نویسنده: ظاهر دقیق
قسمت پنجم
۵- عصر فلزات
درعصر نوسنگی، سنگ فندک (چقماق) مساعد جهت تهیه افزار باندازهٔ کافی وجود نداشت و نا یابی آن عملآ محسوس بود. بدین لحاظ، انسانها معدن را تا به عمق ۸ متر میشکافتند و سنگ فندک را از عمق زمین بیرون میآوردند. و این یک عمل مخوف بود. باستان شناسان درهنگام کاوش یکی ازین معدنها، اثرات اجساد یک کارشناس و فرزند او را کشف نمودند که در اثنای فروپاشی معدن به شهادت رسیده بودند.
صنعتگران بدوی در جستجوی انواع جدید سنگ بودند که برای تهیهٔ افزار مفید و ثمربخش میبود. ایشان بعضی اوقات با سنگهای سخت و سبز بر میخوردند. او را بالای شعله آتش درتنوری میگذاشتند تا اینکه شکاف و یا انشعاب درسنگ رونما گردد. اما، سنگهای شگفت انگیز درآتش قوی وشدید نمیترکید بلکه ذوب میگردید. زمانیکه آتش خاموش میگردید، این سنگها دوباره سخت میگردید، از خاکستر آنها، توته های صیقلی و جلادار مس را استخراج مینمودند.
چنین فرضیه ای وجود دارد، اولین فلزی که انسان درعصر نو سنگی با او برخورد نمود طلای بومی بود. بعدآ، انسانها فلزات مانند: حلبی، نقره، سرب و متعاقبآ آهن را اختراع نمودند. در شروع استحصال مس – فلز نرم را آموختند که در حرارت بسیار کم ذوب میگردد.
تخمینآ، در هزاره ششم قبل از میلاد در شرق نزدیک میتا لورژی (فلز کاری) بوجود آمد و انسان ساختن افزار عادی، وسائیل ترئینی و سلاح را از فلز آموخت. از همین زمان قرن سنگی مس آغاز میگردد. انسان در پهلوی استفاده ای گسترده سنگ چقماق در اقتصاد، به تسخیر و بهره برداری آهن میپردازد؛ اما ترویج فلز کاری ابتدایی بسیار بطی بود. اولین محصولات مسی قبل از هزاره سوم قبل از میلاد مسیح بوجود آمد.
۷۰۰۰ هفت هزار سال قبل، انسانها به طور فعال از مس برای ساختن تبرها، چاقوها و افزار دیگر استفاده نمودند. مس مرحله به مرحله جاگزین سنگ شد. عصر مس را، دوره هزاره ۳-۴ قبل از میلاد عیسوی مینامند.
در پهلوی مس، انسانها فلزات قیمتی – طلا ونقره را استحصال نمودند. بدین گونه صنعت آهنگری، طلا و جوهرات بوجود آمد.
مس – عبارت از فلز است. او خیلی راحت تر و مناسبتر نسبت به سنگ است. از اثر ضربت شدید، تبر و یا کارد سنگی میشکست؛ اما تبر و کارد مسی صرف خمیده و قات میگردید. افزار سنگی شکسته به دور انداخته میشد؛ اما اشیای مسی خمیده شده را راست و یا دوباره ذوب مینمودند. خردههای فلز را ذوب و در بین یک قالب گلی از قبل ساخته شده میریختند. زمانیکه مس سرد میگردید، او را از قالب بیرون میآوردند. توسط همان یک قالب افزار فراوا ن را میساختند. کیفت افزارهای مسی نسبت به افزارهای سنگی و استخوانی نهایت بهتر و عالیتر بود. سوزنها وسنجاقها نسبت به سوزنهای استخوانی بسیار مد ا وم و مقاوم بود. تیغههای چاقو مسی به شدت تیز میگردید. حتی، از مس وسائیل مانند، مقراض، انبر دست، چکش و اره را میساختند که تهیهٔ آن از سنگ غیر ممکن بود.
