ظهور دولت اسلامی و موج جدید تروریزم

[follow_me]نویسنده: داکتر حسین یاسا                                             ترجمه توسط عبدالاحد بهرامی

hussain yasaدولت اسلامی (که قبلا به دولت اسلامی عراق و شام و یا داعش موسوم بود) خشن ترین و افراطی ترین گروه منشعب از شبکه القاعده است . تعدادی از بازیگران عمده جهانی و منطقه ای بطور آشکار و پنهان در مبارزه قدرت و حمایت از طرف های متخاصم در جنگ جاری در عراق و سوریه نقش دارند. جنگی که تا کنون به تلفات سنگین انسانی، مالی و آواره شدن ساکنان محلی در مقیاس بسیار بزرگ منجر شده است. در مورد پس زمینه ظهور و پیدایش آنچه که فعلا دولت اسلامی خوانده می شود بحث های بسیاری صورت گرفته است. در اواسط سال ۲۰۰۳ گروهی که گفته می شد به شبکه القاعده منسوب است تحت رهبری ابومصعب زرقاوی جریان مهم سیاسی ضد حکومت مرکزی در عراق را ایجاد نمود.

زرقاوی شهرت خود را از طریق تاکتیک های خشن از جمله سر بریدن مخالفین خود کسب کرد و به زودی بعد از پیوستن فداییان صدام حسین، دیکتاتور سابق عراق، و شاخه های دیگری ناراضیان دولت مرکزی به شبکه زرقاوی، نیروی نظامی و منابع حمایوی شبکه القاعده درعراق بیشتر توسعه یافت.

طوری که در اواخر سال ۲۰۱۲، این گروه موقعیت خود را به عنوان یکی از طرف های استراتژیک در جنگ تحکیم بخشید و با بهره برداری از منابع فراوانی که از سوی تمویل کنند گان جنگ به این گروه اختصاص داده می شد، دامنه فعالیت های خود را تا کشور لبنان نیز گسترش داد. به همین دلیل این گروه نام خود را به ” دولت اسلامی عراق و خاور نزدیک” تغییر داد.  اما این گروه در لبنان با مقاومت های شدیدی از سوی گروه های فلسطینی حامی بشار اسد از قبیل گروه الجهاد، حماس و سازمان آزادی بخش فلسطین و حزب الله لبنان، روبرو گردید و علیرغم تلاش هایی که انجام داد نتوانست به مؤفقیت های قابل ملاحظه ای در این منطقه دست یابد و به این خاطر تصمیم گرفت تا ادعای استراتژیک خود را به کشورهای عراق و سوریه محدود سازد. مطابق با این ادعا نام آن نیز به “دولت اسلامی عراق و شام یعنی “داعش” تغییر پیدا کرد. در اواخر سال ۲۰۱۳ شبه نظامیان داعش، گروه های جهادی همنوع خود را با خشونت تمام درمنطقه درهم کوبید و علاوه بر افراد گروه های دیگر، حدود ۸۰۰۰ جنگجوی مرتبط به شبکه القاعده را نیز از بین بردند. صرف نظر از چگونگی ظهور این ابزار جدید خشونت در منطقه، در حال حاضر داعش بحیث مجموعه ای تکرو و غیر قابل مهاری از افراطگرایان ناراضی بین المللی وارد عمل گردیده است که به عنوان یک بازیگر جدید در بحران جاری خاورمیانه محسوب می شود. گروه داعش با کشتار بیرحمانه و وسیع انسان ها، تخریب زیر ساخت ها و انواع خشونت های بی سابقه فرقه ای، درون مذهبی، فرامذهبی و قومی در مدت زمان اندک توانست شهرت چشمگیری پیدا کند و مرزهای بین المللی میان کشورهای منطقه را نیز به چالش بکشد. این گروه که با رنگ و ماهیت ایدئولوژیکی که از خود تبارز داده، توانسته توجه هزاران نفر از سراسر جهان را به سوی خود جلب کند. پیوستن شهروندان کشورهای مختلف به این گروه، مایه نگرانی شدید امنیتی در سطح جهان گردیده است. این در حالی است که جامعه مدنی در عراق و سوریه از هم پاشیده و پیشرفت های اجتماعی به حالت تعلیق درآمده است و در آینده نزدیک نیز چشم اندازی برای تغییر عمده در مسیر خشونت و جنگ دیده نمی شود.

