محمدعوض نبی زاده
نگاه مختصر بر یک قرن تهاجم کوچیها در هزاره جات!
طوریکه همه میدانیم و تا جای که حافظه تاریخ بیاد دارد بنا بر شواهد و اسناد انکار نا پذیر تاریخی نیاکان مردم هزاره بیش ا ز دو الی سه هزار سال در هزاره جات زیست نموده است .و اجداد مردم هزاره در ین سرزمین قبل از اسلام بنام های سلاله کوشانی ها – یفتلیها – شیران بامیان – سلسله شاها ن شار و ریو شاران حکومت نمود ه اند در زمان سلطان حسین با ایقرا ء –سلسله ارغونیه نزدیک بیک قرن در هزاره جات حکومت مستقل داشته که بعدآ نیز در اکثر دوره ها بصورت مستقل ویا بصورت مناطق جداگانه توسط خوانین آنان هزاره جات اداره میشده است . در دوره اسلامی که افغانستان بنام خراسان یاد میشد سرزمین جامعه هزاره بنام غرجستان ودردوره معاصر اکثرآ بنام هزاره جات و بعضآ هزارستان نیز یاد شده است . ولی در زمانها ی اخیررژیم های تبعیض طلب از ذکر نام هزاره جات خود داری میکرد و دررسمیات ادارات دولتی همیشه بجای نام هزاره جات مناطق مرکزی را مورد استعمال قرار میدادند وترس داشتند که با رایج شدن نام هزاره جات – هویت قومی و جغرافیائی جامعه هزاره بد ین طریق برجسته نشود. اجداد مردم هزاره جنگ های خونینی را برای دفاع از هزاره جات در برابرحملات مهاجمان خارجی مانند سکندر مقدونی – چنگیز خان –خو ارزم شاه و تیمور انجام دادند که نشا نه و میراث آن دوره جنگ های خانمان سوز – خرابه های شهر ضحاک – شهر غلغله – تندیس های بزرگ و کوچک بودا و موجودیت بیش از سه هزار و پنجصد پارچه آثار باستانی وتاریخی بامیان که شامل سموچها – مغاره ها – تندیس های کوچک چندین بودا در میا ن سموچ ها و نقش و نگار ها ی رسامی وخطاطی شده بارنگ روغنی بر رواق های کنارمغاره ها و تندیس ها میباشند . که قیافه بودا ها و چهره های رسامی شده آنان کاملآ شباهت با قیافه مردم هزاره امروزی را میرسانند و بدینترتیب بومی بودن مردم هزاره و ملکیت آبائی شان برسرزمین هزاره جات یک حق مسلم بوده و از لحاظ تاریخی – حقوقی و شرعی یک امر تسجیل شده پنداشته میشود. که نمیتوان مورد تردید قرارداد.
اما دریک قرن اخیر آفت تهاجم کوچی ها دامنگیر جامعه هزاره جات گردیده است . و بعد ازآن که قیام داد خواهانه سراسری مردم هزاره بر ضد حاکمیت استبدادی امیر عبدالرحمن در هم شکسته شد، به عنوان بخشی از پروسه انتقام از آنان، به هزاران عشیره و قبلیه از پشتون های کوچی امر داده شد تا در فصل بهار و تابستان همراه با احشام و حیوانات شان از مناطق هزاره جات به عنوان چراگاه استفاده کنند.. نظام های استبدادی در طی مدت یکصد سال اخیر از کوچیها بحیث زخم خونین سیاسی وعلاج نا پذیر برعلیه پیکر مجروح هزاره جات و جامعه هزاره استفاده نموده است . و کوچیها همواره وسیله سیاسی سرکوب مردم هزاره در خدمت حکام محلی بوده که کارنامه تلخ و ناگوار نفرت ازآنان در ذهن مردم هزاره باقی مانده است .