با رشد زندگی زراعتی ضرورت تبادله محصولات کار بین زمینداران، مالداران و صنعت گران بوجود آمد که منجر به رونق تجارت گردید. بعدها، نخستین پول بوجود آمد. به عنوان پول قدیمی صدف، پوستهای حیوانات، نرگاوها و غله جات عمل مینمود؛ اما به عنوان پول مناسبترین وسیلهٔ تبادله سکهها ویا توته های فلزات – مس، نقره و طلا بود.
افزار کار قرن مس
عالم مشهور بنام س.آ. سیمیونوف تجربه ای را مورد آزمایش قرار داد که کاپی دقیق تبرهای سنگی و مسی باستان را آماده ساخت. تبر سنگی موفق گردید که در ظرف ۱۵ دقیقه درخت کاج (صنوبر) را که دارای ضخامت ۲۵ سانتی متر بود قطع نماید و تبر مس صرف درظرف ۵ دقیقه موفق به قطع آن گردید؛ و این آزمائیش چندین بار عین نتائیج را ببار آورد.
مس در روی زمین نادر و کمیاب است. بهمین لحاظ، انسانها هر گرام مس را نگهداری مینمایند. واضحآ، شماری قلیل از افزارهای مسی نمیتوانستند تا به آخر افزارهای سنگی را عوض نماید و آنرا از ریشه محو نماید. کما فی السابق از سنگهای محکم، چاقوها و نوک پیکانها تهیه میگردید. اما بازهم رول عمده را افزارهای مسی اجرا مینمود.
در کوهها، جائیکه سنک معدن مس کشف میگردید، ساکنان محلی مرحله به مرحله به ماهران خوبی آهنگری مبدل میگردید. ایشان در زمینهای غیر حاصلخیز کمتر مصروف میگردیدند و بندرت به نسلگیری حیوانات میپرداختند؛ زیرا چراهگاهها از حد تهی بود؛ اما آنها سنگهای معدنی گوناگون و غنی مانند مس، حلبی و سرب را اختراع و به ذوب آنها میپرداختند. قبائیل همجوار با میل و علاقه وافر به تبادله گندم، حیوانات و سائیر کالاها با میلههای آهن میپرداختند. صنعتگران (استاد کاران) آهنگری این اسرار و دانش را در نزدشان مخفی نگهمیداشتند و برای بیگانگان افشاء نمیگردید. بهمین جهت، آنها بنام ساحران (جادو گران) و کسانیکه نزدیک به روح بودند مسمی بودند.
افزار کار معدنچیان معدن مس. (کشفیات باستان (شناسان)
اختراع گاو آهن (سپار)
انسانها عمران زراعت را بهبود میبخشیدند. ایشان قدیمیترین سپار را اختراع نمودند که مشابه به کج بیل بزرگ بود، گاونر را به سپار مهار مینمود، بکمک او زمینهای سر سخت نرم و شخم کاری میگردید. مساحت زمینهای زراعتی روز بروز رو به وسعت بود که درنتیجه آن، در حا صلات افزائیش به عمل میآمد و انسانها از گندم ذخائیر بزرگ را میساختند.
تقسیم کار
اختراع و استفاده از فلزات در زندگی نیاکان اولیه ما، باعث تغییرات جدی گردید. قبلآ کارگران عمده و اساسی زمینهای زراعتی را زنان تشکل میدادند که کج بیل هارا در دست داشتند؛ اما برای زنان بسیار بعید بود که با به لوس و اسپار (یوغ و سوقمه) سنگین مقابله نمایند و از عهده این شغل کنار آیند. این مقام و شغل زنها را مردها عوض نمودند. کشت و زرع نمودن به شغل مردانه ای مبدل گردید. مزرعه داران به احشام ضرورت داشتند که چرخه و اسپار به آن مهار گردد. آنها سعی مینمودند که نرگاوها و اسپهای قوی را انتخاب و با خود بگیرند، اگر خوراک برای احشام کفایت نمیکرد، از «نَی «زمینهای زراعتی تغذی میگردید.
ولی مرتب و مهیا ساختن زمینهای زراعتی و چراه گاهها و مواضبت از رمهها کار دشواری بود. بهمین منظور، شماری از اعضای جوامع اشتراکی صرف در مالد اری و شماری دیگری هم در کشت و زرع اشتغال داشتند. بدین گونه تقسیم کار و جدائی زمینداران از مالداری به وقوع پیوست.