سوریه- در سوریه همه گروه های متخاصم در درگیری های مسلحانه در چندین جبهه در حال نبرد اند؛ ولی داعش بطور همزمان هم در برابر ارتش سوریه وهم در برابر ارتش آزاد سوریه (نیروهای مخالف رژیم بشار اسد) می جنگند و از این فراتر به گروه های همسو وهمفکر خود که تحت حمایت شبکه القاعده قراردارد، نیز رحم نمی کند. به دنبال خیزش جنبش های دموکراتیک در کشورهای اسلامی شمال آفریقا، جنون کنترول منطقه خاورمیانه، برخی از کشورهای غربی و متحدان منطقه ای آنها را واداشت؛ تا در صدد تغییر رژیم در سوریه برآیند و بمنظور تسریع این روند از دامن زدن اختلافات فرقه ای و مذهبی به عنوان یک ابزار آسان، کار گرفته شد که در این بازی نامطلوب و زیان آور برخی از کشورهای منطقه منجمله عربستان سعودی نقش بسزای ایفا کرد. از این وضیعت بیشترین سود را گروه های افراطی فرقه گرا نصیب شد که علاوه بر حفظ منافع و جاه طلبی های بازیگران بین المللی و منطقه ای، برای تحکیم قدرت و پیشبرد اهداف و مقاصد ایدئولوژیک “تشکیل خلافت افراطی مذهبی” وارد عمل شد.

عراق- در عراق نبرد در همه جبهات عمدتا میان گروه های شبه نظامی مختلف جریان دارد. در این نبرد، طرف ها تنها به حذف و یا حداقل تسلیم مطلق جانب دیگر رضایت می دهند. تمرکز و رویکرد داعش بطور وسیع بر اعدام های دسته جمعی افراد گروه های مخالف و احیای نظام شبیه برده داری استوار است. درعراق وضعیت جنون آمیزی حاکم است و طرف های درگیر دارای مواضع فوق العاده خطرناکی اند که با توجه به این واقعیت هر گونه رویکردی برای حل بحران بی نتیجه می ماند. در عراق، طرف های درگیر جنگ عمدتاً بر محور دو جریان یعنی : دولت اسلامی و ائتلاف دولتی ضد دولت اسلامی تعریف می گردد. ائتلاف دولتی متشکل از گروه های متعدد از قبیل پیشمرگه های کرد (بیش از ۱۵۰۰۰ نیرو)، نیروهای شبه نظامی شیعه عصایب الحق و المهدی (با بیش از ۱.۵ میلیون نیروی کمتر آموزش دیده)، گروه العباس (که به خوبی آموزش دیده دارای ۱۰۰۰۰۰ نیرو)، گردان های کتایب حزب الله که به خوبی آموزش دیده(۴۰۰۰۰-۵۰۰۰۰ نیرو) و شبه نظامیان میانه رو سنی (عمدتا جنگجویان قبایل) می باشد. این ائتلاف میان کردها، شیعیان و سنی ها بظاهر غیر طبیعی و شکننده به نظر میرسد که آینده آن در سناریوی پس از جنگ پر از ابهام است.

داعش با استفاده از شکاف های فرقه ای که از دوره های بسیار قبل در خاورمیانه و بخصوص در عراق وجود داشت، غرب عراق را بحیث پایگاه مرکزی خود انتخاب کرده است. متحدین قبایلی داعش با مشاهده پیروزی های آن گروه در شمال عراق بیشتر بر حمایت از دولت اسلامی ترغیب گردیده اند. داعش بعد از پیروزی های قابل ملاحظه ای که در شمال عراق به دست آورد، نام خود را داد و به ” دولت اسلامی” تغییر داد و ابوبکر البغدادی رهبر خود را امیرالمؤمنین جدید جهان اسلام عنوان کرد .

