شکل گیری فرهنگ

نویسنده: ظاهر دقیق
قسمت چهارم

۴- برقراری تمدن‌های اولیه
رشد کشاورزی و مالداری، پیدائیش صنعت، اعمار قدیمی‌ترین شهرها شهادت بر آن می‌دهد که انسان به طور فعال و جدی طبیعت را دگرگون می‌سازد. او شروع به ایجاد زیستگاه مصنوعی نمود. سازمان اجتماعی جامعه بیش از پیش بغرنج تر می‌گردید. انسان‌های بوجود آمده بودند که انسان‌های دیگر را رهبری می‌نمودند.
تقریبآ در اوسط هزاره ۴ قبل از میلاد عیسوی، گذار بشریت از بدویت به تمدن آغاز گردیده است. شاخص این گذار، پیدائیش اولین دولت‌ها، رشد شهرها، خط، فورم های جدید مذهب و زندگی فرهنگی است.
تمدن – مظهر عالی‌ترین مرحله رشد جامعه انسانی است که بعد از جامعه اولیه بوجود آمده است.
واژهٔ «تمدن» از لغت لاتینی «سویلیس»، “цивилис” نشئت نموده است که معنی هم وطن، هم شهری و هم کشور را می‌دهد. تمدن با مسائیل مانند، غیر رسمی، وضعیت وحشی و بربری جامعه، رفتار غیر نیکو انسان با دیگران در مغائیرت کامل قرار دارد.
انسان‌های باستان در سرزمین‌هایشان جوامع عظیم سازمان یافته را با فرهنگ و مذاهب رشد یافته ایجاد نموده بودند که آن‌ها بنام «تمدن» یاد می‌گردند. تاریخ جهان باستان را می‌توان به مثابه ای همزیستی و تعویض تمدن‌های مختلف ارائه نمود.
تحقیقات علما ثابت کرده است که قدیمی‌ترین تمدن در وادی‌های رودخانه‌های بزرگ، در وادی‌های حاصلخیر مانند نیل، فرات، دجله، سند و رودخانهٔ زرد بوجود آمده است. توده‌های وسیعی از مردم سعی و تلاش ورزیده‌اند. آن‌ها در وادی‌های رودخانه‌هایشان شهرها و دهکده‌های را اعمار نمودند که بعدها در یک دولت متحد گردید.
با وجود فاصله‌های زیاد و تفاوت‌های پیشرفت، تمدن باستان با هم در ارتباط گسست نا پذیر قرار داشت و مناسبات متقابل آنها با وجود تمدن‌ها و فرهنگ‌های گوناگون به وحدت معین جهان باستان منجر گردید.
میر محمد غبار مؤرخ مشهور کشور در اثر خویش «افغانستان درمسیر تاریخ». فصل دوم. افغانستان از گذشته دور تا قرن ۶ قبل از میلاد «روند تمدن بشریت را به بررسی گرفته و چنین می‌نویسد:

هزاران سال لازم بود تا انسان نیم برهنه و متوحش به مرحله تمدن برسد؛ زیرا تغییرات بزرگ ابتدا با بطائت و کندی سیر می‌کند. این تغییرات بزرگ نیز در همه جا و در هر زمان یکسان نی بلکه در مراحل متفاوتی نظر به شرایط محیط طبیعی و اجتماعی به ظهور می‌رسد: این است که کانون‌های تمدن قدیم که نماینده سیر تکاملی مجامع بشریت از همدیگر متمائیز اند مثلاْ در آسیا بین النهرین و سرزمین کلده قدیم‌ترین کا نون تمدن جهان است که تاریخ آن از پنج هزار سال قبل از میلاد شروع می‌شود و مبادی علم ریاضی، نجوم و طب از آن‌ها ست. کانون دوم تمدن کشور مصر در افریقا است که که از سه هزار سال قبل از میلاد معلومات حکمت، ریاضی و طب و نجوم داشتند. کانون سوم سواحل مشرقی مدیترانه و فلسطین است که درآن فنیقی‌ها و بنی اسرائیل از سه هزار تا دو هزارسال قبل از میلاد در بحر پیمائی، تجارت، صناعت، نساجی مخصوصاً الفبای مشهور فنیقی و همچنین بنی اسرائیل در دیانت و توحید و تاسیس دولت پیشقدم بودند. کانون چهارم کشور چین است که تاریخ آن از سه هزار سال قبل از میلاد تخمین می‌شود. چین دارای یک تمدن مستقل و در صنایع، نساجی، نقاشی، سنگ تراشی، رنگ سازی، کنده کاری، کاغذ و با روت سازی، همچنین موسیقی، ادبیات و فلسفه، مترقی بود و فلاسفه، منجمین، مورخین و سیاحین عمده داشت. کانون پنجم فلات آریان و دوطرفه هندوکش (افغانستان و ایران) است. افغانستان از دو تا سه هزار سال قبل از میلاد دارای زراعت وآبیاری پیشرفته و شهر توانگر و پر نفوس بود. درطی هزار سال اول قبل از میلاد صنایع دستی، مسکوکات، طب و نجوم، نساجی و فلز کاری داشت. کانون ششم کشور هند است که یکنیم هزار سال قبل از میلاد شریعت و قانون، حکمت اُّلاهی و فلسفه، منطق و ریاضیات، طب و نجوم، می‌دانستند و تمدن مستقل داشتند که درد کن و سیلون هم منتشر گردید. کانون هفتم در اروپا دوشبه جزیره یونان وایطالیا بود که از یک هزار سال قبل از میلاد کشور یونان اساس عظیمی برای علوم و فلسفه، طب و نجوم، ریاضی و هندسه، هیئت و غیره گذاشتند، ومنبع نشراین تمدن در دنیا گردید. همچنین روم قدیم که پیرو و مقتبس از علوم یونان بودند مرکز و ناشر تمدن در قسمتی از جهان شدند. این تمدن‌ها که با زحمت و کار کتله های بزرگ بشری بمیان آمد، همینکه در طی زمان مانع سیر ترقی جوامع می‌شد، با دستان مردم و یران و تمدن جدیدی ایجاد می‌گردید.) (ص. ۳۲)

خصوصیات برجسته فرهنگ جامعه اولیه در آن است که او از عدم موجودیت فرهنگ رشد و پیدایش می‌یابد، چونکه قبل آز آن کدام فرهنگ وجود نداشت.

فرهنگ جامعه اولیه را نسبت به فرهنگ جامعه معاصر نبأی است بیش از حد بدوی مورد بررسی قرار داد. واقعآ، فرهنگ معاصر نهایت بغرنج و پیچیده بوده و حاوی ساختار پیشرفته تری می‌باشد؛ اما بدوی بودن فرهنگ جامعه اولیه دلالت بر دست کم گرفتن آن بشمار نمی‌رود. انسان‌های باستان قدم‌های بزرگ را برداشتند که ممکن بود اجرأ آن بعید تر از اختراع کمپیوتر می‌بود. ماهیت این جهش را گذار از حالت مطلق غیر فرهنگی به حالت فرهنگی تشکیل می‌دهد.

یکی از قدیمی‌ترین تظاهر فرهنگ انسانی، افزارهای اولیه از سنگ چقماق بشمار می‌رود که در قلمرو افریقای شرقی کشف گردیده است.

قدامت عمر آن‌ها در حدود ۷،۲ ملیون سال تخمین گردیده است. همانا، از همین زمان است که شمارش تاریخ فرهنگ جهانی آغاز گر دیده است.
به طور کلی قدیمی‌ترین عصر فرهنگ بشری، به اعصار سنگی، آهنی و مسی (برنجی) تقسیم بندی می‌گردد. ودر اساس این نام‌ها مواداتی قرار دارند که از آن‌ها برای ساختن افزار استفاده می‌گردید.

پارینه سنگی درعلم باستان شناسی و علوم دیگر اکثرآ به چندین مرحله دسته بندی می‌گردد:
۱ پارینه سنگی بدوی (۱ ملیون -۱۰۰ هزار سال قبل از میلاد مسیح).
۲ پارینه سنگی متوسط (۱۰۰ هزار – ۴۰ هزار سال قبل از میلاد مسیح).
۳-) پارینه سنگی جدید (۴۰ هزار – ۸ هزار سال قبل از میلاد مسیح)

