مصاحبه کننده: جواد صادع لاکو
شبکه ی سراسری مردم هزاره:
سوال: بانو تشکر از اینکه که وقت گران بهای تان را در اختیار ما قرار دادید. تا درمورد هنرنمایی شما در فیلم هایی که به عنوان یک دختر نقش بازی می کنید و در فیلمی که جدیدا نقش بازی کرده اید صحبت کنیم و در مورد اینکه چگونه توانستید خانواده خود را متقاعد سازید تا مانع حضور شما در بازیگری نشود و اینکه چه باعث شد که از میان هنرهای مختلف به این بخش از هنر که جسارت زیادی را می طلبد روی بیاورید، نظر شما را بشنویم،َ و از طرفی شما نیز خود تان را برای دوستان و علاقمندان به هنرها و به خصوص هنر بازیگری کمی بیشتر معرفی نمایید؟
جواب: تشکر بسیار زیاد از شما که زمینه ی این گفت و گو را مساعد ساختید و تمام دوستانی که این مطلب را می خوانند و یا در نشر و پخش این مطلب سهم بسزایی دارند، بنده در سال ۱۳۷۴ به دنیا آمده ام، متعلم صنف دوازدهم از ولسوالی یکه اولنگ- هزارستان می باشم. چهار خواهر دارم که همه آنها از من بزرگتر هستند . من تمام اعضای خانواده ام و مخصوصا خواهر کلانم مریم بخشی را زیاد دوست دارم زیرا وی با تحمل همه ی مشکلات تلاش های بی شائبه ی را انجام داده و می دهد تا ما بتوانیم بدون دغدغه درس بخوانیم وی همیشه تلاش کرده که بهترین امکانات و فرصت کافی را برای ما فراهم سازد تا ما با خیال راحت درس بخوانیم و مسیر رشد و ترقی را بپیماییم.
اما در مورد اینکه چرا به هنر بازیگری رو آورده ام دلایل زیادی وجود دارد. من از کوچکی علاقه مند بودم که خلاقیت ها، تولیدات هنری و فکری مردم سرزمینم را به خصوص در بخش بازیگری و سینما ببینم، تامل روی این موضوع باعث شد که من متوجه نقص های زیادی در فیلم ها و درامه های افغانستانی شوم بطور مثال هر وقت که به فیلم ها و درامه های خودمان دقت میکردم میدیدم که در اکثر فیلم ها یک مرد در نقش یک زن هنرنمایی میکند و این نقص هرچند به ظاهر ساده برای من بسیار سوال برانگیز بود که چرا زنان حتی در سینما و بازیگری حق حضور در نقش خود شان را ندارند؟
از طرف دیگر اگرحضور زن در متن جامعه، سینما و به خصوص در عرصه های مختلف هنر مایه ی ننگ و شرم و خجالت آور و مشکل آفرین است و پی آیند آن بی ننگی برای خانواده هاست، در این صورت چرا در فیلم ها و درامه های افغانستانی نقش زن را در نظر می گیرند؟ بنابراین، به نظر من حضور یک مرد در نقش زن ضمن اینکه توهینی به مرد زن شده به شمار می رفت، به زنان نیز به صورت جدی اهانت روا داشته می شد زیرا در آن صورت حضور یک مرد به جای زن این مفهوم را به دست می داد که زنان توانایی لازم را برای حضور در نقش خود شان حتی درعرصه بازیگری هم ندارند به همین جهت بود که من برای اثبات توانایی زنان و دفاع از حق طبیعی ام به عنوان یک انسان، این حرکت را گامی هرچند کوچک در جهت اعاده ی حقوق و حیثیت زنان کشورم می دانم.
دلیل دیگر من برای حضور در عرصه ی هنر بازیگری این است که من میراثدار فعالیت هنری دو خواهر بزرگترم هستم، متإسفانه باید بگویم که عمر هنری خواهرانم به اندازه ی کوتاه و کم دوام بود که اگر تشبیهی داشته باشم کوتاه تر از فروریختن مجسمه های بودا بدست طالبان بود، شما به خوبی میدانید که خلق و طرح مجسمه های بودای بامیان قرن ها را در بر گرفت تا به باور رسید، امید هنرمند شدن و آن هم برای دختر در جامعه ما امر دشوار و به عبارت رساتر، ناپسند است، این امید برای خواهرانم سالها گذشت تا رویای شان رقم بخورد اما انگار در همان آغازبه پایانش پیوند خورده بود. بعد از آن مسئله که آرزوی هنرمند شدن فروغ کم دوامی را برای خواهرانم به ارمغان آورد، برای من نیز سوال های زیادی خلق میشد و هنوز هم در گیر و دار همان سوال ها هستم و برای یافتن پاسخش حرکتی را شروع کرده ام.