انجمن کشاورزان، دهکدههای را درلب رودخانهها و دریاچهها اعمار مینمود. کشاورزان در آنجا، دریک محل دهها سال زندگانی مینمودند. زمینهای زراعتی تهی میگردید و از بازدهی غنی و ثمربخش بازمیماند. سپس، انسانها تغیر مکان مینمودند و دهکدههایی را در محل جدید ساختمان میکردند، زمینهای جدید زراعتی را تفکیک نموده و کشت و زرع مینمودند.
جوامع گله داران علفچرهای تازه و آبرا برای رمهها جستجو مینمودند و همیشه در گردش بودند. شوبانان در خانههای روشن و از قبل تهیه دیده شده مانند: خیمههای چادری و خیمههای کروی بودوباش مینمودند. آنها برای همسایههایشان احشام تفویض مینمودند، پشم و چرم را برای مبادله میبردند و زمینداران درعوض گندم، مس و ترکاری میدادند. درآغاز، کوچیها و زمینداران با همدیگر مناسبات حسنه و دوستانه داشتند؛ اما بعدها بین آنها عداوت و خصومت بر میافروخت. چونکه زمینداران به میدانهای زراعتی برای محصولات اشد ضرورت داشت و برای مالداران داشتن چراهگاهها از نیازمندیهای مبرم بود. مناقشه و جدل سر زمین آغار میگردید.
نقشه از ساحهٔ تسلط اجتماع قبیلوی
برای آنکه معدن مس را کشف نمود و فلز را ذوب نمود، نیاز به تجربه و دانش بود. کارشناسان به طور متواتر در فکر اختراع فورم های جدید قالبگیری بودند و میاندیشیدند که چگونه افزار کار مستحکم تر و مناسب تر تهیه گردد که در آن مقدارمس کمتر مصرف گردد. زمانیکه ظروف را میساختند، به دقت ناظر آن بودند که کدام سفال را آسانتر خمیر نمود و چگونه او را طبخ کرد. اگر از او درست استفاده گردد، برای انسانها فائیده میرساند و برای زندگی تسهیلات بوجود میآورد.
زحمت و کار انسانها نسبت به قبل نتائیج مثمر را ببار آورد. با طبرهای مسی بوتهها و درختان قطع و خرد میگردید، با داسها نٌی و علفزارها درو میگردید. بالای زمینها آزاد، زمینهای زراعتی جدید مرتب میگردید. این زمینها بوسیله کج بیلهای نوکدارمسی بزودی در مدت و زمان بسیار اندک زرع و پردازش مییافت. بعدها، کج بیلهای بزرگ ساخته شد، یک نفر او را کش مینمود و نفر دیگر او را فشار میداد تا اینکه زمین خوب شل و سست گردد. بدین گونه افزار جدید کار بوجود آمد که بنام (گاو آهنهای چوبی) یاد میگردید. بعدآ در گاو آهن نرگاوها را مهار مینمودند. حالا دیگه، زمین را نه تنها شل مینمودند، بلکه او را شخم میزدند. نیروی نرگاوها، وزن و شدت «یوغ» و»نوک تیزهای مسی» به محافظت و ذخائیر قوت و نیروی کشاورزان مبادرت میورزید.
س.آ.سمیونوف و همکاران وی زمین زراعتی هم مساحت را با کاپی دقیق کج بیل بدوی و به لوس (اسپار) زرع و کشت نمودند. ثابت ساختند که به کمک به لوس (اسپار) و نرگاو نسبت به کج بیل، زمین زراعتی را میتوان ۵۰ مرتبه سریعتر کشت و زرع نمود. در حاصلات افزائیش به عمل آمد، گرسنگی و فقر اجتماع را کمتر مورد تهدید قرار میداد.
