بیاییم مسایل را به شکل واقعی آن بررسی کنیم. خطوط مقاومت علیه کوچی طالبان باید تقویت شود و انتخابات ریاست جمهوری افغانستان و دروغ های معمول انتخاباتی نباید حافظه تاریخی ما را از بین ببرد. همه ی ما می دانیم که کوچی یکی از وسایل اصلی کشتار مردم هزاره و اشغال سرزمین هایشان می باشد. هر سال هزاران خانواده از مناطق مختلف هزارستان مجبور به ترک خانه هایشان می شوند و کوچی و حامیان آنان علاوه بر غارت و تخریب خانه و دارایی هزاره، بخشی از سرزمین آنان را اشغال می کنند. در این بین اگر بخواهیم به دروغ های انتخاباتی معمول دل خوش کنیم، پس از برگزاری انتخابات مطمین باشید که هزارستان و مردمش از حملات کوچی در امان نخواهد بود، بویژه اینکه کرزی چندین ماه پس از انتخابات همچنان در ارگ بسر خواهد برد و جنجال های انتخاباتی مدت ها طول خواهد کشید. کرزی در آخرین سال حکومت خود وظیفه دارد که طالبان را به عنوان گروه مسلح قومی، برای پیشبرد پالیسی دایمی پشتونیزم از شکست نجات دهد و تا جایی که می تواند از اهرم کوچی در جهت این پالیسی استفاده کند. کسانی مانند اشرف غنی احمدزی، هدایت امین ارسلا، گل آغا شیرزی، غنی کرزی و زلمی رسول نیز همین پالیسی را دنبال می کنند و ممکن است چند روزی را به دلیل انتخابات و نیاز آنان به رای هزاره، سکوت اختیار نمایند و چند فعال و قلم بدست هزاره را با پاداش و وعده دلخوش سازند. پشتونیزم هوای همسایه شدن با تاجیکستان و اوزبیکستان و تورکمنستان را دارد و تاکنون در این سیاست بسیار موفق بوده است. یادمان نرود که سیاست پشتونیزم تاجیک به تاجیکستان، اوزبیک به اوزبیکستان و هزاره به گورستان است.
از سوی دیگر وقتی نمی توان به “به اصطلاح رهبران سیاسی” هزاره اعتماد کرد، نمی توان به “به اصطلاح رهبران سیاسی” تاجیک یا اوزبیک نیز اعتماد داشت. آن ها در حالی که از سویی در حال از دست دادن بدخشان هستند، از سوی دیگر ولایتی چون فاریاب را نیز از دست می دهند، گویی تصور می کنند که چون هزارستان هم مرز با مناطق طالبان است، منطقه ای حایل می باشد که آنان از حملات در امان خواهند بود.
هزاره باید خطوط مقاومت خود را تقویت کند و چنان نیرومند شود که پیش از ورود کوچی به هزارستان، کوچی را زمینگیر کند.