آسیای جنوبی و مرکزی
پاکستان – علاوه بر تایید حضور طرفداران گروه دولت اسلامی در ایالت پرآشوب بلوچستان توسط نخست وزیر این ایالت، سازمان های اطلاعاتی اخیرا در گزارشی به دولت پاکستان هشدار داده است که دولت اسلامی (که در پاکستان هنوز هم به نام داعش شهرت دارد) از اعضای بی رحم ترین گروه های فرقه گرای افراطی، مانند لشکر جنگوی و اهل سنت والجماعت خواسته است، تا با آنها متحد شوند. بنا به گزارش ها، دولت اسلامی همچنان یک شورای ده نفره موسوم به “شاخه برنامه ریزی استراتژیک” تشکیل داده که حملاتی را بر نیروهای امنیتی پاکستان، به ویژه آنهایی که در عملیات “ضرب غصب” در مناطق وزیرستان شمالی در شمال غرب پاکستان شرکت دارند، طرح ریزی کند. این گزارش ها مؤید گوشه ای از جنگ تبلیغاتی گروه دولت اسلامی است که مدعی است در ایالت خیبرپشتونخوا حدود ۱۰۰۰۰ تا ۱۲۰۰۰ نفر پیرو دارد. این گزارش ها نشان می دهد که دولت اسلامی قصد دارد عملیات چند جبهه ای را علیه نهادهای مجری قانون راه اندازی کند و تاسیسات مهم دولتی را به ویژه در ایالت خیبرپشتونخوا به تصرف خود درآورد.

اما با توجه به آمادگی و تجربه رزمی نیروهای امنیتی پاکستان، احتمالا این گروه نیز از کشتار شیعیان بحیث تاکتیکی برای جای پا باز کردن در پاکستان استفاده می کند و این آسان ترین راهی است که این گروه را با جریانهای دیگر افراطی تروریستی در این کشور پیوند می دهد. رسانه های پاکستانی نیز بر مبنای گزارش های اطلاعاتی هشدار داده اند که بیش از ۳۰۰ تن از اعضای دولت اسلامی به پاکستان آمده اند و از آن جمله آنها ۲۲ تن به شهر کراچی وارد شده اند. پنج تن از فرماندهان این شبه نظامیان از استرالیا آمده اند که سه نفر آنها در لاهور و دو تن در کراچی هستند. دیوارنویسی های گسترده حاوی اظهارات خوش آمدید برای دولت اسلامی (داعش) در مناطق مختلف جنوبی ایالت پنجاب نشان می دهد که پایگاه های اصلی این گروه احتمالا همان مناطق مرکزی و پرجمعیت پاکستان خواهد بود. بسیاری از احزاب مذهبی تندرو منجمله جریان های فوق الذکر پاکستانی از ورود اعضای دولت اسلامی در پاکستان استقبال می کنند. به نظر می رسد بسیاری از نهادهای افراطی در پاکستان به دلیل ناکامی طالبان در ایجاد حکومت اسلامی دل خوشی از این گروه ندارند و به این دلیل احتمال دارد به سوی گروه دولت اسلامی گرایش یابند.

افغانستان – در افغانستان مقامات و نمایندگان پارلمان قبلاً فعالیت ها و تحرکات دولت اسلامی (داعش) را در جنوب کشور تایید کرده اند. همانند خشونت های اعمال شده در عراق و سوریه، اعضای گروه داعش بطور بی رحمانه تعدادی را که زنان و کودکان نیز در میان آنها بوده اند، در ولایت غزنی به قتل رسانده اند. اخیرا معاون والی غزنی به رسانه ها گفت که شبه نظامیان مرتبط با داعش در جریان یک هفته در ولسوالی اجرستان این ولایت بیش از ۱۰۰ نفر را کشته و بیش از ۲۰۰ خانه را به آتش کشیدند. آنها همچنین گهگاهی جاده ها را مسدود و مسافرینی را که در این مناطق تردد می کنند، دستگیر کرده و می کشند. گرچه طالبان هم در کشتار نیروهای امنیتی افغان، کارمندان دولتی و بعضا مردم عادی از خود تردید نشان نمی دهند؛ اما این گروه نقشش را در قتل زنان و کودکان در حادثه اجرستان را نمی پذیرد.

