نویسنده: احمد یوسفی
ایدیولوژی اسلامی در واقع هیچ باوری و هیچ نظریه ی را که بر خلاف ایدیولوژی اسلامی باشد را تحمل کرده نمتواند و در ادبیات اسلامی بیان عقیده و یا نظریه خارج از باور های اسلامی محکوم به مرگ است، البته من کاری به درستی و یا نادرستی این موضوع ندارم و به عقیده ی هر انسان احترام قایل میباشم، ولی باورم اینست که هر انسان آزاد زاده شده تا آزاد زندگی کند یعنی طبیعت موجود بنام انسان آزاد زیستن است.
اما ایدیولوژی های که تحمل آزاد زیستن انسان ها را نداشته باشد، ارزش فکر کردن و مطالعه کردن را ندارد. در جغرافیایی بنام افغانستان مردم هزاره همیشه در طول تاریخ قربانی ایدیولوژی اسلامی بوده و هست که البته نیازی به ذکر کردن نمی باشد که در کدام تاریخ و در کدام زمان چه تعداد از مردم هزاره توسط سربازان اسلام یعنی طالبان و سایر گروه های اسلامی به قتل رسیده و میرسند، اگر نگاهی به تاریخ گذشته هزاره ها بیندازیم میتوانیم به کشتار هزاره ها در ارزگان توسط سربازان اسلام اشاره بکنیم، منظور از سربازان اسلام، کسانی هستند که مطابق باور های که در صدر اسلام وجود داشت میجنگند و مطابق همان قوانین، انسان های را که مطابق تشخیص آنان برخلاف ایدیولوژی مذکور می باشند را به قتل می رسانند و قتل، غارت و به برده کشیدن آنان برای ایشان یک محبت الهی است.
قتل عام های که هزاره ها از دیر زمان تا به امروز با آن مواجه هست ریشه در باور های قاتلین هزاره ها دارد، البته آنها به عقیده ی خود شان کار ثواب انجام می دهند و از طریق کشتن هزاره ها، راه سعادت و خوشبختی خود را در آخرتِ که معلوم نیست به کجا ختم می شود را جستجو میکنند.
قتل عام های وحشیانه مردم هزاره در ارزگان و سایر مناطق که توسط لشکر پشتون ها و سایر گروه های مسلمان که سخت به اسلام حقیقی باورمند هستند، انسان را وادار به نفرت از چنین باور و ایدیولوژی می کند، امروز خبری سر بریده شدن دو زن، یک کودک ۹ ساله، یک نوجوان ۱۴ ساله و دو مرد هزاره را توسط لشکر اسلام در ولایت زابل که یکی از مناطق اشغال شده هزارستان توسط کوچ نشینان بی فرهنگ و وحشی می باشد را در فضایی مجازی همه ی هزاره ها باخبر شدند، البته منظور از اینکه همه ی هزاره ها با خبر شدند به این معنی است که جان و زندگی مردم هزاره فقط برای یک هزاره مهم است و سایر مردم دنیا در واقع علاقه ی به شنیدن خبر تکراری ندارند، چون هزاره کُشی خبر جدیدی نیست.
اما سوال اینجاست که در کدام عقل و باور کشتن دو پیره زن و یک کودک ۹ ساله آنهم بریدن سر آنها جز ثواب ابدی است؟ کدام انسان با غیرت و یا بی غیرت، کدام پشتون با غیرت و یا بی غیرت بریدن سر دو پیر زن و یک کودک را افختار و ثواب میدانند؟ بلی سوال های زیادی در ذهن انسان امروزی خلق میشود، ولی حقیقت امر این است که مادران، پدران و خواهران ما هزاره ها در ارزگان و سایر مناطق، به صد ها هزار تن به چنین شکل و یا وحشیانه تر از این، قتل عام شدند، امروز تصویر سر بریده دو زن، یک کودک ۹ ساله، یک نوان ۱۴ساله و سه مرد که به جرم هزاره بودن به قتل رسیدند بیانگر صد ها هزار سرِ است که در مناطق مختلف بریده شدند ولی هیچ تصویری از آنان ثبت نگردید.