دامداران سایبریایی جنوبی
در هزاره سوم قبل از میلاد عیسوی، در سواحل رودخانههای اینیسی Yenisei و التایی Altae مالداران عصر مس جا گزین گردیده بودند. در اثر حفاری باستان شناسان در کوه آفانا سیفسکی واضح گردید که شبانان مردههای شانرا درچاه های بسیار عمیق، جائیکه مانند کلبه (کاشانه) از سیاههها اعمار گردیده بود، تدفین مینمودند. بام چنین «کلبه» یا کاشانه را از ورقههای سنگ و یا چوب میساختند. بعد آز آنکه قبر را پر میکردند و از تخته سنگها که علامت خورشید را نشان میداد، یک دائیره (حلقه) درست میکردند. بعدآ در صدرآن یک تپه گگ میساختند.
مالداران روستاهایی سایبریائی جنوبی بیسار فقیر و غریب بودند. این دهکدهها از کلبههای مخملی و گلی اعمار گردیده بود. و این قابل تعجب نیست؛ زیرا رمهها اکثر اوقات از یک محل به محل دیگر رانده میشد و چوپانان درخیمه ها بودوباش مینمودند. مقدار زیاد از افزار کار هنوز از استخوان و سنگ تهیه میگردید؛ اما ازمس سوزن، چاقو، دشنه (خنجر) و تبر میساختند.
مردم نهایت قال احترام در اجتماع، چوپانان و آهنگران بودند؛ یعنی، مردها. زنان مقام رهبری را آهسته آهسته از دست داده بودند و به آنان اهمیت کمتر قائیل بودند. رسم و رواج مروج گردیده بود که بعد از مرگ مرد، زن را یکجا با شوهرش در «برزخ یا عالم مردهها»میفرستاد. زن را بالای قبر مرده به شهادت میرساند و یکجا با شوهرش تدفین مینمودند. ساکنان سایبریا مرحله به مرحله زمینداری را آموختند. اما مالداری کما فی السابق به حیث شغل عمده و اصلی آنها، پا بر جا بود.
بوسیله لوازمات جدید، دهکدهها و چرخههای دستی مناسب را به سهولت اعمار مینمود. تختههای مستحکم و انعطاف پذیر بوسیله ای ارههای ضخیم برش میگردید و آموخته بودند که از این تختهها قائیق های بزرگ را درست نماید که از آن در رودخانهها و در بحر نیز استفاده گردد.
زمانیکه انسانهای هند و اروپائی از بزرگترین رودخانه اروپای مرکزی و جنوبی بنام «دانوب» درسراسر جهان سرازیر میگردیدند، قبائیل آریایی بطرف شرق حرکت نمودند، آنها درهزاره سوم قبل از میلاد عیسوی بین صحرا اولگا و دینیپر اقامت داشتند؛ اما ایشان مالداران بودند، نه کوچیها. گوسفندان و گاوها را درعلفچرهای نزدیک رودخانهها، درقرق (جای هموار) جا بجا مینمودند و از طرف شب در طبیله خانهها میراندند. دهکدهها از خانههای گلی با بامهای رید (نیی) اعمارمیگر دید. چهار اطراف دهکده را خندق حفر مینمودند و سنگها را الی ارتفاع ۳ متر سر هم میگذاشتند و یا به اصلاح دیگر دیوار سنگی بلند مینمودند.
باستان شناسان، فرهنگ اجداد آریاییها را بنام «آبا و اجداد من» نامیدهاند. مردهها را اکثرآ در گودالهای عظیم به خاک میسپردند، رنگ قرمیز ضخیم را پاش میدادند. بالای مقبره یک تپه گگ میساختند و تصویر از مار، عنکبوت و یا حیوانات خارق العاده را ترسیم مینمودند. اجداد آریائیها دارای عنعنات باستانی بودند، قوانین و مذهب آنها هندو و اروپایی بودند. اسپ ها و انسانها قربانی قوانین بی رحمانه مذهب میگردیدند. چندی قبل، باستان شناسان محل اسرار آمیز و دردناک را کشف نمودند که انسانها، در آنجا قربانی گردیدهاند.
زمانیکه، اجداد آریائیها سواری بر اسپ را درست آموختند، آنها بندرت به کشاورزی میپرداختند و توجه زیاد را به مالداری مبذول میداشتند. اجتماع آنها بطرف شرق و صحرای آسیا توسعه و گسترش مییافت. آنجا، آنها بدو گروپ تقسیم گردیدند. یک گروپ بطرف هند و گروپ دیگر بطرف کشور که بنام «سرزمین آریاییها» مسمی گردیده است، یعنی در ایران اسکان گزین شدند.