در گذ شته کوچی ها در سراسر هزاره جات به سوی علفچر ها، هجوم می آوردند. وبر فراز کوهها وتپه ها غژدی های شانرا بر می افراشتند و مناطق هر خیل از قبل معلوم بود ودر این مواقع مردم هزاره از تردد به این مناطق خودداری میکردند. اما آنها وقتی که علفچر ها را برای مواشی شان کافی نمیدانستند، در شب ویاروز به زمین های زراعتی مردم محل هجوم می آوردند. زمینی که به هزار مشقت آنهم به شکل بدوی آن کشت گردیده بود. در برابر چشمان کشت گران آنها، چراگاهء مواشی کوچیهامیگردید. وقتی از تحمل مردم خارج می شد دوباره در گیری آغاز می گردید و اگر این تنش به مرگ کسی از کوچی ها می انجامید، دیگر ساکنان آن قریه امید زیستن در سرزمین شان را نداشتند. زندان، شکنجه و تبعید لازمهء مردان قریه بود. اما اگر هزاره ء کشته میشد. بازخواست آن در حکومت محلی می خوابید و تا مرکز ولایت هم نمی رسید و سر انجام قاتل برائت می یافت. از زمانی که کوچی ها به هزاره جات می آمدند تا بازگشت شان به سمت پشاور پاکستان، حکومت های محلی وظیفهء حراست از آنهارا به عهده داشتند. ملک های کوچی طور رفتار می کردند که هیچ تفاوت میان آنها و حاکم محلی وجود نمی داشت. به همین دلیل ملک ها بخش از زمین های زراعتی مردم هزاره را بزور تصاحب می کردند وبه نام خودشان از حکومت های محلی حامی خویش، قبالهء شرعی میگرفتند. نمونه های بسیار متعددی در رابطه به حمایت بلا منازع حکومت های محلی و مراکز ولایات هزاره نشین و جود دارد که در این مختصر یاد آوری همهء آنها میسر نمی باشد. کوچی ها به این هم اکتفا نمی کردند، آنها پارچه ها وتکه های بی کیفیت و بد ریخت پاکستانی را با خود می آوردند، این تکه هارا از فراز خانه های مردم هزاره که دروسط بام خویش روزنه و یا موری دود رو داشتند که به شکل عمودی متناسب با تنور خانه بود – به پایین پرتاب میکردند ونام ریئس فامیل را می گرفت ومیگفت:- فلانی سال بعد این مقدار پول ویا روغن را برای من پرداختنی هستی.این خودش تداوم ماجرای ”شرکت روغن ”بود به گونهء دیگر. سال بعد هر خانواده ناچار به پرداخت قرض ناخواستهء شان بود. بازهم صدها خانواده به دلیل فقدان استطاعت پرداخت کوچی ها، ده ودیار شانرا ترک میگفتند وآواره میگردیدند کوچی گری و رفتن کوچی ها در هزاره جات یک آله ء سیاسی و زخم علاج نا شدنی است، که دقیقاً پس ازنسلکشی مردم هزاره توسط عبدالرحمن خان، سیاست سرکوب و غصب اراضی هزاره جات از طریقه های گوناگون تعقیب شد. خطر ناکترین سیاست که نزدیک به یک قرن مردم هزاره جات را تحت شکنجه و فشار قرار داده است پروسه آوردن کوچی ها است.