این تقسیم بندی در رابطه ای اصطلاح «انقلاب عصر حجر جدید» اهمیت به سزای دارد. در این مرحله تغییرات کاردینال (اساسی) در زندگی انسان باستان به وقوع پیوست، انقلاب عصر حجر جدید تخمینآ از زمان (۴۰- ۳۵) هزارسال قبل از میلاد مسیح تاریخ گزاری می‌شود. دراین زمان انسان هوشمند Homo Sapies زندگی می‌نمود. علاوه بر آن، در مدت و زمان بسیار کوتاه شمار هنگفت افزار پیچیده مانند کمان و تیر، بعدها بومرنگ (چوب خمیده ای که پس از پرتاب شدن نزد پرتاب کننده دوباره بر می‌گردد) کشف گردید. انسان دیگر پوست را بگونه ساده بتن نمی‌نمود، بلکه او را به شکل خاص می‌دوخت و بعدآ می‌پوشید. باالآخره، خاصتآ درهمین مرحله برون پیوندی (برون همسری) – چنان یک ساختمان جامعه بود که در آن عروسی بین افراد یک قوم منع قرار داده می‌شود، بوجود آمد.
رشد انسان و برقراری او به مثابه موجود فرهنگی همراه با تغییرات فیزیو لوژیکی (روانی) بدرقه می‌گردید. انسان درختم عصرحجر جدید به طور مکمل به انسان مستقیم گشتار مبدل گردید و انگشت کلان به شکل کامل و نهائی از دیگر انگشتان جدا گردید. علت آن این بود که انسان از دست‌ها برای گرفتن افزار استفاده می‌نمود و با لای آن کنترول و تسلط کامل داشت. باالاخره، حجم مغز انسان افزائیش می‌یابد. مغز انسان باستان در مقائیسه با مغز استرا لوپیتکوس Australopithecus از ۲، ۵ – ۳ مرتبه (تا به ۱۷۰۰ کوبیک سانتی متر) افزاییش می‌یابد.

عبدالحی حبیبی در اثر خویش «سهم افغانستان در انتقال فرهنگ آسیای میانه »عصرحجر را مورد تحلیل قرار داده و چنین می‌نویسد:
طبق موازین علمی بشردر تمام روی زمین مراتب زندگانی عصرهای حجر را درغارهای کوه‌ها سپری کرده و بعد دوره‌های سنگ صیقلی را با اختراع ظروف سفالی و بسط زراعت و زمینداری و اهلی ساختن حیوانات و مبادی دوره مفرغ را در دلتاها و مصبها و کنار رودخانه‌های بزرگ ادامه داده و در طول دره‌ها و امتداد مسیر رودخانه‌های طبیعی محسوب می‌شوند مهاجرت روی داده‌اند.
(موافق باهمین اساسات کلی، تحقیقات باستان شناسی نیزواضح ساخته است که خاک افغانستان وسرزمینهای مجاورآن ایران و جمهوریت‌های آسیای مرکزی اتحاد شوروی (خاک ماورای جیحون= ترانس اوکسیا نا) و اراضی نیم قارهَ هندوستان و خاک چین همگی دوره‌های قدیم حجر و مدنیت‌های جدید حجر (نیو لیتیک) و دوره‌های قبل ازتاریخ و اعصاری را که اروپایان به اصطلاح علمی (پری هستوریک) گویند و آنرا دروه مقدم برعصرتاریخی ترجمه کرده می‌توانیم ـ همه را دیده و سپری کرده‌اند.)

مرتضی راوندی در تاریخ اجتماعی ایران ازقول تامسن می‌نویسد که:

«تامسن باستان شناس دنمارکی، درطبقه بندی مکشوفات باستان شناسی برحسب ماده اساسی که برای ساختن افزارها بکارمیرفت نظریه »اعصار »سه گانه رامطرح ساخت: عصرسنگ، عصرمفرغ و عصر آهن. این تقسیم بندی درتعین مراحل ماقبل التاریخ به عنوان یک اصل پذیرفته شده سپس هریک ازین اعصار به نوبه خود به عهدهای مختلف تقسیم گردید. ازاین رو درعصرسنگ (حجر)، عهدهای کهن سنگی میان سنگی و نوسنگی ازیک دیگرمتمایزشد. این عهدهای سه گانه هم به نسبت طرزساختن و پرداختن سنگ و هم با توجه به هدفی که که دربکاربردن آن تعقیب می‌شد بایک دیگرتفاوت دارند و هریک به نوبه خود بدورانهای مختلف (کهن سنگی دیرین، کهن سنگی پسین و نیز بدوره های و یا تمدن‌هایی که باآن این مجموعه آثار و بقایای مادی مشخص می‌باشد) تقسیم می‌شوند. درسال ۱۸۸۰میلادی مورگان درکتاب خود (جامعه کهن) طبقه بندی دیگری پیشنهاد کردکه برخلاف طبقه بندی نخستین به ارزیابی تکنولوژیک اکتفا نمی‌کند بلکه برپایه خصلت عمومی فرهنگ مادی هر دوران قرار گیرفته است. »