از عصر برنز به آهن
قدیمیترین تمدن درعصر مس بوجود آمد. بعدها، انسانها برنز را اختراع کردند. برنز نسبت به مس قویتر وسختتر بود، از آن سلاح، چاقو، سپر، تیغه، داس، گاو آهن و دیگر ابزارهای کار را میساختند. همچنان از برنز برای ساختن ظروف لوکس، گلدانها، مجسمهها و دیکاراسیون برای کاخها و معابد استفاده مینمودند. عصر برنز ازختم هزاره ۴ قبل از میلاد عیسوی شروع و تخمینآ تا به اوسط هزاره اول قبل از میلادی ادامه مییابد.
از نیمه اول هزاره ۱ قبل از میلاد، آهن جا گزین برنز گردید. انسانها ازاین کشف جدید میتال بگونه شائیسته استقبال نمودند.
درسایت دانشنامه آریانا مراحل تکامل اقتصادی و مادی راچنین تقسیم بندی نموده است:
پس از پایان آخرین عصریخ، مردم بزودی میآموزند که حیوانات را اهلی نموده و به زراعت بپردازند. اینرا به صورت عام بنام انقلاب نوسنگی مینامند. درنیمهٔ هزارهٔ ششم قم، انواع غله جات دراکثرمناطق فلات ایران به شمول افغانستان کنونی کشت میشود. دراینوقت، سنگ هنوزمادهٔ عمدهٔ تولید وسایل است که با معرفی فلزات یعنی مس و برونز (برنج) تغیرخورده و باین ترتیب باستان شناسان غالبا بین عصر مس و متعاقبا عصربرونز تفاوت قایل میشوند، با وجودیکه چنین دوره بندی تا حدودی دلخواهانه (انتخابی) است. عصرمس در فلات ایران شامل دورهٔ بین ۵۵۰۰ و ۳۰۰۰ قم تخمین میشود. عصر برونز تا نیمهٔ دوم هزارهٔ دوم قم ادامه مییابد که آغازعصر آهن (است.)
مهمترین ساحهٔ عصرمس و برونز شناخته شده تا کنون، مندیگک درجنوب افغانستان است. این ساحه حدود ۳۵ کیلومتربطرف شمال غرب کندهارفعلی، بامتداد دریای کشک و نخود (یک شاخهٔ دریای ارغنداب) واقع بوده و در ۱۹۵۱ توسط یک باستان شناس فرانسوی کشف میشود. این ساحه دربرگیرندهٔ یک موقعیت ستراتژیک بامتداد یکی ازمسیرهای است که سرزمینهای کوهستانی شمال را به جلگههای حاصل خیزو وسیع کندهاردرجنوب وصل میسازد. خود مرغ زارکندهار ایجادگر یک گرهگاه برای مسیرهای بین شرق و غرب است، چون درشمال توسط کوههای افغانستان مرکزی و درجنوب بواسطهٔ دشت سوزان ریگستان محدود شده است (که بنام دهلیزاراکوزیا نامیده میشود). دراینجا دریاهای متعددی ازشمال شرق و شرق (به شمول ترنک و ارغستان) با دریای ارغنداب یکجا شده و پس ازحدود ۱۳۰ کیلومتربطرف غرب با دریای هلمند یکجا میشود. ذخایرفراوان آب و موقعیت ستراتژیک، مرغزارکندهاررا بیکی ازمهمترین نواحی کشورتبدیل نموده و ساحهٔ مندیگک نشاندهندهٔ کهنترین مسکونهٔ دایمی شناخته شده تا کنون است.
کاوشگران مندیگگ هفت دورهٔ عمده را درآنجا تشخیص کردهاند که دورههای ۱ الی ۴ مربوط عصرمس و برونزاند. دورهٔ بعدی ۵ نشاندهندهٔ یک کاهش سریع در وسعت مسکونه ها بوده و مربوط به اوایل هزارهٔ دوم قم است. دورههای ۶ و ۷ مربوط به عصر (پیشرفته) آهن بوده و دربرگیرندهٔ کلالی (سفالی) است که با کاشیهای یافت شده درمراحل پائینی نزدیک کندهارکهنه (مربوط به اوایل و نیمهٔ هزارهٔ اول قم) قابل مقایسه (است.)
