نویسنده: پروفیسور توردیقول میمنگی
زخم کشتار هزاره های بیگناه زخم عمیقی است ، به روح وروان هر انسانی که خودرابه خانوادۀ انسان و انسانیت منسوب بداند، ووجدان آن از دیدن وشنیدن اینگونه فجایع ناراحت شود!
ولی خط زندگی فاشیستها وقبیله پرستان دایما جدا از خط زندگی انسانهاست. برای آنان اینگونه کشتار ها جشن ووجدانی که ما از آن حرف میزنیم وبه انسانهای پاک تعلق دارد برای ایشان یک پدیدۀ ناآشنا و بیگانه است که، شرکای دو طرف خط جنایت یعنی طالبان با تمامی متحدین داخلی وخارجی خود وفاشیستهای بی ریش ونیکتایی پوش در داخل دولت مزدور کابل شامل این گروه اخیرالذکر میباشند.
من عاجز از آنم که درد واندوهم را در قبال این فاجعۀ بزرگ انسانی با قلم تحریر ویا با زبان بیان بدارم، صرفاً عاجزانه وبا اندوه فراوان به خلق دردمند وشکیبای هزاره تسلیت عرض نموده از بارگاه ایزد خون این شهدا را روشنگر راه های مبارزات عدالتخواهانۀ ایشان در یک فضای وحدت وهمرزمی با جمیع مظلومان ومستضعفین کشور استدعا می نمایم.
این خود دردیست بس بزرگ وبالاتر از قالب بیان، وقتیکه از وقوع این چنین یک جنایت هولناک اطلاع حاصل میکنی وعاملین این جنایت از جانب مراکز صدور دموکراسی وحقوق بشر در جهان دیگر به صفت تروریست پذیرفته نمیشوند و دولت دست نشاندۀ آن مراکز ننگین منفعت اندیش وانسان ستیزجهانی در کشور ما عملاً در خدمت تقویه وتمویل مادی ومعنوی این باند های جنایت پیشه قراردارد.
انسانها بجرم هزاره بودن واوزبیک بودن در زابل وبالا مرغاب ذبح میگردند وبا سرهای بریده در معرض نمایش قرار میگیرند، دختر پاک ومعصومی در غور به جرم داشتن رابطۀ عاشقانه با یک پسر جوان سنگسار میشود، مردان یک قریه در ننگرهاربا چشمان بسته روی مواد منفجره قرار گرفته وبا انفجار در برابر دیدگان حیرت زدۀ خویشان واقارب خویش ازبین برده میشوند وده ها فاجعۀ دیگر که مردم بدبخت ما وجهان شاهد وقوع همه روزۀ آنهاست، ولی حامیان حقوق بشر ودموکراسی در جهان که پانزده سال تمام را با ادعای مبارزه بر علیه تروریسم دراین کشور لشکر کشی واین سرزمین را میعادگاه مبارزات جهانخوارانۀ خویش قرارداده اند، تمامی این فجایع رابا سکوت تمام بدرقه نموده ودر بهترین حالات بجز از انعکاس تحریفی آن در رسانه های جمعی کاری انجام نمیدهند، ودولت فاسد وبی کفایت فاشیستی قبیلوی افغانستان، عملاً با این جنایتکاران در یک صف قرارداشته ، بجز از تقبیح لفظی هیچ کاری را عملاً درجهت قلع وقمع این جنایت پیشگان ، نه تنها که انجام نمیدهد، بلکه قیام های خود انگیختۀ مردمی را هم با دسایس مختلف در صحنه نابود سازی ومسیر های عملکرد های وحشیانۀ این ددمنشان را پاکسازی مینماید.
