مهدی مهرآیین
نوروز در ولایت بامیان افغانستان همواره درقالب مراسم مذهبی اسلامی، فرصت خودنمائی می یافت، اما نوروز امسال متفاوت از گذشته بود. یعنی اول مراسم مذهبی (بلند کردن جهنده یا پرچم علی در زیارتگاه میرهاشم و میرسیدعلی یخ سوز) اجرا شد و بعد ازظهر مردم بامیان، درپای تندیس های بودا جشن جداگانه ای گرفتند. تندیس های نابود شده ای که از خودشان تنها حفره های عظیمی را به یادگار گذاشته اند.
رسوم متداول چند صد ساله که دیگرنزدیک بود کم کم به فراموشی سپرده شود، در میان برنامه هایی بود که در این جشن مد نظر گرفته شده بود. شاید نسل جدید دیگر با رقص “پیشپو” هیچ پیوندی احساس نکند، اما وقتی دختران بامیان، با لباس های محلی زیبا و پر نقش و نگار رقص پیشپو را اجرا کردند، این پیرزنان بودند که به یاد گذشته های زیبا و دورشان اشک ریختند و با حسرت سر تکان دادند. البته، بعضی از پیرزنان اشکالاتی هم گرفتند. مثلاً یکی گفت که پشت سر عروس نباید خالی گذاشته شود و یک نفر باید دامن عروس را بگیرد. دیگری گفت: “اینها همه نفس سوخته اند و نتوانستند خوب پیشپو کنند. پیشپو خیلی نفس میخواهد.”
در بخشی دیگر، ازچمن گل و خنتما، دو بانوی هنرمند، به همراهی دوهنرمند مرد، ترانه ای زیبا به لهجه هزارگی را اجرا کردند و همگان را به صلح، وحدت، آموزش و بازسازی خواندند. آهنگی که توسط دختران بامیانی اجرا شد، خاطر دوستداران هنر را شاد کرد، اما در عین حال باعث شد که عده ای از ملاها محل را ترک کنند. آنچه پدیده ای نو بود، آوازخوانی دختران در محضرعام بود.
بازی های قدیمی هزاره ها، ازدیگربرنامه هایی بود که به اجرا درآمد. گرگ و بره، بازی ای بود که حسینعلی ۶۳ ساله را به دوران کودکی اش برد. زمانی که درعروسی ها و روزهای نوروز، با کودکان دیگر گرگ و بره بازی می کردند و همیشه او می برد. چون تنومند تر از دیگران بود و می توانست خیلی زود دیواره قلعه را شکافته و بره را بدرد.
بازی “لَنگی” هم جالب بود. همه باید یک پایشان را با دست می گرفتند و بعد به تیم مقابل که آنها هم یک پایشان در دستشان بود، حمله می بردند و سعی می کردند که آنها را به زمین بزنند. باید خیلی کنترل توازن می داشتند، تا می توانستند از تیم مقابل ببرند. دو نفر سرگروه به نام عروس میدان یاد می شدند و لباسی متفاوت داشتند.
ریسمان کشی، مسابقه ورزشی ای بود که بین دوتیم محله زرگران و محله دره اژدها برگزارشد و قراربود تیم بازنده، برنده ها را میهمان کند. حضور پیرمردانی تنومند با اندام هایی گوشتی، آدم را به یاد پهلوانان قدیم کابل می انداخت. بلاخره تیم محله زرگران برد.
دو نمایشنامه هم اجرا شد که یکی به ارزش آثار باستانی پرداخت و دیگری مردم را به نهال کاری و ایجاد فضای سبز تشویق می کرد. البته، هر دو نمایشنامه، در مایه طنز اجرا شدند.
محفل با گردانندگی دو جوان (یک دختر و یک پسر) که آنها هم لباس های محلی پوشیده بودند، گردانندگی می شد که در لابلای برنامه ها، شعرهای زیبایی از شاعران بزرگ پارسی گو که در وصف بهار و نوروز سروده شده بودند، قرائت میشد.