سوالهایی از این دست که چرا دختران جامعه ما تا سن هفت و یا هشت سالگی میتوانند آزاد باشند، بخندند، بازی کنند وبازیگر شوند و یا تا زمانی که به سن نه سالگی نرسیده ای آزادی داری و پدر و برادرانت و مردم جامعه ات به شوخی ات ایراد نمیگیرند، تمام خواسته ها و انگیزه ها و حرکات و آرزوها و هیجانهایت را به شطینتهای دخترانه ات نسبت می دهند و دوستت دارند و بودن و خواستن و گفتن و نفس کشیدن و رفتن و آمدنت زیاد اشکال آفرین نیست، و همین که بزرگتر و آدم تر شدی همه ی این نعمت های طبیعی از تو گرفته می شود و بعد از آن تو حق نداری در مورد چگونه بودن و چگونه شدنت ادعای و خواست و سلیقه ای داشته باشی بلکه این دیگران هستند که ذوق و سلیقه و علاقه و انگیزه و فکرت را میزان می کنند و تو تنها زمانی می توانی خوب باشی که خودت هرگز وجود نداشته باشی؟
چه برسد به این که به جامعه ات بفهمانی که زن و دختر پیش از آن که برده و بنده ی کسی باشد یک موجود مستقلی به نام انسان است، انسانی که خود میخواهد خالق و رقم زننده ی سرنوشت خویش باشد. این بود که متاسفانه دو خواهرم با بزرگتر شدن قد شان خواسته ها، علایق و خلاصه آنچه را که خودشان می پسندیدند برای همیشه دفن کردند تا انتظارات عمومی جامعه را بر آورده سازند. جامعه ی که در آن هنوز از هنر و رسالت هنری واینکه هنر چه نقشی در زندگی جوامع انسانی دارند چیزی نمی فهمد و هنر را فقط به جنبه تفریحی آن تقلیل می دهند و هنر را با هرزگی و رذیلت های اخلاقی همسان و برابر می انگارند و یک هنرمند بازیگر(چه دختر و چه پسر) را مساوی یک انسان بی اراده و هرزه قلمداد میکنند ولی من بعنوان یک دختر معتقدم که من پیش از آنکه یک دختر باشم یک انسان هستم به همین جهت است که نسبت به سرنوشت عصر و نسل خود احساس مسئولیت می کنم و باورمندم که از طریق هنر هم می توان به ادای مسئولیت پرداخت مشروط براینکه تعهدی در کار باشد از طرفی میدانم که با این کارم ریسک بزرگی را پذیرفته ام که هزینه های زیادی را در پی خواهد داشت ولی برای پرداخت هزینه اش نیز آمادگی دارم.
سوال: بانو بخشی شما از هنر چه برداشتی دارید یا به عبارتی از نظر شما و برای خودتان معنا و مفهوم واقعی هنر چیست؟
جواب: گرچه من به لحاظ تئوریک نمی توانم این بحث را بسیار واضح بشکافم، و از طرفی مطالعات زیادی در مورد هنر نیز ندارم اما آنچه را که از هنر میدانم و به نظرم راهگشاتر می نماید همان جمله ای است که الهه سرور در مصاحبه اش با اسد بودا گفته بود. که «هنر بازگفتِ رنجِ آدمی است» گرچه من دوست ندارم با درک خود از هنر بار سیاسی آن را تقویت کنم و از شرایط دشوار و تاب سوز برای بودن و ماندن در افغانستان بگویم اما نا گزیرم بگویم. که من هنر را بخاطر خود هنر دوست دارم و هنر به نظر من باید آن قسمت نا گفته زندگی را به تصویر بکشد و بعبارتی هنر باید آنچه را که باید باشد اما نیست برای مردم بازگو کند، رسالت هنری یک هنرمند این است که با استفاده از زبان و توان و تعهد هنری که دارد در تحول و تغییر جامعه اش نقش ایفا کند. برای من به عنوان یک دختر خیلی سخت است وقتی که میشنوم بیش از ۸۰% زنان کشورم بنا به خواست و توقع شوهر، پدر و برادر شان در انتخابات رای میدهند و به جای اینکه از رای و نظر خود برای تعیین سرنوشت شان استفاده نمایند، به توقعات برتری طلبانه ی مردان خانواده شان نظردارند و هنوز همان گفتمان حاکم را که همانا زن برای پر کردن اوقات فراغت یا آسایش مرد آفریده شده و تمام شایستگی زن آن است که بداند چگونه می تواند وسایل و زمینه ی رفاه و آسایش و آرامش مرد را در خانه فراهم کند ولو اینکه از هرجهت موجبات بدبختی و سیه روزی خودش را فراهم سازد.