فردوسی بزرگ نیز برپایه عمومی فرهنگ جامعه، براساس فرهنگ حوزه تمدنی خراسان است که مراحل تکامل جامعه را مورد بحث و بررسی قرارمیدهد و این بحث و بررسی رادر وجود شخصیت‌های مطرح دراسطوره و تاریخ خلاصه می‌دارد. شخصیت‌های مطرح ازسوی فردوسی در شاهنامه به ویژه در رابطه به تاریخ تکامل جامعه اکثرآ سمبولیک اند و فردوسی شاید از میان چند صدشاه که از زمان مثلآ طهمورث تا جمشید گذشته باشد، کسی را که بانی یک مرحله معین از تکامل جامعه بوده، انتخاب نموده و آنرابه مثابه یک سمبول یک دوره مشخص تاریخ مد نظرآورده است.

در شاهنامه یا دایرتُ المعارف بزرگ حوزه تمدنی خراسان، فردوسی آغازتمدن و مرحله مهم از دوران تکامل تاریخ و یا ذوب آهن رابا نام جمشید پادشاه پیشدادی بلخ به بیان می‌گیرد. وقتی جمشیدبه جای پدر به تخت شاهی تکیه میزند، فردوسی بزرگ به بررسی این دوره پرداخته می‌گوید:

زمانه برآسود ازداوری – به فرمان اودیو ومرغ وپری
جهانرا فزوده بدو آبروی – فروزان شده تخت شاهی بدوی
منم گفت با فرهٔ ایزدی – هم شهر یاری و هم موبدی
بدان رازبد دست کوته کنم – روان راسوی روشنی ره کنم
نخست آلت جنگ را دست برد – درنام جستن بگردان سپرد
بفرکیی نرم کرد آهنا – چو خود وزره کرد و چون جوشنا
زکتان و ابریشم و موی قز – قصب کرد پرمایه دیبا و خز
بیاموخت شان رستن و تافتن – بتاراندرون پود را بافتن
چو شد بافته شستن و دوختن – گرفتند ازو یکسرآموختن
زهرپیشه ورانجمن گرد کرد – بدین اندرون نیز پنجاه خورد
گروهی که کاتوزیان خوانیش – برسم پرستندگان دانیش
جدا کرد شان ازمیان گروه – پرستنده راجایگه کردکوه
بدان تا پرستش بودکارشان – نوان پیش روشن جهان دارشان

جامعه درهمین عصر یعنی سلطنت جمشید، به تقسیم و تحلیل جامعه به طبقات معین نایل میاید. واینکار را جمشید هزارها سال پیش انجام می‌دهد. بنا برگزارش فردوسی، جمشید جامعه را به چهارطبقه تقسیم می‌نماید و نقش هرکدام رادراجتماع و روند تولید مشخص می‌سازد.
۱- طبقه کاتوزیان (ملاها)، ۲ -طبقه نیساریان (سربازویا سپاهی)، ۳- طبقه دهقان، ۴ – طبقه آهتو خوشی (طبقه صنعتگر= کارگر)

میرمحمد غبار مؤرخ مشهور کشورما در اثر خویش «افغانستان درمسیر تاریخ» جماعات اولیه افغانستان را به بررسی گرفته و چنین بیان داشته است:

