از شرایط بین المللی، منطقه ای، ملی و احساس درد و رنجی که طی سده ها مردم ما تحمل کرده و تبعیض و محرومیتی که اکنون بر آنان تحمیل می شود؛ از ضرورت های اولیه برای فردی است که از این جامعه رنج کشیده در پارلمان نمایندگی می کند. بنابراین اینجانب چنان که معتقدم که باید وکلای ملت دست جوانان را برای سوادآموزی و تحصیل بگیرند و با تصویب قوانین لازم در پارلمان، زمینه تحصیلات آنان در داخل و خارج کشور مهیا سازند، خودشان نیز باید تحصیلکرده و باسواد باشند. نسل ناآگاه و بی سواد نمی تواند نسل تحصیلکرده و باسواد از خود به جای گذارد.
پس می آیم تا دست جوانان جویای دانش را بگیرم و در حد توان زمینه های تحصیلات عالی و تکمیلی را در داخل و خارج کشور برای شان مهیا کرده و از حق آنان برای استخدام در ادارات دولتی براساس تخصص و شایستگی دفاع نمایم!
ه. در حالی که امروز بار دیگر موجودیت فیزیکی و سیاسی ما مورد تهدید قرار گرفته است اما تفرقه و تشتت و عدم انسجام سیاسی در جامعه هزاره و شیعه بیش از هر زمان دیگری هویدا است. اینجانب به این باورم که توسل به گفتمان اسلامی معتدل همان طور که می تواند، افغانستان را از گسست سیاسی نجات داده و اقوام گوناگون کشور را با تنوع رنگ ها و فرهنگ ها در کنار هم بنشاند، تنها محور ایجاد وحدت و همدلی میان نیروهای سیاسی جامعه هزاره و شیعه نیز به حساب می آید. من بخشی از پراکندگی سیاسی موجود در جامعه هزاره و شیعه را عبور از گفتمان معتدل اسلامی و چسبیدن به گفتمان های افراطی قوم محورانه، گروهی، سمتی و منافع فردی و خانوادگی می دانم. گفتمان اسلامی معتدل می تواند هم در سطح ملی، هم در سطح جامعه هزاره و شیعه آشتی ایجاد کند و هم توان تعامل با دنیای مدرن را دارد.
پس می آیم تا با عبور از شعارها و اندیشه های افراطی قوم محورانه، گروهی، سمتی و فردی، برای آشتی نیروهای سیاسی جامعه هزاره و برای ایجاد همدلی و وحدت در سطح ملی و حول منافع ملی تلاش کنم!
می آیم تا خود و اندیشه هایم را در محک آرای مردم قرار دهم اما این آغاز فعالیت های رسمی سیاسی من خواهد بود ولی اهدافم بلندمدت و راهبردی است و باتوسل به خدا و همکاری مردم هرگز متوقف نخواهد شد.
والسلام
دکتر عبداللطیف نظری
کابل – ۷ جوزای ۱۳۹۷