هرچندی که این سرزمین آتش گرفته ومحکوم به اسارت ناخدا یان تحمیق وتخدیر، همه روزه با هزاران نام و عنوان شاهد بخاک وخون افتادن باشندگان مظلوم وبی دفاع خویش در سرتاسر آن بوده، وخونریزی بیک عملکرد بلا وقفۀ انسان نما های بیشعور برعلیه مجموع باشندگان کشور مبدل گردیده است، ولی وقوع این جنایت که مجریان بی عاریت وخون آشام آن، زنان، اطفال ومردان بی دفاع واسیروابسته به ملیت با وقار وشرافتمند هزاره را هدف قرارداده و سر میبرند پیام شومی را باخود حمل میدارد که آن عبارت است از دمیدن بیشتر ازپیش به جنگ های فرقه ای ومذهبی، با درونمایۀ قومی ومنطقوی بگونۀ هدفمند وسازمان یافتۀ آن است، که ریشه در مناسبات ناعادلانۀ اقوام وملیتهای ساکن این کشور ، در تاریخ سده های واپسین وشکل گیری یک روحیۀ انحصار حاکمیت سیاسی، با ماهییت عظمت طلبانه وبرتری جویانه به نفع قوم وقبیلۀ حاکم را یدک میکشدکه، منابع استعماری جهان همیشه از آن سود برده واین کشور به اسارتگاه تاریخی انسانهای همزیست در آن مبدل نموده اند.
حال که این فجایع درین کشور واقع وپیهم تکرار میگردد، هیچ فرقی نمیکند که قاتلین از افراد طالبان اند ویا داعش، از طالبان داخلی اند ویا از تروریست های خارجی ،القاعده است ویا حزب اسلامی گلبدین! هرآن کس از هر آدرسی که باشد نمایندۀ تروریسم وعقب گرایی وحشیانه با مضمون فاشیستی مذهبی آن است که از سالیان سال بدینسو مردم بی دفاع کشور را با عناوین دین وجهاد بقربانگاه کشانیده وصفحات تاریخ را با خون وجنایت تاریخ نویسی مینمایند . انگشت گذاشتن بنام وتبار اوزبیکستانی ویا چیچینی قاتلین صرفاً یک توطئه وسبوتاژ برای تحریف وانحراف اذهان جامعه از هویت اصلی وواقعی قاتلین است که، همانا تمامیت طلبان ریش دار وبی ریش در دو طرف خط کشتار اند. اگر این میزبان های وحشت وبربریت با تفکرات متحجرغیر انسانی خود در سرزمین ما موجود نمی بودند ، به هیچ وجهی آن حیوان صفتان خونخوار درین سرزمین جای پای برای خود نداشتند.
بناءً عامل اساسی این سیه روزی از موجودیت آن سیه رویان تاریک اندیش وتمامیت طلب در قالب های مختلف واهداف متحد در چوکات دولت ومخالفین مسلح آن است که ، زمینه های تعمیل این فجایع را فراهم میسازد. پس باید درک نماییم که عامل اصلی این کشتار بی رحمانه مشترکاً در دولت وخارج از دولت قراردارد که ، با ترویج توطئۀ بحران کنترول شده از جانب مبتکرین آن بکار خویش ادامه می بخشند.
عاملین اصلی این کشتار ها در ارگ کابل وقصر سفید قراردارند وآدمکشان طالب، القاعده، داعش، حزب اسلامی وغیره چه در پاکستان باشند وچه در افغانستان سپاهیان اجیر ومزدور این سرباند های ادمکشی در جهان وکشور ما میباشند که با بی رحمی ماموران معذور وفروخته شده، پلانهای شوم این منابع وحشت وبربریت اصلی در جهان را در کشور ما ودیگر کشورهای جهان جاری ودر معرض تطبیق قرار میدهند.
پاد زهر دفع این فاجعه به آگاهی واتحاد خود مردم با ایجاد یک خط واحد وسرتاسری مبارزاتی بدور از تمامی انواع برتری جویی ها وخود برتر بینی های قومی، قبیلوی، نژادی، لسانی مذهبی، آیدآلوژیکی، منطقوی وغیره نهفته است که نبود آن تا سالیان سال مردم مارا از رسیدن بیک صلح وثبات واقعی محروم نگه خواهد داشت.