کوچیگری یکی از پدیده های عقب مانده اجتماعی است که از یک قرن اخیر تا کنون بحیث وسیله ء سیاسی برعلیه جامعه هزاره در افغانستان مورد استفاده قرارگرفته و درین مدت در هزاره جات فاجعه های فراوانی آفریده اند . تهاجم کوچیهای مسلح برهزاره جات تنها وصرف در میان قبایل پشتون در افغانستان و هردو طرف خط مرزی دیورند مروج بوده که زمستان را در مناطق گرم سیرکشور و ، پاکستان به سر می برند. و کوچی ها در فصل بهار با رمه ها ، کاروان های شتر و با حمل کالاهای قاچاق تجارتی خویش با حمایت حلقات حاکم قوم گرا به طور مسلحانه داخل مناطق هزاره جات می گردند. و براساس فرمان های شفاهی که بعد از یک قرن اینک هیچ مبنا ء و اعتبار حقوقی ندارد، اکنون نیز هزاران خانوار کوچی حتی از آن سوی مرز مشترک افغانستان و پاکستان به سمت هزاره جات سرازیر می شوند و در مسیر حرکت شان به صورت گسترده کشت و زراعت مردم محلی را نابود می کنند. در حالیکه هیچ مستبدی مانند امیر عبدالرحمن خون آشام با صدور فرمان شفاهی سر کوب گرانه وامریه رئیس تنظیمیه وقت محمد یعقوب خان که فاقد اعتبار شرعی و قانونی است، نمی تواند برای تجا وز و تعدی به ملکیت و حقوق شرعی و قانونی ساکنین اصلی دست آویز گردد وحق ندارندکه مردم هزاره را از بود وباش وملکیت برسرزمین نیاکان شان به جرم هزاره بودن محروم سازند و زمین های للمی و چراگاه های هزاره جات را به اقوام کوچی ببخشند وجامعه هزاره را محو کامل فزیکی نما یند. گرچه تاهنوز چندین بار بالای جامعه هزاره بوسیله رژیم ها ی استبدادی بمقصد نابودی کامل آنان اقدامات پاکسازی و نسل کشی قومی تطبیق گردید ه است – ولی این مردم با وجود تحمل این همه دوره های خونین استبدادی هویت جغرافیائی و قومی خود ها را حفظ کرده و طوریکه هیچ مستبدی تاکنون در جهان موفق به محو کامل جوامع بشری نگردیده و بخصوص در افغانستان و هزارجات نیزبه این هدف ضد انسانی نرسیدند.
از زمان امیر عبدالرحمن تاکنون میان مردم بی دفاع هزاره و کوچی های مسلح با حمایت دولت های وقت طی مدت یک قرن اخیر بارها برسر علفچر های مناطق هزاره جات که از طرف رمه کوچی ها خورانده میشدند برخورد های خونین صورت گرفته است ودرین برخورد های خونین هر دو جانب وبخصوص مردم هزاره ء محلات گونا گون هزاره جات تلفات انسانی و اقتصادی فراوانی را متحمل گردیده اند . ومیتوان از برخورد سال ۱۳۳۴–شمسی در ولسوالی جاغوری ولایت غزنی یاد آوری کرد که در اثر این برخورد خونین میان جا نبین بیش ازسه صد نفر از مردم هزاره جاغوری از طرف کوچیهای مسلح با پشتیبانی دولت وقت کشته شدند. ودر برخورد سا ل گذشته در ولسوالی های بهسود ولایت وردک که در نتیجه آن ۱۱ نفرکشته , ۱۵ نفر زخمی به شمول ۴ زن, بیش از ۲۰ هزار انسان آواره و بیش از ۲۱۲ میلیون افغانی خساره مالی در آن منطقه به مردم بهسود وارد گردید. قبول این واقعیت که کوچاندن گروه هائی از قبایل به بخشهای دیگری از کشور، وعدم اسکان کوچیها و تشویق کردن آنان به پایمال کردن حقوق و ملکیتهای دیگران، بویژه در مناطق (هزاره جات ) از لحاظ تاریخی موجب نارضایتی شدید وبروز تشنج درمیان مردم در مناطق وسیعی از افغانستان خواهد گردید. گرچه در مدت سه دهه ، فعل و انفعالات سیاسی در کشور، کوچیها نتوانستند که به هزاره جات برگردند. اگر دورهء طالبان را ازین رد یف بکشیم، تنها سال گذشته کوچیها بارفتن خویش به ولسوالی های بهسود ولایت میدان – وردک، با مقاومت شدیدی مردم محل مواجه گردیدند. بعد از تهاجم مسلحانه کوچی در مناطق بهسود از طرف دولت کنونی یک هیات یازده نفری بریاست آقای وحیدالله سباوون وزیر مشاور در امور اقوام و قبایل توظیف گردید . ولی متاسفانه تا هنوز موثریت کاری کمیسیون روشن نیست و مردم آسیب دیده از ین کمیسیون ناراض و شاکی اند . چون کمیسیون وظیفه داشت باید مشکلات و مسایل مربوط به کوچی ها و ساکنین محلات را درتمام نقاط هزاره جات ، مخصوصاً مناطق تحت منازعه را به زودترین فرصت ممکن بررسی و نتایج حاصله را توام با نظر مشخص به ریاست جمهوری اسلامی افغانستان ارایه نماید. ولی تا هنوز این کار از طرف کمیسون انجام نیافته است .