با این وصف، من باورمندم که این محرومیت و نابرابری اجتماعی زمینه ساز این خواهد شد که فضای گرم خانواده و ساختار خشن و یک جانبه جامعه ی افغانستان به بحران کشیده خواهد شد. به جهت اینکه به هراندازه که نابرابری بر علیه یک گروه، قشر و طبقه اجتماعی صورت گیرد به همان میزان گروه محروم نگهداشته شده در پی برابری و مبارزه با جریان مقابل خواهد بود و پیامد این رویارویی سنجیده ناشده به نفع هیچکس نیست به خصوص کسانی که زمینه ساز این تبعیض و برتری طلبی هستند، بیشترین ضرر را از این رویارویی نصیب خواهند برد. من دوست دارم که از آدرس هنرم و توانایی هرچند اندکی که دارم برای مردمم صدای رسایی برای رهایی باشم و بتوانم قسمت نا گفته ی زندگی مردمم و هم سن و سالانم را بازگو کنم. همانگونه که در اولین کارم در فیلم کوتاه (۷۰ ثانیه تا پیروزی)تلاش کردم آرزوی دخترانی را که رویای بایسکل سواری و شرکت در دیگر برنامه های ورزشی را دارند انعکاس دهم.
سوال: خیلی خوب شد که خودتان از فیلمی صحبت کردید که در آن بعنوان یک بازیگر نقش ایفا کرده اید، میخواهم بیشتر در مورد این فیلم بدانم و نقش شما در این فیلم چه بود؟
جواب: این فیلم کوتاه توسط دوستان کابلی ثبت و کارگردانی شده، اما اکثر کسانیکه در این فیلم نقش بازی کرده اند دوستان بامیانی بوده اند و موضوع اصلی فیلم قصه ی دختری است که قصد دارد در مسابقه ۲۰۲۰ که قرار است برای پسران بایسکل ران برگزار شود شرکت کند. و من نقش آن دختر جسور را دارم اما این فیلم خیلی کوتاه هست و آنچه را که ما میخواهیم نیست و نمی تواند بازتاب دهنده ی خواست های ما برای تغییری که آرزوی آن را در سر می پرورانیم باشد. و من امیدوارم هستم که روزی فرصتی فراهم شود یا بعبارتی فرصتی را فراهم کنم که در بهترین نقش و در یک فیلم بلند نقش داشته باشم و تمام تلاشم را به کار خواهم بست تا آن فیلم ضمن اینکه انعکاس دهنده ی خواست های طبیعی و انسانی مردم ما باشد یکی از بهترین فیلم ها نیز باشد.