گرچه از لحاظ گرایش ایدئولوژیک مناسبات طالبان با دولت اسلامی تا هنوز تعریف شده نیست؛ اما بدون شک این طالبان است که میزبان طرفدار شبه نظامیان دولت اسلامی و یا داعش است. بخش هایی از ولایت غزنی که از کنترول نیروهای امنیتی افغانستان خارج است، شعارهای روی دیوار و پخش جزوه ها با مضامین حمایت از گروه داعش مشاهده شده است. نمایندگان ولایت غزنی در پارلمان، دولت را به دلیل سهل انگاری دراین باره سرزنش می کنند اما وزارت امور داخله افغانستان تا کنون نفوذ نیروهای دولت اسلامی در افغانستان را تایید نکرده است و شبه نظامیان پنجابی و دیگر جنگجویان خارجی را به ارتکاب کشتار در ولسوالی اجرستان متهم کرده است. در رویداد دیگر در تظاهراتی که از سوی دانشجویان دانشگاه کابل در اعتراض به نشر یک مقاله جنجال برانگیز در یکی از روزنامه های چاپ کابل راه اندازی شده بود، تظاهرکنندگان خواستار تطبیق قوانین اسلامی شدند و علیه دموکراسی شعار دادند.

در این تظاهرات، برخی از معترضان پرچم طالبان و داعش را حمل می کردند. بعدتر نوشتن شعارهایی به حمایت از داعش روی دیوار محوطه دانشگاه کابل بسیاری را متحیر ساخت و پولیس کابل تعدادی را به اتهام هواداری از گروه داعش دستگیر کرد. در ماه اسد امسال یکی از جناح های منتسب به حزب اسلامی (حکمتیار) از تمایل خود به پیوستن به گروه دولت اسلامی (داعش) خبر داد. تحرکات مشابهی در شرق کشور نیز مشاهده شده است.

هند- هند دارای جمعیت بزرگ مسلمان و همچنین دارای سابقه طولانی در مبارزه با افراط گرایی است. گرچه نمی شود تنها مسلمانهای آن کشور را به فعالیت های تروریستی متهم کرد، اما واقعیت انکارناپذیر این است که دولت اسلامی بیشتر در میان مسلمانان کشور هند نفوذ خواهد کرد که بدون شک یک پایگاه چند ملیونی خواهد بود.

روسیه و کشورهای آسیای مرکزی- این منطقه نیز از تروریزم و فعالیت گروه های ستیزه جو در امان نبوده است. خشونت های مرتبط با فعالیت گروه های اسلامگرا دارای سابقه طولانی در این بخش از جهان است. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و با ظهور گروه های اسلامگرا در آسیای مرکزی، این خشونت ها وارد مرحله تازه ای شد. اگر چه این کشورها تجارب تلخی مانند پاکستان و افغانستان ندارد؛ اما افراط گرایی در این کشورها همواره به عنوان یک معضل حل نشده باقی مانده است. تهدید در حال ظهور گروه دولت اسلامی در کشورهای اسلامی، ممکن است به تجدید حیات گروه های افراطی آسیای مرکزی که قبلا از متحدین القاعده و طالبان بودند، کمک کند.
نتیجه گیری
۱- شرایط مالی دولت اسلامی این فرصت را برای این گروه مهیا ساخت تا مبارزه خشونت بار خود را برای تاسیس نظام افراطی و تند رو خلافت اسلامی تبلیغ و ترویج نماید و به این صورت جهادی های رادیکال را از سراسر جهان و عمدتاً از کشورهای غربی و قاره استرالیا به سوی خود جلب نماید. پدیده خدمات جنسی داوطلبانه برای جهادی ها (جهاد النکاح) یعنی جهاد جنسی، پدیده به نام دولت اسلامی رابیشتر پیچیده و چند وجهی ساخته و بر جذابیت آن افزوده است، این جذبه منجر به جذب هر چه بیشتر جهادی ها از سراسر جهان شده است. گزارش های اخیر نیز حاکی است که شمار زیادی از زنان اسرائیل به طور داوطلبانه و ظاهرا برای خدمت به منافع کشور خود به گروه دولت اسلامی پیوسته اند.