شاد روان علی احمد کهزاد در اثرخویش «فروغ فرهنگ» درمورد دوره برونز (مفرغ) چنین مینویسد:
(درآغازهزاره سوم ق.م.خانه سازی با گل و پخثه درمندیگگ شروع شد (شبهه ئی نیست که در سوز ایران وجلگه بین النهرین عراق مراتب ساختن سر پناه از گل و حتی خشت خام قدامت دارد و به ۵-۴هزار سال ق.م.میرسد) یکنوع ظروف گلی بسیار بسیط و کلفت و خشن ایجاد کردند. از حوالی دونیم هزار ق.م.در مرحله سوم اشغال تپه آبادی با خشت خام که در آفتاب خشک میکردند، شروع شد. دیوارهای خشتی نمودار گردید، ظروف گلی نازک تر و خمیره آن بهتر شد. ادوات و افزار سنگ صیقلی به خصوص سرهای پیکان دندانه دار بسیار ظریف از پارچههای سنگ چقماق که در کوههای «شاه مقصود» و «کشک نخود» به رنگهای قشنگ زرد و سرخ موجوداست، میساختند. با این سرهای پیکان دندانه دارسنگی صیقلی شده که بر سر تیرهای نیی و چوبی میبستند، بسهولت حیوانات و مرغهای دشتی و پرندگانرا شکار میکردند. درهمین وقت افزار مفرغی هم نمودارشد و نمونههای مانند کارد، چاقو، درفش، تبر و جوال دوز استخوانی هویدا گردید به نحوی که از مرحله سوم اشغال مندیگگ به بعد تا مرحله سیزدهم در تمام طبقات زندگانی آثار و شواهد آن مشهود است و به استناد آن میتوان گفت که دوره برونز (مفرغ) درسر زمین ما بسیار طولانی و درحدود سه هزار سال دوام کرده است. از مرحله چهارم آبادی به بعد ازاستخوان توله دست و پا و قبرغه حیوانات برای افزارسنگی و مفرغی خود دسته میساختند که شواهد آن درموزه کابل موجود است. از نظر معماری و هنری درجریان هزاره دوم و هزاره اول ق.م.در زندگانی مردم در وادی ارغنداب و هیر مند تحول شایسته نمودارشد. از نظر آبادی نسبتآ بزرگ و یک دست با فیل پایه نماها ظاهر شده است.)
کشاورزی آسیای میانه
باستان شناسان، درجنوب آسیای میانه قدیمیترین دهکدههای زمینداران را حفاری نمودند؛ و در نتیجه آن، واضح گردید که درآنجا، دو نوع مردم زندگی داشتند. هر کدام دارای عنعنات، زبان و مذهب جداگانه بود. زمینداری شغل اساسی ساکنن این کشورهای گرم سیر بود؛ اما طوفانهای بهاری سوزان بسیار سریع زمینهای حاصلخیز را خشک و میسوزاند. به همین جهت، مزارعین با کج بیلها از رود خانهها بطرف زمینهای زراعتی و گیاههای زراعتی کانالها حفر مینمودند. در زمینهای زراعتی حاصلات خوبی جو و گندم نمو مینمود. درصحرا و نیمه صحرا اسپها، شترها و گوسفندان انبار میگردید.
روستاها کوچک بودند، برای ساختمان نمودن آنها چوب و سنگ مساعد و کافی وجود نداشت؛ اما مردم محل راه حل مشکلات را یافته بودند. مردم به جحاری نمودن خشتهای گلی آغازنمودند، خشت را در آفتاب خشک میکردند. کلبه گلی، در جاهای کم باران خدمت بزرگ را برای انسانها انجام میداد. زمینداران باستان اکثرآ برای بچهها مودل محل اقامت بازی و دوچرخه (گاری) حجاری میکردند. علما از روی اسباب و لوازم دریافتند که کدام تیپ از منازل و چرخهای دستی وجود داشته است.