سوال: آیا در جریان بازی فیلم کدام موانع و مشکلی از طرف خانواده و یا از سوی افراد دیگر برای تان پیش نیامد که باعث انصراف و یا دلسردی تان از بازی در فیلم شود؟ شما برای ایفای نقش در یک فیلم چه اندازه توانایی لازم را برای اتخاذ یک تصمیم قاطع و تغییر ناپذیردارید در صورتیکه خانواده تان نخواهد؟
جواب: نه خیر من در جریان ثبت و ایفای نقش در این فیلم هیچگونه مشکل نداشتم، خانواده ام مشوق اصلی من در این عرصه هست، و چنانکه می دانید در جامعه بامیان با وجود حاکمیت سنت ها، اندیشه های دگم و بسته و بسیار ناانسانی زیاد حاکمیت ندارند، مردم بامیان نسبت به این گونه مسایل هم نظر مثبت دارند و هم نظر منفی، دخترانی هستند که از حضور من در این فیلم خیلی خوشحال اند و دخترانی هم هستند که این کار مرا نقد می کنند و آن را یک کار ناپسندیده قلمداد می نمایند اما برای من به قول دکتر شریعتی(هرنفرین و آفرینی بی ثمر است) آنچه که مهم است هدف خودم میباشد، چون راهی را که من برگزیده ام، با تعقل و تفکر و آگاهانه انتخاب کرده ام، در رابطه به سوال شما اینکه من چقدر در تصمیماتم قاطعیت دارم باید به عرض برسانم که برای کار کردن در مسیری انتخاب می کنم، در صورتیکه خانواده ام اجازه ندهد، نیز تلاش همه جانبه ام را برای متقاعد کردن آنان به کار می بندم و در صورت مخالفت بر مبنای اراده و تصمیم خودم عمل می کنم و خوش بختانه من چیزی را که خودم بخواهم و بفهمم که مناسب من و مطابق با حیثیت انسانی و شخصیت من است از طرف خانواده ام نیز مورد تایید قرار می گیرد خوش بختانه تا کنون مورد خاصی پیش نیامده که من تصمیم گرفته باشم ولی خانواده ام با آن مخالف جدی به خرج داده باشد زیرا خانواده ام خانواده آگاه و فرهنگ دوست هستند.
سوال: بانو بخشی در آینده قصد تحصیل در کدام رشته را دارید؟
جواب: من دوست دارم در رشته ی سینما و فیلم سازی تحصیل کنم چون تحصیلات عالی میتواند کمک فوق العاده به استعداد و انگیزه هنری ام کند و پس از تحصیل و کسب آگاهی همه جانبه است که من می توانم تخصصی تر و با یک صلاحیت علمی و آکادمیک در مورد کارهایم صحبت کنم و خودم عیب و نقص فنی کارهایم را بدانم، تا تجربه ها و اندوخته های علمی به موازات هم به باروری اندیشه ام یاری رسانده و مرا به آرزوهای بلندی که دارم برساند.
سوال: خانم بخشی تصور کنید که یگ گروه یا شرکت فیلم سازی آمادگی خود را برای روایت تاریخ هزاره ها در یک فیلم بلند سینمایی و یا یک سریال تلویزیونی اعلام کند و از شما نیز بخواهد که در این فیلم ایفای نقش کنید در آن صورت شما دوست دارید در نقش کدام شخصیت تاریخی هزاره ظاهر شوید و روایت گر تاریخ هزاره از آدرس او باشید؟
جواب: در قدم اول من آرزوی چنین روزی را دارم که شاهد یک کار بنیادی و اساسی در تاریخ مردم کشورم و به خصوص مردم مظلوم هزاره باشم و در مورد این بخش سوال تان که در آن صورت میل دارم به عنوان کدام شخصیت برجسته و تاثیر گذار هزارستان کار کنم. باید گفت که برای پذیرش یک نقش تاریخی هیچ دختری نمیتواند از کنار نام شیرین هزاره قهرمان حماسه ی چهل دختران بی تفاوت بگذرد و یا این که نخواهد شیرین آغی الگوی زندگی شخصی و اجتماعی اش باشد، من دوست دارم در نقش شیرین بازی کنم البته اگر این توان و شایستگی در وجود من باشد، چون شیرین اسوه عزت، غرور، پایداری، شجاعت و مرزبان فضایل اخلاقی یک ملت است.