«گرچه از جماعات اولیه و بی طبقات و اشتراکی دوره‌های قدیم افغانستان تا هنوز اطلاعاتی در دست نیست، ولی از ساختمان اجتماعی بعدی آنان نسبتا معلومات بیشتری موجود است در این سازمان اجتماعی: پدر رئیس خا نواده، ریش سفید و بزرگ، رئیس طائفه بود، از اتحاد چند طائفه، قبیله تشکل می‌شد که رئیس آن انتخابی بود و گاهی از چند قبیله، اتحادیه بزرگ تری تشکل می‌دادند. چنین معلوم می‌شود که افغانستان چندین هزار سال قبل از میلاد داخل یک تحول بزرگ اجتماعی شده، ودر نتیجه انکشاف زراعت و آبیاری و وسائیل آن، به مرحله جامعه طبقاتی رسیده است. آثار ویرانه قصرهای قدیمه در (نادعلی سیستان) نیز یکی از نشانهای قدیم جامعهٔ طبقاتی افغانستان است. »

البته انکشاف زراعت و آبیاری، باعث بوجود آمدن وادی‌های سرسبز و شهرهای پر ثروت و نفوس می‌گردید. این گونه شهرهای متمول مورد هجوم قبلیل بدوی نیز قرار می‌گرفت. شهر قدیم بلخ که مرکز اقتصادی و سیاسی صفحات باختر بود، همیشه توریائی های سوار و چادرنشین آسیای مرکزی را به طرف خود می‌کشید. لزوم دفاع در برابر یغمای تورانی‌ها یکی از عوامل تشکل دولت پر قدرت در افغانستان قدیم گردید. شرایط حیات اجتماعی طبقاتی، باعث تشکل دولت می‌شد تا این تشکل بتواند در داخل (حکمیت) کند ودر حالت خطر، جنگ را اداره نماید، زیرا این دو وظیفه اساسی دولت‌های اولیه بود، واین بعدها بود که دولت قوی شد وبه جزء وکل امور مردم پرداخت.

باستان شناسان عصر سنگ را به دو مرحله عمده تقسیم بندی می‌نمایند: عصر سنگی بدوی – پارینه سنگی و عصر سنگی جدید– نوسنگی. مدت عمر پارینه سنگی صدها هزارسال ادامه یافت. نوسنگی فقط چند هزار سال طول کشید و درمقائیسه با زمان پارینه سنگی، او چند دقائیق شمرده می‌شود. پس کدامین…؟؟
دوازده هزار سال قبل، در جلگه وسیع نزدیک و شرق میانه که از بحر مدیترانه تا به لبه جنوبی صحرای قره قروم و کوههای هندوکش امتداد داشت، تعدادکثیری قبائیل مجموعه داران (کشاورزی)، شکارچیان و ماهیگیران زندگی می‌نمودند. درینجا، حیوانات بزرگ نادر و کمیاب بود، اما مناطق کوهی را چمن زارهای ضخیم و درخت‌های میوه دار پوشانده بود. آن‌ها مجبوربودند با شرائیط جدید خویشرا سازگار وآماده سازند. عذای نباتی مالداری و جمع آوری را عوض نمودند؛ اما اقلیم (آب و هوا) خشک می‌گردید و به تعداد نفوس روز بروز افزائیش به عمل می‌آمد. برای آنکه از گرسنگی تلف نگردند، مجبور بودند که تدابیری اتخاذ نمایند. انسانها به کشاورزی و مالداری شروع نمودند، آن‌ها نه تنها ازآن استفاده می‌نمودند، بلکه به کاشتن نباتات، اهلی نمودن و نسلگیری نژاد حیوانات پرداختند. در پیامد خویش درحقیقت یک انقلاب واقعی در تاریخ تکامل بشریت بود. بر حسب نام گذاری این دوره، زمانیکه این انقلاب به وقوع پیوست – عصر حجر جدید و یا اورا طبق معمول بنام نو سنگی مسما گردید.
برای اولین بار انسانها به تولید بیشتر جهت رفع نیازمندی‌های ضروری‌شان پرداختند، سطح زندگی‌شان بالا رفته بود و بسیار سریع تعداد نفوس رشد نمود.
قرن سنگی را، آغاز استقرار انسان نامیده است، این پروسه در حدود ۲، ۵ ملیون سال قبل آغاز گردیده و درهزاره سوم قبل از میلاد عیسوی به اتمام رسیده است که بیش از ۲ ملیون سال را در بر گیرفته است. عصر سنگ به چند مرحله تقسیم بندی گردیده است: پارینه سنگی بدوی، پارینه سنگی میانسنگی و پارینه سنگی جدید.