از مس انواع گوناگون ا فزار کار میساختند. به خصوص اشیای بسیار جالب، درهنگام حفاری دهکدههای آنای (Анау) و حمازگ (ا) Намазгаدر دسترس باستان شناسان قرار گیرفت. اشیای ذیل بودند: کاردها، تبرها، پینها (سوزنها) و دشنه (خنجر).
برای آنکه مناسب و آرام کارنمود، بعضی اوقات، کارشناسان به طور مشترک دریک دهکده جداگانه مسکن گزین میگردیدند. چندی قبل باستان شناسان یک قریه را در اورال بنام «آرکائیم» Аркаим حفاری نمودند و این به مثابه یک کشف بزرگ باستان شناسی به حساب میرود. اندازه ومساحت دهکده باعث شگفت و حیرت علما گردید. او از دهها روستا و مراکز تحقیقاتی و آموزشی تشکل گردیده بود.
درین شهر، سالهای طولانی کار جریان داشت. درینجا، صنعتگران از راههای دور به خاطر آهن و محصولات سفر مینمودند؛ اما ثروت، ترقی و تعالی این صنعتگران روستاها مربوط به ذخائیر معدنی بود. زمانیکه این ذخائیر ازهسته ای کوهها تخلیه گردید، ساکنن مرحله به مرحله دهکده را ترک نمودند و پاشان گردیدند. قصبهها تخریب گردید و حتی نام محل، یک زمانی آهنگران در آنجا زحمت کشیده بودند، از خاطرهها پاک گردید.
علما ثابت ساختند که راههای خاص تجارتی کشف گردیده است که درآن زمینداران و مالداران آسیا آهن را انتقال میدادند. مثلآ قبائیل «فرهنگ آفاناسیفسکی» که قبلآ درباره آنها اشاره گردید، مس را از کوههای آلتایی بدست میآوردند و زمینداران محنت کش آسیای میانه در ایران او را تبادله مینمودند.
اجداد و نیاکان ما فلزات دیگری مانند طلا و نقره را نیز اختراع نمودند که نایاب تر است. برعلاوه این فلزات بسیار سنگین و نرم است. بهمین لحاظ، این فلزات برای ساختن افزار کار مساعد نیست.
انسانها زمین را به طول و عرض بوسیله قدمها اندازه گیری مینمود؛ اما قدمهای انسانها یک سان نیستند. در آنزمان عده زیادی از قبائیل درازی را با دستها اندازه گیری میکردند و برای آنها واحد اندازه گیری «آرنج» بشمار میرفت. در انگلستان تا به اکنون مسافه را توسط فوت اندازه گیری مینماید. کلمه فوت درازی پاهای انسان بالغ را معنی میدهد که تقریبآ ۲۵ سانتی متر است.
انسانهای نیآندرتالیها میتوانستند حاصلات را تقسیم نمایند. آنها درک میکردند که یک جنس کامل وجودارد و جنس از بخش وجود دارد. حاصل (تولید) را به قسمتها (قطعهها) تقسیم میکردند، آنها شمار کردن را نیاموخته بودند، اما درک مینمودند که «یک»، «زیاد»، «هیچ چیزی» وجود دارد. انسانهای فهمیده و صاحب عقل حساب را ایجاد کرده بودند که در هنگام حساب کردن، آنها از سنگچیل ها و انگشتان کار میگیرفتند. ما ارقامهای بدوی رومی I,II,III را به خاطر داریم. این ارقام، انگشتان با لا شده را انعکاس میدهد. در دو دست ده انگشت وجو دارد. به همین دلیل است که بشریت از عمق باستان شمار «ده» را میشناسند. انسانها بعدآ تفریق کردن و جمع کردن را آموختند.
انسانها از قدیم نه تنها زمین را بلکه ستارههای آسمان را نیز اندازه گیری مینمودند. در باستان برای ستارههای زیاد و گروپهای از ستارگان نامهایی را گذاشته بودند: دب اکبر (خرس بزرگ)، کهکشان. ساکنان اولیه انگلستان از بلوکهای بزرگ سنگ، حلقهٔ عظیمی را اعمار نموده بودند. درلحظه حاضر این ساختمان رابنام استون هنج (Стоунхендж) مینامند.
