نویسنده: عباس دلجو
به نقل از کتاب «تاریخ باستانی هزارهها» صص ۱۴۱ – ۱۴۲ واژه اَزرَه یا آزرَه از واژه ترکی «اَز + ار» شکل تحریف شده «آذرَه» می باشد: از طرف دیگر، همان طوری که در بالا تذکر داده شد، مردم هزاره خود را «اَزرَه» یا «آزرَه»می نامند. شاید این واژه اَزرَه یا آزرَه در اصل از واژه ترکی «اَز + ار» شکل تحریف شده «آذرَه» از لحاظ املایی باشد که منظور از آن همان آذر یا آذری است که یکی از اقوام ترک تبار در آذربایجان کنونی می باشد . چنانچه داکتر یاشار نیز وابستگی هزاره ها را با ترکان آذری تائید کرده و در کتابش چنین تذکر داده است : «ترکان هزاره، هم ریشه و هم نژاد با ترکان آذر (اجداد بخشی از ترکان آذربایجان) هستند و امروزه نمایندگی آنان را جمهوریت خودگردان ترک چواشستان برعهده دارد… »{۹۳} ناگفته نماند که در زبان ترکی کهن، پسوند «ار» به واژه های دیگر چسبیده و نام قبایل و اقوام ترک تبار را مشخص میکند. مانند: قاج +ار = قاجار . آو +ار = آوار. تات + ار = تاتار . بُلق +ار = بُلقار {بلغار}. خَز +ار = خزار {خزر} . کنگ+ار = کنگار (کنگر) و…
سیدوف، زبانشناس مشهور ترک نیز بر این باور است که “«آذ»: در لغت به معنی اغور و نیت خیر و نام طایفهی ترک زبان نیز بوده است. «ار»: دارای منشأ ترکی و به معنی فرد، انسان، مرد و جوانمرد است. این واژه به صورت پسوند به واژه های دیگر چسبیده، آن ها را تبدیل به نام قبایل و طوایف و اقوام می کنند. به عنوان مثال آو + ار = (آوار) دسته ای از ترکان و قاج + آر = (قاجار) دسته ای از ترکان.”{۹۴} میگویند که ترکان با این کلمه {از} خورشید را اراده میکردهاند. زیرا خورشید در باورهای ترکان قدیم خلاق، مبارک و برکت بخش پنداشته می شده است. پس “آذار” یا “از+ار” نام خدای سعد و خیرخواهی نیز بود که قبیله یا اتحاد قبیله ای خویشتن را به نام خدای خویش مینامیدهاند.
واژه «اَ- زارَه” از واژه بودایی « Jara A» گرفته شده است:
آقای حمیدالله روغ نوشتهی تحقیقی جالب و مستندی درباره وجه تسمیه «اَزارَه» نوشته است. ایشان معتقد است که واژه «ا- زاره» یک واژه بودایی است که بعدا این واژه تبدیل به هزاره شده است: “این قلم به یک نتیجه گیری نو رسیدم. در بازیابی مفهوم بودایی «اَ- زاره»… و اینک به کمک این دریافت، ما نشان داده می توانیم که چگونه نام «هزاره» که پس از قرن ۱۴ مطرح شد، مفهوم «ا- زاره» را پوشانیده است، و این همپوشانی به سردرگمی ها و سوء تفاهم های بعدی انجامیده است، سوء تفاهم هایی که مواد شکم سیری برای سوء استفاده ی «قوم گرایان!!» قرار گرفتهاند…”{۹۵}
آقای حمیدالله روغ معتقد است که واژه « Jara » درمتون بودایی به معنای “پیر” و “پیری” آمده است . از آن جایی که حرف /J/ در متون بودایی / ز/ تلفظ می شود، بناء واژه « Jara » در متون بودایی «زارَه» تلفظ شده است.
با توجه به همین قانونمندی است که آقای عیناله عسگری پاشایی در صفحه ۶۱۸ کتاب بودا؛ این کلمه را “زَارَه” ترجمه کرده است . همچنان در زبان اوستایی، واژه ی زِرِ=«Zere» به معنای پیرشدن و کلمهی «Zaurva» به معنای پیرکهنسال و سالخورده آمده است. ما در کتاب «اساطیر و فرهنگ ایران در نوشتههای پهلوی» نیز می خوانیم که در زبان هند و اروپای واژه « gere» نیز به معنی بزرگسال شدن آمده و با واژه های آسی « zarond»(پیرمرد)، واژه «jara » به معنای «پیری» در زبان سانسکریت و واژه «geron» در زبان یونانی به معنای پیرمرد مقدس، همه از یک ریشهاند.