نمایشگاه آثار و صنایع دستی زنان نیز یکی ازبرنامه های ضمنی بود. البته، این نمایشگاه در محلی درمقابل بودا برگزارشده بود. همچنین مسابقه نقاشی هم دایر شده بود و عکس هایی از پنج عکاس برتر بامیان نیز به نمایش گذاشته شد.
حضور زنان هم در بین تماشاچی ها و هم در بین هنرمندان چشمگیر بود و در کل، جشن نوروز امسال برای بسیاری از مردم بامیان بی سابقه بود. این برنامه شاد به ابتکار برنامه اکوتوریسم بامیان و با همکاری شمار زیادی از شهروندان داوطلب برگزار شد. حال و هوای جشنی ای که برنامه آن روز در فضا پخش کرد، همچنان باقی است.
تاریخچه نوروز در بامیان پرفراز و نشیب است. پس از این که قدرت سلسله سلوکیان که پایتخت شان در بلخ بود، روبه کاهش نهاد، سلسله موریای هند دامنه نفوذش را تا عمق افغانستان امروزی گسترش داد و در زمان سومین پادشاه آن آشوکا (۲۷۳- ۲۳۲ پیش از میلاد) پای راهبان بودائی هندی به بامیان که ساکنان آن بیشتر پیر و دین زرتشتی بودند، بازشد.
آشوکا با تمام قدرت به ترویج آئین بودائی پرداخت. بعدها در زمان کوشانی ها این تلاش ها ادامه یافت و بامیان به یکی از مراکز مهم بودیسم در جهان بدل شد.
اگرچه در قسمت هایی از مناطق کوهستانی بامیان، هنوز بودند، مردمانی که در پذیرش آئین جدید مقاومت کرده بودند و به دین زرتشتی باقی مانده بودند، لیکن تعدادشان بسیار اندک بود. اما هیچکس گمان نمی کرد که دو هزار سال بعد، بعضی از سنت های زرتشتی، از بودیسم و حتا تمدن اسلامی جان به سلامت ببرد و دوباره قد علم کند.
بعضی هم بر این باورند که بامیان، محل پذیرش تمدن های مختلف در زمان واحد بوده است و این را می شود از روی آثار معماری و نقاشی های بجا مانده روی دیواره های مغازه های بودائی بامیان حدس زد. در دو طرف مجسمه های بودای بامیان، می توان شش هنر مختلف دنیا را یافت. معماری هندی-بودائی، یونانی، هندی-یونانی، چینی، ایرانی و عربی (بیشتر مصری)، همه و همه فرصت حضور بر دیواره های این معبدهای بودائی را یافته اند. بنابراین با سنت های زرتشتی مخالفت زیاد صورت نمی گرفته، و چنین است که هنوز هم مردمان بامیان، بعضی از سنت های زرتشتی و ماقبل آن را حفظ کرده اند.
به هرحال، آنچه مسلم است این است که نوروز، آتش الغو(چهارشنبه سوری) و بعضی دیگر از آئین های ایرانی باستان هنوزهم در بامیان، در کانون توجه مردم اند.
از دیر زمانی نوروز دررأس آئین هایی بوده است که در میان بامیانی ها جشن گرفته می شد، اما نفوذ روحانیون اسلامی درسال های اخیر باعث کم رونق شدن بازار آن گردیده بود. از طرفی، مردم بامیان اکثراً متشکل از اقلیت هزاره اند که پیر و مذهب شیعه هستند. تفاوت نژادی و مذهبی، هر دوعاملی برای منزوی ساختن این قوم توسط حاکمان وقت در سیصد سال اخیر بوده است.
و عمق این محدودیت ها به حدی بود که داشته های فرهنگی این مردم نیز در امان نماند و کمتر در شهرها اثری از آن دیده می شد. اما هرچه به طرف دوردست ها می رفتیم، بیشتر آن را حس می کردیم. ولی بعد از گذشت سال های متمادی سکوت، اینک هزاره ها فرصت آن را یافته اند که آزادانه و بدون هیچ محدودیتی، نوروز را جشن بگیرند.
منبع: جدیدآنلاین