سال گذشته نمایندگان مردم مناطق بهسود در هنگام تهاجم کوچی های مسلح بالای مردم این ساحه وبعد از تعین کمیسیون دولتی در ین باره در خواست های عمده ذیل را از مقامات دولتی نموده بودند که خدمت خوانندگان تقدیم میشود .
۱- – تمسک عده ای از برادران کوچی به امریه رئیس تنظیمیه وقت محمد یعقوب خان که فاقد اعتبار شرعی و قانونی است، نمی تواند برای تعدی به ملکیت و حقوق شرعی و قانونی ساکنین اصلی دست آویز گردد .
۲– با توجه به ماده ۱۴ قانون اساسی کشور در مورد بهبود زندگی دهقانان و اسکان کوچی ها تدابیری از سوی دولت اتخاذ گردد.
۳– در ترکیب کمیسیون دولتی ورئیس آن تجدید نظر صورت گیرد واشخاص مورد اعتماد وبی طرف وغیر جانبدارتعین گردد.ولی متاسفانه تا هنوز این تقاضای برحق و مشروع نمایندگان مردم بهسودپاسخ لازم را از طرف مقامات دولتی دریافت نه نموده اند .
در سا ل جاری همزمان با آماده شدن کوچی ها برای هجوم دوباره به هزاره جات ، مردم هزاره جات افغانستان در یک راهپیمایی در کابل از دولت و سازمان ملل خواستند تا از ورود کوچیها در مناطق شان جلوگیری کنند. این راه پیمایی، که هزاران تن در آن اشتراک داشتند، به گونه ای مسالمت آمیز برگزار شد. راه پیمایان، که از ساکنان مناطق هزاره نشین افغانستان بودند، خواهان اجرای عدالت از سوی دولت برای حفظ محلات مسکونی و زمینهای زراعتی خود از کوچیها شدند. تظاهرکنندگان تصاویر یازده نفر ازساکنین بهسود که سال گذشته در درگیری های بین کوچی ها و مردم منطقه جان خود را از دست داده بودند را نیز در دست داشتند.تظاهرات کنندگان که شعارهایی نظیر عدالت، امنیت، برادری، برابری و بیزاری از خشونت سرمی دادند، خواهان قطع هجوم کوچی ها و حل این معظل بصورت ریشه ای و از راه گفتگو شدند. در جریان این تظاهرات، سخنرانی هایی توسط نمایندگان مردم صورت گرفت ویک قطعنامه هفت ماده یى را نیزدرمقابل دفتر (UNAMA) قرائت نمود که . در این قطعنامه از یوناما خواسته شد تا در مورد رفع مشکل یاد شد ه بالاى دولت فشار وارد نماید. و همچنان در قطعنامه هوشدار داده شده که اگر از ورود کوچى ها جلوگیرى صورت نه گیرد، هرگونه پیامد به عهده دولت خواهد بود. و ۱۶ نفر به نمایندگی از تظاهرکنندگان به داخل دفترنمایندگی سازمان ملل متحد (یوناما) رفته و با مسئولین سیاسی این دفتربه به سرپرستی آقای تالا بیک (Tala Bek) به گفتگو پرداختند نمایندگان مظاهره چیان ضمن بیان مشکلات موجوده و انتقاد از موضع ضعیف نمایندگی سازمان ملل متحد در این راستا، و خواستار حل سریع موضوع از طریق گفتگو و مفاهمه شدند. تظاهرکنندگان خواهان نقش مستقیم نمایندگی سازمان ملل متحدد در این مسئله شدند و تاکید کردند که تدویر جلسات مفاهمه تحت نظارت مستقیم ملل متحد صورت گیرد.آقای تالا بیک، مسئول امور سیاسی دفتر یوناما وعده داد مسئله را با مسؤلین امور در میان بگذارد و کمیسیونی را مرکب از نمایندگان مردم هزاره و کوچی ها تحت نظارت ملل متحد تشکیل دهد و از آنان سه روزمهلت خواست که در این زمینه اعلام نتیجه نماید. تلاشهای کمیسیونی که بخاطر حل این مشکل درسال قبل تشکیل شده بود هم به نتیجه ای نرسید.