خاکستر قدیمی‌ترین انسان و ردپای فعالیت او در افریقای شرقی، در تانزانیا (در تنگه اولدو وایسکی) کشف گردیده بود که او را بنام انسان – هابیلیس (homo – habilis)، انسان توانمند نامیده است. از سنگریزه‌ها برای ساختن مواد افزار کار استفاده می‌گردید. از آن سفت و سطح برش آراسته می‌گردید. باساس علم باستان شناسی قدیمی‌ترین فرهنگ – فرهنگ «اولدو وایسکی »نامیده شده و از نظر زمانی درحدود (۷۰۰ هزار- ۲، ۵ ملیون) سال را در بر می‌گیرد. به تعقیب آن فرهنگ »شیل »، “Shel »و »آشیل »، “ashel »است. »شیل »، “Shel »و »آشیل »، “ashel »نامهای شهرهای فرانسوی است که (۷۰۰ هزار- ۱۴۰ هزار) سال قبل را در بر می‌گیرد. این فرهنگ‌ها مربوط قرن عصر حجر بدوی است. عصر حجر متوسط – دوره (۱۴۰ هزار- ۴۰ هزار) سال قبل زمان فرهنگ »آشیل »، “ashel »و » “Mousterian (درمغارهٔ فرانسه) را در بر می‌گیرد.
اثرات اقامت انسان درمنطقه ای قزاقستان به یک ملیون سال قبل می‌رسد. واین اثرات، افزارهای سنگی از قبیل چاقوها، تبرها و دشنه‌ها بود که به عصر حجر سنگی دیرین ارتباط می‌گیرد. درجه تکامل این انسان به مرحله homo erectus «انسان مستقیم گشتار» قرار داشت. او استعمال آتش، شکار کردن و جمع آوری و زرع را می‌دانست.

قدیمی‌ترین افزار کار تبر و دشنه بود که توسط حفاریان در دامنه‌های وسیع جنوب غرب در محدوده «کاراتاو »در تراسهای سیلابی در کنار رودخانه ای »آریستاندی »در دهکده »کونیر د یک »کشف گردیده بود.

اقامتگاه انسان پارینه سنگی دیرین، جائیکه هزارها تبر، کاردهای نوک تیز و افزار دیگر کشف گردیده است، «تا نیرکز گان »و »بوری کز گان »است که در شمال شرق شهر »کراتا وا »ولایت شامبیلسکی واقع گردیده است. بناهای تاریخی آن دوره در قسمت‌های دیگر قزاقستان نیز وجو دارد. در قزاقستان مرکزی، اقامتگاه »کودای کول» است که در شمال شرق در لبهٔ «ساری-آرکی »و اقامتگاه‌های »ژامان – آیبات»، «ژیزکیزگان»، «اوبا لیسای» و «ژیز دینسکی» در ولایت کراگاندینسکی واقع گردیده است. در قزاقستان جنوبی این اقامتگاه در سواحل رود خانه «کولگوتی »در نزدیکی دهکده »کاراتوگای »در ناحیه »کورچومسکی »واقع گردیده است.

درقزاقستان اثرات زیادی از پارینه سنگی میانسنگی کشف گردیده است. این اقامتگاه در لوله «کراسو »درقسمت راست سواحل »آریستاندی» درجنوب ولایت قزاقستان و در قزاقستان مرکزی این کشفیات در اوسط رود خانه «ساری سوو» در لوله «باتپک »در قسمت شمالی »کراگاندی» و در جنوب قزاقستان در شبهه جزیره ای «مانگیشلا ک» واقع گردیده است.

پارینه سنگی آخیر دوره (۱۰ هزار-۴۰ هزار) سال قبل را در بر می‌گیرد. درآن زمان، انسان در تمام مناطق اقلیمی کره خاکی ساکن گردیده بود، نژاد و گروه‌های قومی شکل گیرفته بودند، مناسبات اجتماعی مشخص گردیده بود و خانواده به مثابه فورم سازمان اجتماعی بوجود آمد و سازمان قبیله ای مادی (اقتصادی) بود. زن نقش رهبری کننده را در اجتماع داشت، رول زن به مثابه ادامه دهنده نژاد بود. این دوران استقرار انسان معاصر که بنام homo sapiens نیز یاد می‌گردد. تصورات انسان در ساحه معنوی بغرنج و پیچیده گردیده بود و اشکال مذهب باستانی و هنر و همچنان کِش شکار سحر و جادو که دراساس آن عقیده به خاطر کسب قدرت بالای حیوانات از طریق کسب روش (شکل) و سمبول آن بود، مروج و معمول گردیده بود. موضوع عمده هنر باستان – انعکاس حیوانات، کنده کاری و مجسمه سازی بود. مجسمه زن که از استخوان، سنک و سفال برش و ساخته می‌شد، تمثال حاصلخیزی زمین محسوب می‌گردید. در قزاقستان بیش از ۱۳۰ باب انبارعظیم تصویر سنگی کشف گردیده است.

