نویسنده: عزیز جعفری
در طول ۳۰ سال اخیر ,افغانستانی هااقدام به مهاجرت های دست جمعی ,گروهی وفردی نمودند واین روند همچنان ادامه دارد همچنان هر ساله ده ها هموطن در مسیر مهاجرت جان خو د را از دست می دهند .بررسی این موضوع ,دست اورد ها واز دست داده های ان نیاز مند یک تحقیق مفصل واکادمیک است . اما سوال اینجا است که چی وقت ا ین پدیده اجتماعی پایان می یابد ویا کاهش پیدا می کند؟ آیا مهاجرت وپنا هندگی برای افغانستانی ها دراثر ملاحظه های امنیتی است مانند دوران طالبان ومجاهدین ؟ ویا اینکه فرار از کشور تبدیل به امر روانی شده است ؟ که اکثر افغانستانی ها خوشبختی خود را در خارج از مرز های کشور جستجو می کنند .
این بحران روانی برای اکثر از مردم باعث تنبلی ومعطل گذاشتن تصمیم گیری های مهیم در زندگی شان گردیدیده است . وبرای خود زمینه های کاری در کشور ایجاد نمی کنند واز فن کشاورزی دست برداشته شده است . وجامعه تبدیل به یک جامعه مصرفی گردیدیده است از تو لیدات فنی حرفه ای وصنعتی کمتر خبر وجود دارد . پول های هنگفت دولت های خارجی برای خیلی ها زمینه ثر مایه های باد اورده را فراهم نموده است . زندگی تجملی وتضاهر اجتماعی تبدیل به یک امر عادی شده است .انانکه از این مزایا محروم هستند ترجیح میدهند دست به مهاجرت بیزنند . مها جرت به گروه های گوناگون قابل تصور است.
۱ – . مهاجرت به کشور های که هم سوئی فرهنگی دارند
. ۲- مهاجرت به کشور های که تفاوت فرهنگی دارند
۳- . مها جرت نخبگان فرهنگی وعلمی
. ۴- مهاجرت نسل جوان ونو جوان کشور
۵- . مهاجرت عامه .
پیامد های ان در ابعاد مختلف قابل تحلیل است:
الف : پیامد اقتصادی , یکی از لوازم مهاجرت است که کار کرد دوگانه برای ان قابل تصور است .گاهی بعد مثبت ان چشم گیر است , درصورتیکه کمک های اقتصادی برای خانواده ها منجر به ثر مایه گزاری های معقول باشد وانها را در دراز مدت از فقر تجات دهد . مانند هزینه کردن در امور تعلیمی واموزیشی , ثر مایه گزاری تجاری و کمک به امور عام المنفعه مانند مکتب سازی و مراکز صحی ..گا هی هم کمک های اقتصادی تبعات منفی دارد در صورتیکه خانواده ها ار پول های خارج رفته خود ولخرجی کنند ودست به مصرف های روز مره گی زده.ودر امرار معاش وابسته به پول های مسافر خود باشند . در دراز مدت هم خانواده ها متضرر میگردند چون تنبل به بار میایند وهم فرد مهاجر متضرر است چون از نیروی او استفاده بهینه و مفید نشده است .
ب: پیامد فرهنگی : مهاجرت به کشور های که دارای فرهنگ متفاوت می باشد بیشترین تبعات فر هنگی را در پی دارد . تضاد فرهنگی , برخورد فرهنگی , برای نسل دوم وسوم مهاجر دونانگی فر هنگی پیش می یاید یعنی رعایت ارزش های فرهنگی خانه وخانواده از یک سو و وپیروی از هنجار های فرهنگی جامعه ومحیط از سوی دگر . یکی از شایع ترین پیامد فرهنگی مهاجرت به خصوص برای نسل اولی ها که به زبان ومحیط کشور متبوع اشنائی پیدا نکرده است , عقب ماند گی فرهنگی است . شاید برای برخی این تعبیر نوعی اغراق گوئی تلقی شود اما از واقعیت ها وتبعات مهاجرت نمیشود فرار کرد . زیرا هر فرد مهاجری دور از وطن که به فرهنگ وزبان دوم اشنائی نداشته باشد ودر عین زمان تغییر وتحول فر هنگ کشور اصلی خود تجروبه نتواند , دچار انزوا و اِست فرهنگی میشود . وهمیشه تابع هنجار ها وارزش های فرهنگی پشینی است که با ان ها عادت کرده بوده است وهیج گونه تغییرات پسینی را در عرصه فر هنگی درک وتجروبه نکرده است.
لذا هر چی زمان مهاجرتش طولانی تر شود, فاصله فرهنگی وبیگانگی او نسبت به گذشته بیشتر می گردد. وحتی تبعات زبانی در نوع گویش او نیز قابل مشاهده است . تبعات انسانی مهاجرت در گروه های مختلف مهاجرین متفاوت است , برای نخبگان فرهنگی وعلمی یک حرکت دو بعدی است .بعد اول : این گروه از مهاجرین اگر از نظر زبانی , فکری واموزیشی خود را با کشور متبوع ادغام وتطبیق داده وبه شغل مطلوب خود دربازار کار دست یافته باشند , در واقع خود را از ضایع شدن نجات داده است ودر نهایت هم برای کشور اصلی وهم برای کشور متبوع مفید خواهد بود بعد دوم :اگر این گروه از مهاجرین به شرایط فوق دست نیابد در واقع یک نخبه فکری در اثر مها جرت به تحلیل رفته است ودر اثر جا بجائی مکانی بدون ثمر گردیده است . و گاهی هم , فر هنگیان مهاجر دچار خود فریبی میشود وو قت خود را صرف کار های غیر بنیادی می کنند .
به عنوان نمونه ایجاد انجمن های فرهنگی به بهانه فعالیت های اجتماعی که هیج گونه برنامه معین ندارد وعده ای را گرد هم میاورند ووقت شان را صرف کار های غیر ضروری میکند ولحظه ای احساس شخصیت میکنند وبس . وبجای طرح مشکلات خود مهاجرین ,برای کشور اصلی ابراز همدردی میکند. تبعات انسانی برای گروه های دگر مهاجرین کمی محدود تر است . بخصوص از انجایکه نرخ بیکاری در کشور بالا است وعده زیادی از جوانان وقتش را مفید سپری نمیکنند از این رو ,شاید مهاجرت برای انها یک امر مفید باشد وهمچنان سربار کشور هم نیستند.وامکان دارد اینده خوبی برای خود دست وپا کنند . در مجموع مهاجرت یک پدیده همراه وهمزاد بنی ادم است وتبعات ان قابل کنترل ودر اختیار شخص مهاجر است که از فرصت ها وزمینه های ان چیطور استفاده کنند.