۲- درحال حاضر در سوریه نبرد جاری شکل و سوی جالب تری را بخود گرفته است و به جنگی میان بنیادگرایان افراطی و نیروهای میانه رو تبدیل شده است. مخالفین منطقوی رژیم بشاراسد برای سقوط وی از ابزار وحشتناکی استفاده کرد که در حال حاضر بجای سقوط حکومت به دوام حکومت کمک می کند. جرقه جنبش دموکراسی خواهانه در این کشور که در اوایل طرفداران بین المللی زیادی داشت فعلاً محدود به چند کشور منطقه محدود گردیده که وضیعت دموکراسی در آن کشورها نا بسامان تر از سوریه است. بر خلاف خواست بازیگران خارجی منطقوی، روند اجتماعی برای ایجاد صلح به احتمال زیاد تحت سلطه رژیم بشار اسد ادامه خواهد یافت. اما فشارهای جدی تری بین المللی برای اعمال اصلاحات ادامه خواهند یافت.

۳- نقض فاحش حقوق بشر، جنایت های جنگی و تخطی از مرزهای رسمی بین المللی، جامعه بین المللی را وادار ساخت تا از طریق اقدام نظامی محدود به جنگ دولت اسلامی برود و دولت عراق را در نبرد علیه این گروه یاری رساند.

۴- بدون تردید، این بحران از لحاظ این که کشورهای رقیب آشتی ناپذیر سنتی در سطح بین المللی از قبیل ایران و ایالات متحده را وادار ساخت تا برای حل این بحران با همدیگر همکاری کنند، منحصر بفرد است.

۵- در افغانستان در حالی که موعد زمانی خروج کامل نیروهای رزمی ناتو نزدیک تر می شود، خشونت ها بیشتر گردیده و ممکن است در آینده گسترده تر شود و در پاکستان فعالیت های دهشت افگنانه به بالاترین سطح خود رسیده است که پس از استقلال این کشور در سال ۱۹۴۷ سابقه ندارد و اگر دولت اسلامی (داعش) گروه های تندرو را در میان جمعیت ۱۸۰ میلیونی این کشور, حمایت و تامین مالی نماید؛ احتمالا میزان خشونت چند برابر گردد که بدون شک هر دو کشور افغانستان و پاکستان را از لحاظ اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بصورت جبران ناپذیری آسیب می رساند.

۶- جنز ستلتنبرگ دبیر کل ناتو، در جریان سفر اخیر خود به افغانستان بر حمایت پیمان ناتو از نیروهای امنیتی افغانستان تصریح کرد؛ اما تاکید کرد که نیروهای ناتو در افغانستان از جنوری ۲۰۱۵ به بعد دارای “ماموریت رزمی” نخواهد بود. وی گفت که در حدود ۱۲۰۰۰ سرباز ناتو به ماموریت حمایتی خود در افغانستان در چارچوب برنامه جدید “ماموریت حمایت قاطع” ادامه خواهند داد و به نیروهای امنیتی افغان در بخش های تمویل، آموزش و مشاوره کمک خواهند کرد. از سوی دیگر، باراک اوباما، رئیس جمهور ایالات متحده برای مقابله با چالش دولت اسلامی در عراق و سوریه بر مجموعه ای از تلاش های تازه تاکید کرده است. برخی از مقامات پنتاگون قبلا تذکر داده اند که صرفا حمایت لجستیکی و اعزام مشاورین نظامی برای کمک به نیروهای ضد دولت اسلامی و اقدامات دیپلماتیک در سطح جهان و منطقه ممکن است برای جلوگیری از گسترش بیشتر این جریان رادیکال بلند پرواز کافی نباشد.