مسلح بودن کوچی ها به سلاح های مدرن و نیمه سنگین، علیرغم پافشاری دولت بر تطبیق برنامه های دی دی آر ، سوال بزرگی را در ذهن مردم هزاره جات، مبنی بر سیاست دو پهلوی دولت در این خصوص خلق کرده است.مردم هزاره نمی خواهند کوچ اجباری دیگری را شاهد باشند آنان میگفتند که! تکلیف کوچی ها را روشن کنید و از دولت خواستند تا کوچی ها را بر اساس قانون اسکان دهند.
قرارمعلوم اکنون دوباره که مفکوره ء برگشتاندن کوچی ها به هزاره جات، از طرف بعضی حلقات مطرح است، تذکرچند مطلب ضروری پنداشته میشود:
۱- حوادث قریب به سه دهه در افغانستان همانگونه که در ذهن و اندیشهء همه هموطنان ما تاثیر گذار بوده، بدیهی است که جامعهء هزاره را نمیتوان از این امر مستثنی ساخت.
۲ – امن ترین نقطهء افغانستان، سرزمین هزاره جات است. با حضور مجدد کوچی ها این ثبات بر هم می خورد. در کنار سایر نا آرامی ها، کشور با چالش جدیدی مواجه خواهدشد.
۳ – طلسم استبداد حکومت های محلی به مثابه پشتیبان کوچی ها در ذهن هزاره ها شکسته شده است. مسلماً که حکومت های فعلی محلی نمیتوانند حامی کوچی ها باشند.
۴ – ادعای زمینهای به اصطلاح متعلق به کوچی ها به هیچ عنوانی بنیاد حقوقی ندارد چون این زمین ها بازور و پشتیبانی همه جانبهء حکومت های محلی از سوی کوچی ها غصب گردیده است. چون مردم هزاره مالکین اصلی و بلا منازع سر زمین نیا کان شان هستند طو ریکه دیگر اقوام کشور این حق را دارا میباشند. دولت کنونی نباید تفاوت میان ملکیت های جغرافیائی میان اقوام کشور ایجاد نماید . و هر چه زودتر زخم سیاسی خونین کوچیها را در هزاره جات علاج و تداوی ریشه ای نماید .
۵ – با توجه به گشت و گذار کوچی ها در پاکستان، تصور محض نخواهدبود که عوامل نفوذی پاکستان در میان آنها نباشند. پاکستان به بی ثباتی هزاره جات مانند سایر مناطق افغانستان بی علاقه نبوده . و پلان طالبان برای انتقال جنگ از جنوب به هزاره جات عملی خواهد گردید .
نتیجه گیری:-
چالش های سیاسی و اجتماعی منازعه دیرین سیاسی در افغانستان اصولا ریشهء قومی دارد. در گذشته ها و امروز هر یک از اقوام سعی دا شته و دارند – تا در ساختار سیاسی قدرت متناسب باحضور فزیکی برای خود هاموقف لازم سیاسی را پیدا نمایند .که در صورت ناکامی در این مسیر ، به سمت خشونت رو میآورند . میزان علاقه و همبستگی قومی در این جامعه، به مراتب بالاتر از همبستگی اجتماعی و فراقومی در یک جامعه پیشرفته دارای جنبه ارگانیکی میباشد. چنا نچه نظام های استبدادی در طی مدت یکصد سال اخیر از کوچیها بحیث زخم خونین سیاسی وعلاج نا پذیر برعلیه پیکر مجروح سر زمین هزاره جات استفاده نموده و کوچیها همواره وسیله سیاسی سرکوب مردم هزاره در خدمت حکام محلی بوده که کارنامه تلخ و ناگوار نفرت ازآنان در ذهن مردم هزاره باقی مانده است .