تصورات در مورد روح، در مورد زندگی پس از مرگ در بر گزاری مراسم تد فین تظاهر می‌یافت. جنازه با پودر قرمز آلوده می‌گردید، با دستبندها و گردنبندها آراسته می‌گردیدند. در قبر توته ای استخوان و سنگ را می‌گذاشتند. از همان زمان بود که نورم های مربوط به مناسبات متقابل بین انسان‌ها بوجود آمده است.

گزار بین عصر سنگی بدوی- پارینه سنگی و عصر سنگی جدید – پارینه سنگی نو، عصر سنگی متوسط – میانسنگی بشمار می‌رود. او دوره ای X-V هزاره قبل از میلاد عیسوی را دربر می‌گیرد. مشخصه ای میانسنگی دراقلیم پارینه سنگی تجسم می‌یابد. ماموت‌ها و کرگدن‌های پشم دار منقرض می‌گردید، تیر و کمان کشف گردیده بود. اسپها، خرگوش‌ها، خرطوم فیل و تورها و شماری از حیوانات دیگر موضوع شکار را تشکل می‌داد. اقامتگاه میانسنگی در سواحل رودخانه‌ها، دریاچه‌ها واقع گردیده بود. این استخرها (جای آبگیر) – «ایر تیش »، »ایشیم »، »توبول »و »اورال »بود. مشهورترین اقامتگاه میانسنگی در »ما گستا او »و »کیزیلسو »می‌باشد.

مرحله بعدی تکامل عبارت از پارینه سنگی- عصر جدید سنگی و Eneolithic– عصر مس به مثابه گزار به عصر فلزات تلقی می‌گردد. پارینه سنگی و نیولیت زمان هزاره V و ربع دوم هزاره ۱۱ قبل از میلاد عیسوی را در بر می‌گیرد. این مرحله ترقی و تکامل فرآوری تخنیک سنگ است. چنین تکنیکهای (روش‌های) مانند سنگ زنی، سفالی، اره کردن بکار برده می‌شد. تبر، خمیاره، داس، کج بیل را می‌ساختند. استخراج معادن بدوی، نساجی و سفالگری کشف گردید. صنعت بوجود آمد، اولین مواد فرعی ضد آتش کشف گردید. سازمان‌های اجتماعی پیچیده گردید، طائیفه و اتحاد قبائیل بوجود آمد.

درقزاقستان بیش از ۶۰۰ اثرات تاریخی آن دوره وجودارد که در اقامتگاهای مختلف قرار داشتند که در اینجا نامبردن آن به طور مفصل موضوع بحث ما نیست.

مشخصات اینوتیک eneothice- به معرفی فلزات، به ویژه افزار مسی در زندگی انسانها می‌پردازد؛ و او در تمام انواع جدیدعلوم باستان شناسی انعکاس می‌گردد: تخت کف، آرائیش غنی سفالگری، پلاستیک خورد و ریزه و مسکن.

در مناطق جنوبی، جا هائیکه کشف افزار مسی برای زمینداران و مالداران امکان داد که به موفقیت‌های مزید در رشد تولید نائیل آیند، متمائیز ترین اینو لیتیک شناخته شد. درجلگه های وسیع از برکت رشد مالداری، اینولیت نه تنها با تنزل صنعت سنگی بلکه با عالی‌ترین سطح رشد و تکامل خویش همراهی و دنبال می‌گردید.