ولی اکثریت ما هزاره ها همیشه در تلاش هستیم تا خود را آگاهانه و یا نا آهاگانه گول بزنیم و بگوییم که چنین جنایات کار دشمنان اسلام است، کار داعش است ووو اما حقیقت امر اینست که چنین جنایات کار پشتون های مسلمان است، مردم هزاره از دیدگاه پلید پشتون های وحشی محکوم به مرگ هستند، چون ایدیولوژی اسلامی با فرهنگ بربریت پشتونیزم یکجا شده و یک هیولای مرگ را برای مردم هزاره در جغرافیای بنام افغانستان به وجود آورند.
مهم نیست که مردم هزاره هر روز و هر ساعت اعتراف به مسلمانی بکنند، و خود را پیرو دین اسلام نشان دهند، چون پشتون ها با الهام گرفتن از ایدیولوژی اسلامی کُشتن، غارتِ اموال و اشغال سرزمین های مردم هزاره را جز وظایف اصلی و برنامه استراتیژیک خود میدانند و برای رسیدن به چنین اهداف، در هیچ برهه ی از زمان توقف نداشتند و هر روز دست به کشتار هزاره ها میزنند. لذا ما مردم هزاره نیاز داریم تا به مغز های پوک خودمان بقبولانیم که سر بریدن زنان، کودکان و مردان هزاره کار پشتون ها است، در این واقعه دست هیچ یک از گروه های خارجی دخیل نبوده و اگر هم دست کدام گروه خاصی در این واقعه دخیل بوده، آنهم مطابق برنامه پشتون ها بوده است،
با درک مطالب فوق، در قدم اول ما نیاز داریم تا یک تعریف کلی از وضعیت گذشته و فعلی خود داشته باشیم، یعنی درک کنیم و بفهمیم که در جغرافیای بنام افغانستان مردم هزاره هیمشه در خطر نابودی قرار داشته و دارد، ایدیولوژی اسلامی با فرهنگ تفاله پشتونیزم از دیر زمان تا به امروز صد ها هزار زن، کودک و مرد هزاره را به کام مرگ کشانیده است و مردم هزاره تقریبا همیشه دست به علاشه نشسته و گاهی فریاد حسین حسین سر داده تا پسر علی ابن ابی طالب که اضافه تر از ۱۴۰۰ سال پیش مرده است به داد ایشان برسد.
دوستان نهایت عزیز ما نیاز داریم تا مغز های خود مان را شستشو دهیم و با یک راهکار جدید بدون در نظرداشت دین، مذهب و ایدیولوژی، راه نجات خودمان را جستجو کنیم، ما نیاز داریم تا از مردم سایر دنیا بیاموزیم که چگونه از خود دفاع کنیم، مظلوم بودن هیچ دردی را دوا نمی کند، پس ما نیاز داریم تا در مقابل ظالم، ظالم باشیم، پس بیاید هر کدام به اندازه ی توان خود مبارزه را علیه دشمنان قسم خورده مردم خود آغاز کنیم و به همان راه که پدران مان باور داشتند برگردیم، یعنی چشم در مقابل چشم، یعنی مبارزه ارزگان، یعنی مبارزه غرب کابل، یعنی اگر ۷ تن را سر بریدند قدرت عکس العمل نشان دادن را داشته باشیم، یعنی بفهمیم و درک کنیم که فریاد زدن حسین حسین دردی ما را دوا نمیکند، مگر اینکه خود مان دست بکار شده و از خود دفاع کنیم.
به امید هزارستان مستقل
فرید
لالا جان شیر مادر حلالت یگانه جوان هزاره هستی که اگاهانه نوشتی به نظر من دو راه به مردم ما برای رهایی از این حالت امروزی وجود دارد۱- یا اینکه برخیزیم وقیام کنیم برعلیه این طایفه یهودی حیوان صفت که تقریبا غیر ممکن بنظر میرسد با این شرایط کنونی مردوم ما یا اینکه بر اساس شعر مولانا عمل بکنیم که مگه هرکه کو دور باد از اصل خویش بازجوید روزگار وصل خویش یعنی منظورم این هست که به سرزمینهای شرق دور مهاجرت کنیم البته بطور مسالمت امیز که این خود مقتضای یک طرح بزرگ سیاسیست البته نه بااین رهبران بی سواد وگرنه هر روز شاهد اوارگی وبدبختی در ایران وکشتار مردم هزاره درداخل توسط این خونخواران حیوان صفت اریایی خواهیم بود