ادعای زمینهای به اصطلاح متعلق به کوچی ها به هیچ عنوانی بنیاد حقوقی ندارد چون این زمین ها بازور و پشتیبانی همه جانبهء حکومت های محلی رژیم های استبدادی سابق از سوی کوچی ها غصب گردیده است. زیرا مردم هزاره مالکین اصلی و بلا منازع سر زمین نیا کان شان هستند طو ریکه دیگر اقوام کشور این حق را دارا میباشند. دولت کنونی نباید تفاوت و دو رنگی میان ملکیت های جغرافیائی اقوام کشور ایجاد نماید . و هر چه زودتر این زخم خونین سیاسی کوچیها را در هزاره جات علاج و تداوی اساسی و بنیادی نماید . بهره برداری این برنامه ظالمانه را فقط گردانندگان اصلی این پروسه کمائی مینمایند . کسانیکه نه معتقد به منافع هزاره های این ساحه هستند و نه به منا فع کوچی های پشتون بلکه آنها به سیاست تفرقه بی انداز وحکومت کن، باو رمندند. واقعیت امر این که یک ستمی بزرگ به حال هزاره های محلی و هم به پشتون های کوچی است .
.دولت باید مکلفیت قانونی خود را مبنی بر اتخاذ تدابیر جهت بهبود زندگی و اسکان کوچی ها، آنگونه که در ماده چهارده قانون اساسی پیشبینی شده است عملی نماید تا از یک طرف از ایجاد دشمنی بیشتر بین اقوام جلوگیری به عمل آمده و از جانب دیگر کوچی ها به حقوق شهر وندی خویش دسترسی حاصل نمایند.
در شرایط دشوار کنونی افغانستان ورودکوچیها درمناطق مرکزی هزاره جات و صفحات شما ل عوارض جانبی را برای اخلال ثبات وامنیت این ساحات بوسیله گروه طالبان زیر نام کوچی به همراه خواهد داشت . کوچیهای عادی وغیر مسلح مردم قابل ترحم است ولی نباید اجازه داد که آنان شکار بازی سیاسی ونظامی طالبان باعث برهم زدن صلح و ثبات درین مناطق کشور گردند. دولت فعلی مکلفیت اخلاقی و وظیفوی دارند تا بر مشکل کوچیگری نقطه پایان گذارد و همچنان مردم ساکن در مناطق هزاره جات و شمال کشور را ازین معضله رهائی بخشیده – ثبات و امنیت نسبی شکننده درین ساحات را از مداخلات گروه طالبان تحت عنوان کوچی محافظت نمایند . کوچیها ی واقعی را درجای مناسب ساکن و چراگاه برای مواشی ایشان فراهم نمایند .
منابع: –
-سایت خبری بی بی سی تحت عنوان تظا هرات مردم هزاره در کابل برای جلوگیری ازهجوم کوچی ها درهزاره جات .
-سایت آریائی زیر عنوان تشدید تهاجم مسلحانهء کوچیها درمناطق هزاره نشین کشور نویسنده :- صاحب این قلم .
-سایت آ ریا نا نت زیرعنوان سیاست غیر شفا ف دولت کنونی برای حل معضله مردم هزاره با کوچی ها نویسنده :- صاحب این قلم .
-سایت کاتب هزاره زیرعنوان فاجعه کوچی ها هر فصل بهار در افغانستان تکرار می گردد – نویسنده :- انجنیر سخی ارزگانی.
منبع: نشریه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مشعل