دیشب پس از چندسال غیبت، الهه از طریق اسکایپ مستقیما با مردم تماس گرفت. او که شدیدا مصروف درسهایش در رشتهی معماری در انگلستان میباشد، اندکی از موسیقی دور گشته است (اما آن را کنار نگذاشته است).
وقار و ابهت الهه، ادبیات عالیای که به کار میبرد، شیوایی گفتارش و دیدگاه انسانی و فمنیستیاش نسبت به جامعه و ستمهایی که زن را احاطه کردهاند، میزان رشد و ارتقای فکری وی را بهنمایش گذاشت. گرچه او اولین تابوشکن دوران ماست و علیرقم عقده و بدبینیهای حسادتگونهی برخی از همجنسانش، و نیز صفآرایی عناصر دگماندیش متمایل و یا وابسته به قطبهای مذهبی ایران، در برابر زنستزان پرتوان ایستاد و راهش را گشود و حتا بهجای تسلیم شدن و سرفرود آوردن در برابر ارتجاع و حسودان، با شهامتی الههگونه احکام ضدانسانیای چون سنگسار در سوردهی زیبایی به سخره گرفت و با قاطعیت مقابلش ایستاد و در این راستا با صدای افسونگرش سرودههایش را عرضه نمود. کاری که بسیاری از مدعیان حقوق زن و فمنیزم از گام گذاشتن در آن جاده بس محتاط و هراسناکاند.
گرچه من نمیخواهم احساسات و گرایشات شخصیام را نسبت به وی دخیل سازم، اما هرگز نمیتوانم از سپهر مهربانیهای او و خواهرش که در مدت ۲۳ روز اقامت من در دهلی برای عملیات قلبم، چیزی کم نگذاشتند و مهر انسانی را باالتمام بر ما (من و خانم و دخترم مهمان او بودیم) ارزانی نمودند، فراموش نمایم و احساس مدیون بودن به وی را از خودم دور نمایم. اما فراتر از همهی اینها باید به عظمت الهه اعتراف نمود و جایگاهش را در دلها محفوظ نگه داشت.
دیشب وقتی او را دیدم و تکیدگی و لاغریاش را متوجه شدم، به رنجی همیشگی که یک زن برای انسان ماندن و مستقل از فرامین و استیلای مرد میکشد، عمیقتر از همیشه پی بردم. الهه را در تمامی اقدامات مدنیای که در کابل و در اعتراض به ستمگریهای همهسالهی کوچیها صورت میگرفتند، حاضر مییافتیم. او برخلاف ذهنهای بیماری که یا نمیتوانند فراتر از خود را ببینند و یا از آزاده بودن زن سخت نگران موقعیت مسلط خود هستند، انسانی وارسته بود و مطمئنم که همچنان باقی خواهد ماند.
وقتی که از او خواسته میشود تا خوانندهی مورد حمایتش را معرفی کند، بهدور از هر حب و بغضی معیارهایی را به میان میکشد که تنها از متن اندیشه و احساس یک زن آزاده برمیخیزد. الهه، عصیان بیباکانهی آناهیتا الفت در برابر دو جریان واپسگرا و نیز استفادهگرانی که زن را برای گرمی و رونق بازار کسب و کارشان میخواهند، را میستاید و برای پشتیبانی از روند تابوشکنی زنان آزادهی ما، از آناهیتا پشتیبانی مینماید. بنابراین هرکس رویکرد و موضعش را روشن ساخته است، الهه سرور، داوود سرخوش، حمید سخیزاده، میرچمن سلطانی، رضا رضایی و…
اینک ماییم و انبوهی پرادوکس فکری ـ عاطفیای که سایه بر تصمیم ما میاندازند. اینک ماییم و تردیدهای غیرمنطقی در مورد پشتیبانی از آناهیتا این تداومبخش روند تابوشکنی و عصیانی که در سختترین شرایط با الهه آغاز گردید. آیا با شناختی که شب گذشته از الهه یافتیم، دیگر جایی برای درنگ و تأمل و تردید در مورد شخصیت والای وی مانده است؟ آیا دیگر نباید توهمات برساختهی معاندان و عقبگرایانی که چهرهی این بزرگزن فریادگر را مدتی خدشهدار ساخته بودند، در گوشهای برای همیشه دفن نماییم و الهه را آنی بشناسیم و بدانیم که دیشب شاهدش بودیم؟
حال ما با آناهیتایی روبهرو هستیم که راه عصیان زن بر مناسبات و گرایشات سلطهگرانه و زنستیزانه را تداوم بخشیده و به آن عمق ویوسته به آن مفهوم بیشتری میبخشد. و اینک ماییم و وجدانی که باید به آن پاسخ مثبت دهیم و تمامی مصارف بیهودهی روزانهیمان را مسوولانه جمع نماییم و آنها را مصممانه به آرایی برای پیروزی این بانوی شرف و عزت و آزادگی تبدیل نماییم. این ندای وجدان ماست که در دل و قلب ما مستمرا تلنگرمان میزند تا فراسوی وسوسهها و تبلیغات سوء، باید برای پیشرفت آناهیتا پا به میدان نهیم.