فرهنگ اینولیت بوتا یسکی- درشمال – جنوب قزاقستان درسالهای (۳۱۰۰-۳۷۰۰) قبل از میلاد عیسوی موجودیت داشت. درحدود ۲۰ شهرک (اسکان) در امتداد رودخانه‌های جلگه وسیع بی درخت (صحرا) کشف گردید ه است و موادهای اساسی این دوره سنگ، استخوان و گل بود. شغل‌های عمده مالداری، شکار و ماهیگیری بود. این فرهنگ در ذات خود از فرهنگ سورت‌اند ینسکی (ماوراء اورال) سرچشمه و نشئت می‌گیرد.

فرهنگ سورت‌اند ینسکی (ماوراء اورال) – فرهنگ باستانشناسی اینولیت بدوی ماوراء جنوبی اورال وصحرای قزاقستان در هزاره (IV-III) قبل از میلاد عیسوی است. شهرک سورتاندی درناحیه باشکورتوستان آذربایجان در ۴۰ کیلو متری مگنیتورس واقع گردیده است. مشخصه آن: افزار وفور سنگی از یشم و محصولات مسی بدوی اورالی، سفالی و تزئینی در ظروف بوده است. استخوان‌های حیوانات خانگی مانند گوسفند، گاو و حیوانات شاخدار دیگرنیز کشف گردیده و انسان‌ها حاکم بر اسپ بوده‌اند.

ادامه دارد…

منابع:

А. А. Горелов
полный курс
Культурология В Вопросах и ответах
За три ДНЯ
Если хочешь сэкономить время-это книга для тебя
стр، ۲۹، ۳۰
درس کامل-
آ. آ. گوریلوف
مطالعات فرهنگی (کلتورولوژی): پرسش وپاسخ
در طول سه روز
اگر می‌خواهید به وقت صرفه جویی نمائید، این کتاب برای شما مناسب است
صفحات: ۲۹، ۳۰
В. А. Соколов
Культурология (Шпаргалки) Для студентов ВУЗОВ
Растов-на-Дону. ۲۰۰۸
Раздел. певобытня култура. стр ۴۴، ۴۶

– کلتورولوژی برای متعلمین موسسات تحصیلات عالی «دزدی ادبی (نقل کردن) »»
بخش. فرهنگ اولیه. ص، ۴۴، ۴۶
نوشته: ب. آ. سکلوف سال ۲۰۰۸
Матюшин Г. Н. Археологический словарь. – М.: Просвещение: АО “Учеб. лит. «, ۱۹۹۶. -۳۰۴ с.: ил. ISBN 5-09-004958-0.
– لغاتنامهٔ باستان شناسی. مئولف گ. ن. ماتیوشین. سال ۱۹۹۶ ص. ۳۰۴
– کتاب درسی پوهنتون دولتی مسکوبنام م. ف. لوموسوف. فاکولته تاریخ. شعبه «باستان شناسی »سال ۲۰۱۱

МОСКОВСКИЙ ГОСУДАРСТВЕННЫЙ УНИВЕРСИТЕТ
имени М. В. ЛОМОНОСОВА
ИСТОРИЧЕСКИЙ ФАКУЛЬТЕТ
АРХЕОЛОГИЯ
на историческом факультете
программы учебных курсов
Под редакцией
академика РАН, проф. В. Л. Янина и доц. А. Р. Канторовича
Допущено УМО по классическому университетскому
образованию в качестве учебного пособия
для студентов высших учебных заведений, обучающихся
по направлению подготовки ВПО ۰۳۰۶۰۰ ≪История≫ ۲۰۱۱Москва

– سایتهای انترنیتی در مورد انسان‌های باستان به لسان روسی

– عبدالحی حبیبی «سهم افغانستان در انتقال فرهنگ آسیای میانه »فصل اول. دوره ماقبل آریائیها.

– علی احمد کهزاد «فروغ فرهنګ»

– میر محمد غبار «افغانستان درمسیر تاریخ. فصل دوم. افغانستان ازگذشته دور تا قرن ۶ قبل از میلاد »(ص. ۳۲، ۳۴، ۳۵)

– کتاب نام وننگ. تولد دوباره خراسان کهن درهزارهءنوبامقدمهٔ دکتورمسعود میرشفاهی نوشته سلیمان
آدرس برقی:

zaherdaqiq@gmail. com
zdaqiq@facebook. com

مورخ ۲۰۱۱-۰۹- ۱۸

In this article

Join the Conversation