سوال: چرا در نقش شیرین در صورتیکه عمر مبارزاتی شیرین خیلی کوتاه و غم انگیز و جان سوز و درد ناک است؟ یا بهتر است سوال را اینگونه مطرح کنیم که اگر بین شیرین که جریان زندگی اش یک تراژدی غم انگیز و جانکاه هست و داکتر سیما سمر که دستاوردهای زیادی در سطح ملی و بین المللی برای مردم ما دارد بازی کنید، کدام یک را ترجیح می دهید؟ و اگر شیرین را بر می گزینید
برای این کار چه دلیل موجهی دارید؟
جواب: من با شما موافق هستم که سیما ثمر دارای دست آوردهای بزرگ ملی و بین المللی است و خدمات شایسته و در خوری را انجام داده است که مایه ی مباهات و افتخار مردم ماست و ازسویی یک چهره نوگرا ست که به ارزشهای مدرن نیز پایبندی دارد و محبوبیتی فوق العاده ای نیز دارد به طوری که هیچ کسی نمیتواند منکرش باشد، و من به این بانوی جریان ساز و بزرگ احترام ویژه ای قایلم و خیلی هم دوستش دارم اماشیرین یک تاریخ است، یک نسل مبارزه است و یک اسطوره است که بین دیروز و امروز ما قرار گرفته است و به بیان دیگر شیرین بازتاب هویت و غرورماست و خون شیرین هنوز در رگ رگ زنان مظلوم و قربانیان جهل و تحجر جاری است و این خون شیرین است که پرده از چهره ی کریه ملایان مزدور و رذیلت اخلاقی امیرالمومنین و دم و دستگاه فاشیستی او بر می دارد و فریادی رسایی است که از زنان کنونی می خواهد تا عقده های در گلومانده ی شان را برای رسوایی اراذل این سرزمین به فریاد تبدیل کنند. عمر شیرین کوتاه است اما در این عمر اندک و کم دوام شیرین ایثار، اراده، تقوا و تعهد و حریت موج میزند. و من دوست دارم که با همذات پنداری که با شیرین و راه پر رهرو او دارم فریاد رسای او باشم و اگر لیاقت و شایستگی آن را داشته باشم، می خواهم آیینه ی باشم تا نمای هرچند کم رنگی از تصویر غرور و پایداری شیرین را در وجودم زنده نگهدارم به بیان دیگر، این آرزویی است که شاید بسیاری از دختران این سرزمین دردل داشته باشند اما من تلاش خواهم کرد تا شیرین زمانه و زمینه ی خود باشم.
سوال: برایم از ویژگیهای شخصیتی خودتان بگوید؟
جواب: من آدم کم حرف، مغرور و آرامم و اما در خانه خیلی شوخ هستم، علاقمندی زیاد به فیلم دارم و دوست دارم فیلم نگاه کنم، گاهگاهی کتاب های قصه می خوانم و آهنگ های مورد علاقه ام را نیز می شنوم، زیاد به حرف مردم اهمیت نمیدهم و زندگی را دوست دارم و عاشق طبیعت هستم از شرشر آبشارها، و نغمه های صبحگان مرغان لذت می برم و عطرهای بوته های هزارستان مرا تا آن سوی تاریخ میبرد. دوست دارم زیاد بشنوم.
سوال: بانو بخشی آخرین گفته های تان را با ما شریک سازید؟
جواب: فقط میخواهم از همه خواهش کنم که بگذارید هر کس به شیوه خودش زندگی کند و راه زندگی اش را انتخاب کند ودیگر انیکه تفاوت ها را دلیل اختلاف نه بلکه عوامل قوت و ترقی مان تلقی کنیم، هر کس را همانگونه که هست دوست بداریم و احترام کنیم. تاریکی و دگم اندیشی دوام نمی آورد پس خودمان و روح مان را از این تاریکی ها رها کنیم. و میخواهم برای دختران سرزمین ام پیامی کوتاهی داشته باشم. و آن این که ما باید خودمان را باور کنیم، در هر بخشی که در توان ماست باید سهم بگیریم و برای تغییر در سرنوشت جمعی مان سهیم باشیم و خودمان باید حضور و نقش مان را در جامعه و محیطی که زندگی میکنیم تثبیت کنیم اگر ما ضعیف عمل کنیم و منتظر دیگران باشیم باید گفت که دیگران همانگونه تصمیم می گیریند که سالها گرفته اند و دست یابی به حقوق و داشته ها با عاطفه،ترحم و خشونت نمی شود، یک روز بنام دختر شاید دل شان بسوزند و چیزی را بدهند و فردا که دل شان نسوخت پس می گیرند ما باید حق انسانی و شهروندی مان را بدست بیاوریم. و آن هم از راه تحصیل، مشارکت و کارآ بودن در جامعه، به امید یک زندگی با هدف و سرزمینی که در آن از جنگ، حق تلفی و نا برابری سخنی نباشد، سرزمینی که نمونه ی بارز از فرصت های برابر برای همه باشد.
Hazara Dost
Good luck Zainab jan
محمد حکیم مرشد
I hope u will become great actress.
Really I proud of you. ….be careful the all of your life & take care. …wish you more success.