بعداً با اضافه شدن حرف A/الف/ معنای کلمه منفی شده است. چون در متون بودایی (و نیز در زبان اوستایی) پیشوند «الف» (به مانند انگلیسی) علامت نفی میباشد. یعنی واژه « Jara » با اضافه شدن پیشوند A، « Jara A» یعنی «اَزارَه» شده که معنای پیرناشدنی را القا می کند. به همین دلیل «اَزاره بودا» به معنای بودای پیرناشدنی و جاودان می باشد. زیرا بوداییها معتقد اند که انسان در نهایت به «موکشا» و به تعبیر دیگر، به «نیروانا» (برترین نیک بختی و آرامش نهایی) می پیوندد. زیرا بوداییها معتقد اند که بودا فناناپذیر و جاودان می باشد: “بودایی که در آتیه خواهد آمد، هم اکنون در حال کمون است و در اصطلاح خود آن را « بودی ستوه» گویند. یعنی بودای در حال تکوین. البته بودا روزی صورت کمال حاصل خواهد کرد و منتظر است که دور زمان، بروز و ظهور او را در روی زمین اقتضاء کند. در آن موقع سعد و زمان مبارک، مرتبه شهود و اشراق حاصل خواهد شد، او نیز در عصر خویش، خلایق را مانند گوتمه (بودا) سلف خود، به سر منزل سعادت رهبری خواهد فرمود. وی در آن زمان، «میتریه» نامیده خواهد شد.”{۹۶}
اگر در متون بودایی دقیق شویم در مییابیم که طبق باور آئین بودایی، «موکشا» مرحلهای است در آخرالزمان که انسان به رهایی کامل از زندگی مادی که همانا چرخه ی مستمر تولد و مرگ و تولد دوباره می باشد، رهایی یافته و به مرتبه روحانی زندگی که مرحله ی آزادی، کمال، ابدیت و فناناپذیری می باشند، میرسد. اما در بین فارسی زبانان این کلمه «اَزاره بودا» به غلط به «هزار بودا» مفرس شده است. در حالی که واژه «اَزاره بودا» به معنای بودای پیرناشدنی، جاودان و فناناپذیر میباشد و واژه مفرس شده «هزار بودا» هیچ گاه معنای اصلی را افاده نمیکند. همچنان «هزارسَم» سمنگان یک معبدبودایی است که اصل آن «اَ-زار-سَم»( Jara Sam A) بوده و واژه ی «سَم» و «سَمنگان» ریشه بودایی دارند که آقای «ع – پاشایی» در صفحه ۶۲۵ کتاب بودا؛ واژه «سَم» را به معنای «رهرو»؛ معناکرده است. کلمه ی «سمنگان» نیز صورت تغییر یافته «سمنیرانا – Samanerana» است که در متون بودایی : “شاگردی که تازه پا به انجمن رهروان بودا نهاده است و دورهء «خدمت» می گذراند، را چنین می نامیده اند.”{۹۷} پس ازین قرینه درمی یابیم که معبد «اَ- زار – سَم» به معنای معبد شاگردان و رهروان تازه وارد بودا بوده است و نام «سمنیرانا»، به تدریج «سمنیگانا» و بعد «سمنگان» شده است.
با توجه به مطالب بالا در می یابیم که در اصل، واژه «اَزرَه» ریشه در واژه ی بودایی « Jara A» داشته و ربطی به واژه فارسی «هزاره» ندارد. درست به همین دلیل مردم اَزرَه همیش خود را «اَزرَه» میگویند نه «هزاره».
پی نوشت ها:
۹۳ – : یاشار کالافت – ” ترکان ایران: بُعد جغرافیای فرهنگی” – فصل هفتم ترکان اسماعیلی هزاره ۹۴ – : محمد رحمانی فر – نگاهی نوین به تاریخ دیرین ترکهای ایران ، نسخه الکترونیکیhttps://historyofiranianturk.wordpress.com/tag/%D8%A2%D8%B0%D8%B1/ 95 – حمیدالله روغ – “ا- زاره” و “هزاره” http://mehrwatan.com/?p=2165 96 – جان بی ناس – تاریخ جامع ادیان – ص۲۱۲ – مترجم : علیاصغر حکمت، ۹۷ – عیناله عسگری پاشایی معروف به ع. پاشایی – بودا – ص
منبع: جمهوری سکوت