پیشنهادات
۱. راه حل این معضل جهانی در درک بین المللی از دولت اسلامی وابسته است. این گروه به عنوان یک جریان سیاسی تهاجمی و خلاف قاعده خود را به عنوان یک پدیده ایدئولوژیک افراط گرای جهانی تثبیت نموده که همزیستی مسالمت آمیز میان مردمان باورهای مختلف را تقریبا در همه جوامع و کشورها مورد تهدید قرار داده است.

۲. دولت اسلامی یک تراژیدی غیرطبیعی ناشی از اشتباهات استراتژیک است و این واقعیت به اتفاق آرا از جانب همه کشورها پذیرفته شده است. بنابراین، برچیدن این گروه قریب الوقوع خواهد بود و عوامل دخیل در آن به عنوان پایگاه حمایتی در زون بحران به خصوص اختلافات فرقه ای و نارضایتی های قومی باید بصورت ریشه ای حل گردد.

۳. دموکراسی محصول اعتدال است. در سوریه، به عنوان پیش نیازی برای حل بحران، رژیم بشار اسد ناگزیر است تا به اراده عمومی شهروندان آن کشور سر تسلیم فرود آورد. در این کشور، علاوه بر روی دست گرفتن برنامه هایی چون کمک به مردم بیجا شده، بازسازی نهادها و زیربناها و معرفی اصلاحات دموکراتیک در سطح نظام، روند اجتماعی برای مصالحه و ادغام مجدد گروه های متخاصم قومی و مذهبی و برای صلح پایدار ضروری خواهد بود. در سوریه ضرورت است تا این واقعیت مورد توجه قرار گیرد که سیاست های عربستان سعودی در صدور بدون تبعیض خشونت های بنیادگرایانه فقط می تواند منجر به ویرانی، آشفتگی و سقوط ارزش های اخلاقی واجتماعی گردد که این روند می تواند تلاش جمعی برای بنیان گذاشتن دموکراسی کارامد را ناکام نماید.

۴. در عراق جذبه بنیانگذاری یک خلافت رادیکال اسلامی دیگر به پایان رسیده است. در این کشور باید ضرورت مصالحه، آشتی و همزیستی مسالمت آمیز بیشتر ترویج گردد. مصایب و اشتباهات گذشته از سوی حکومت های سابق در این کشور از جمله رژیم صدام حسین (سنی رادیکال) تا نوری مالکی (شیعه رادیکال) که هر دو هم از لحاظ ساختاری و هم فرهنگی بر اساس روحیه انتقام گیری در جامعه عراق نفوذ داشتند، باید اصلاح و جبران گردد. در روند آشتی در عراق، دفاتر “آیت الله العظمی علی حسینی السیستانی” و “علی حاتم سلیمان الدلیمی” برای کاهش شکاف های فرقه ای مراجع بسیار موثر خواهد بود.

۵. در عراق، همه چالش ها و مشکلات شخصی، فرهنگی و ساختاری می تواند در سطوح محلی حل و فصل گردد زیرا مکانیزم پیچیده ای از روند آشتی در ساختار اجتماعی و قبیله ای این کشور وجود دارد. تنها با کمک ابزارها و روش های مدرن ایجاد صلح می توان همزیستی میان همه ای اقشار آن جامعه را احیا کند. همانند جوامع کثرت گرا، دموکراسی کارامد مناسب ترین شیوه سیاسی است که می تواند هم در عراق و سوریه به خواست های همه جریان های سیاسی پاسخ دهد و از منافع سیاسی همه جناح ها، اقوام و گروه های مذهبی پاسداری کند. قبل از رژیم صدام در عراق، برای هر یک از فرقه های رقیب سیستم قضایی مبتنی بر قوانین دولتی سکولار و دادگاه های مذهبی وجود داشت که چنین سیستم برای عراق یکپارچه و متحد ناگزیر است.