هر کی در اوسط حلقهٔ سنگی استاد ه شود و به طرف آسمان ترسط نماید، میتواند با دقت قابل ملاحظه تاریخ هر روز را حساب نماید. اگر اسرار و سحر این ساختمان را بداند. کشیشان (ستاره شناسان) از آنجا بطرف آفتاب، مهتاب و ستارگان ترسط مینمودند، میشمردند که یک سال ۳۶۵ روز است و یک سال ۱۲ ماه است. زمانیکه باستان شناسان به اسرار شگفت انگیز این ساختمان پی بردند، آنها از دقت و درستی دانشهای اولیه (بدوی) مات و مبهوت ماندند.
همچنان سرخ پوستان امریکایی، در صحرای نازکا چنان تقویم عظیم را از سنگ ساخته بودند که دانشمندان حیرت زده، از مزاق ومسخره او را «بر خاستگاه میدان هوائی» نامیده بودند.
ادامه دارد…
منابع:
А.А.Горелов
полный курс
Культурология В Вопросах и ответах
За три ДНЯ
Если хочешь сэкономить время-это книга для тебя
стр، ۲۹، ۳۰
درس کامل-
آ.آ.گوریلوف
مطالعات فرهنگی (کلتورولوژی): پرسش وپاسخ
در طول سه روز
اگر میخواهید به وقت صرفه جویی نمائید، این کتاب برای شما مناسب است
صفحات: ۲۹، ۳۰
В.А.Соколов
Культурология(Шпаргалки)Для студентов ВУЗОВ
Растов-на-Дону. ۲۰۰۸
Раздел.певобытня ((култура)). стр ۴۴، ۴۶
– کلتورولوژی برای متعلمین موسسات تحصیلات عالی «دزدی ادبی (نقل کردن)«»
بخش. فرهنگ اولیه. ص، ۴۴، ۴۶
نوشته: ب.آ.سکلوف سال ۲۰۰۸
Матюшин Г.Н. Археологический словарь. – М.: Просвещение: АО “Учеб. лит. «, ۱۹۹۶. –
۳۰۴ с.: ил. ISBN 5-09-004958-0.
– لغاتنامهٔ باستان شناسی. مئولف گ. ن.ماتیوشین. سال ۱۹۹۶ ص.۳۰۴
– کتاب درسی پوهنتون دولتی مسکوبنام م.ف.لوموسوف. فاکولته تاریخ. شعبه «باستان شناسی» سال ۲۰۱۱
МОСКОВСКИЙ ГОСУДАРСТВЕННЫЙ УНИВЕРСИТЕТ
имени М.В. ЛОМОНОСОВА
ИСТОРИЧЕСКИЙ ФАКУЛЬТЕТ
АРХЕОЛОГИЯ
на историческом факультете
программы учебных курсов
Под редакцией
академика РАН, проф. В.Л. Янина и доц. А.Р. Канторовича
Допущено УМО по классическому университетскому
образованию в качестве учебного пособия
для студентов высших учебных заведений, обучающихся
по направлению подготовки ВПО ۰۳۰۶۰۰ ≪История≫
۲۰۱۱Москва
– سایتهای انترنیتی در مورد انسانهای باستان به لسان روسی
– عبدالحی حبیبی «سهم افغانستان در انتقال فرهنگ آسیای میانه «فصل اول. دوره ماقبل آریائیها.
– علی احمد کهزاد «فروغ فرهنګ»
– میر محمد غبار «افغانستان درمسیر تاریخ.فصل دوم. افغانستان ازگذشته دور تا قرن۶ قبل از میلاد» (ص.۳۲، ۳۴، ۳۵)
– کتاب نام وننگ. تولد دوباره خراسان کهن درهزارهءنوبامقدمهٔ دکتورمسعود میرشفاهی نوشته سلیمان راوش (کتاب پیشین، شاهنامه، ص۱۱-۱۲)، ۲۸، ۳۰، ۳۱، ۳۲-۳۶
– شمشاد (اسطورهٔ رستم و اسفندیار) سایت «اصالت»
– سایت دانشنامه آریانا
آدرس پوستی:
zaherdaqiq@gmail.com
zdaqiq@facebook.com