۶. با توجه به چالش های امنیتی جدید که می تواند برای افغانستان و پاکستان بسا مهلک تر از شبکه القاعده باشد، این دو کشور نیاز دارند تا روابط خود را از نو بازبینی کنند. به ویژه دولت پاکستان نیاز دارد تا گام های جدی را علیه گروه های تروریستی ممنوعه در این کشور که زمینه مساعدی را برای ظهور دولت اسلامی فراهم می کنند، بردارد. هر دو کشور باید کمیسیونهای دو جانبه و سه جانبه که در حال حاضر فقط جنبه تشریفاتی دارند برای حل موراد اختلافی بطور فعالانه و صادقانه استفاده نمایند.

۷. با آنکه مقامات ناتو مهارت و توانایی های نیروهای امنیتی افغان را بارها مورد تمجید قرار داده اند؛ اما هنوز این نیروها به حمایت و آموزش بیشتر، تجهیزات پیشرفته تر و کمک های مالی کشورهای متحد غربی نیاز دارد، تا بتوانند به خوبی از عهده تهدیدات جدید امنیتی در کشور برآیند، در غیر این صورت ممکن است افغانستان بار دیگر به مداخله فعالانه و حتی دخالت نظامی بین المللی نیازمند شود.

۸. برای جلوگیری از بروز بحران در داخل نظام، حکومت وحدت ملی نیاز دارد، تا هر دو جناح به رهبری داکتر اشرف غنی احمدزی و داکتر عبدالله عبدالله همسویی و وحدت عمل را خدشه دار نکنند؛ زیرا این مرتبه بحران در داخل نظام زیان جبران ناپذیری را بر پیکره افغانستان وارد خواهد نمود و گروه های افراطی که حالا دولت اسلامی هم در صفوف آن شامل گردیده است استفاده اعظمی را به عمل خواهد آوردند. برای ثبات دوامدار لازم است تا توافقنامه میان هر دو جناح سهیم در قدرت بدون کم و کاست عملی گردد . ملل متحد و ایالات متحده که ضامن تحقق این توافقنامه است دقیقاً ناظر اوضاع باشند تا کشمکش برای قدرت بیشتر همه جریانها را به سمت نامطلوب سوق ندهد.

۹. روسیه و ایالات متحده باید با متحدین و شرکای خود در اتحادیه اروپا در مورد تهدید احتمالی ناشی از گروه دولت اسلامی گفتگو کنند. با توجه به اینکه شمار زیادی از شهروندان کشورهای غربی در صفوف دولت اسلامی می جنگند، این موضوع منجر به موجی از هراس در میان کشورهای عضو اتحادیه اروپا شده است؛ چه آنکه بازگشت احتمالی جنگجویان اروپایی به کشورهای شان می تواند امنیت، نظم و قانون را در آن کشورها دچار هرج و مرج سازد. با آنکه بحران اوکراین روابط ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا با روسیه را تحت تاثیر قرار داده است، اما به رغم این اختلافات، این کشورها می توانند برای برخورد با این تهدید بالقوه مهلک جهانی با هم بطور مشترک کار کنند.

۱۰. ایران و ایالات متحده باید ماهیت روابط خود را از نو ارزیابی کنند. در طول دو سال گذشته نشانه های مثبت از بهبود در روابط دو کشور مشاهده شده است، اما هنوز هم بسیاری از مسائل حل نشده ای وجود دارد که می تواند مانع همکاری دو طرف بر سر بحران دولت اسلامی در منطقه باشد. در همین راستا نامه باراک اوباما برای علی خامنه ای رهبرجمهوری اسلامی ایران برای مبارزه مشترک علیه دولت اسلامی یک گام مهم است . بهرصورت هر دو کشور با روش های مختلف در برابر دشمن مشترک در عراق مبارزه می کنند، چه بهتر خواهد بود اگر این کار با همکاریهای دو جانبه به شکل منظم تری ادامه پیدا کند.

      داکتر یاسا مدیر مسول روزنامه انگلسی زبان “آوت لک افغانستان” می باشد و نشانی ایمل او dr.yasa1967@gmail.com است.

In this article

Join the Conversation