شکل گیری فرهنگ

نویسنده: ظاهر دقیق
قسمت دوم
پیدائیش اولین نطفه‌های فرهنگ معنوی
فقط در دوران انسان‌های غارنشین رواج تدفین اجساد شروع می‌گردد. پیدایش افزار قوهٔ ناطقه را در جریان چندین ملیون سال مشخص نمود. پس در حدود ۲۰۰ الی ۳۵۰ هزار سال قبل یک حرکت مهم در رشد انسان (نطفه‌های فرهنگ معنوی) بوجود آمده است. درینجا بجا خواهد بود که اشاره گردد، اصطلاح شخصیت مفهوم اساسی فرهنگ را می‌گذارد. بیکی از نتیجه گیری‌های کلتورولوگ میرچی الی آدی اشاره مینمائیم: در جامعه کهنه دسترسی به معنویات از طریق سمبولیزم مرگ اظهار می‌گردد؛ و لیکن بعد از اعتراف مرگ و تدفین اجساد فرهنگ معنوی آغاز می‌گردد. تدفین اجساد در بین حیوانات وجود ندارد، برای آن‌ها مشکل است که از آن مرز عبور نماید. فرهنگ معنوی همین وظیفه را اجرا می‌نماید. انسان توانمند کمان را درست نمود و او را به شئ دیگری با فونکس دیگری تبدیل نمود.
08flint_ready-articleLarge
انسان مغاره ادراک حیوانی را به شئ تبدیل نمود که توانمندی ایجاد نمودن آثار فرهنگ معنوی را داشت. فرهنگ معنوی بالای فرهنگ مادی و افزار کار و برعکس آن فرهنگ مادی بالای فرهنگ معنوی تاثر می‌گزارد. خود انسان حد فاصل روابط متقابل قرارمیگیرد و باعث سرعت تکامل می‌گردد. طرح فعالیت سودمند ضروری و مستقیم منجر به بالا رفتن فعالیت عملی مثمر می‌گردد. چنین حد فاصل روابط متقابل جوابگوئی سرعت پروسه تاریخی و تکامل انسان می‌گردد.
درینجا قابل یاد آوری است که تحقیقات علما در سرزمین آبائی نیز نشان داده است تدفین اجساد وجود داشته است. ویکتور ساریانیدی که گروهی از پژوهشگران شوروی و همکاران باستان شناس افغانی خود را در حفری‌ات طلا تپه، رهبری می‌نمود، این آثار باورنکردنی را در سال ۱۹۷۸ کشف و از دل خاک برون آورد. باستان شناسان مذکور در منطقهٔ برای مدت دهسال مشغول حفری‌ات و کاوش بودند که حدود ۲۰۰۰ سال قبل، در قلمرو سلطنت گم نام کوشانیان واقع بود. در فبروری سال ۱۹۷۹ باستان شناسان مذکور شش عدد قبری را که در آن‌ها بقایای یک مرد و شش زن به چشم می‌خورد، کشف نمودند. مردگان داخل این قبرها، شهزاده‌ها و یا دیگر شخصیت‌های عالی مقام در دوران سلطنت با شکوه کوشانی ها بودند. قبرهای مذکور هم در مورد سرمایه‌های قابل ملاحظهٔ مردگان و هم ویژه گیهای چندین فرهنگی که آن‌ها در آنوقت، در مسیر راه مهم تجارتی ابریشم برخورد نموده بودند، روشنی می‌اندازند.
درست زمانیکه باستان شناسان مذکور خود را برای ترک ساحه مذکور آماده می‌ساختند، قبر شماره هفتم را نیز پیدا کردند. ولی ایشان فرصت نیافتند که به حفر این قبر بپردازند، علت وضع نا آرام منطقه و آغاز و ادامهٔ جنگ به خاطر کسب قدرت بین جناح‌های مختلف سیاسی در افغانستان از چالش‌ها و موانع بزرگ در بازنمودن و بررسی این قبر یود. ولی باستان شناسان توانسته بودند تا آثار طلایی بدست آمده از شش قبر یاد شده را به کابل انتقال دهند. در کابل این آثار از سوی باستان شناسان شامل حفری‌ات، به موزیم ملی افغانستان تحویل داده شدند. اینکه در قبر هفتم چه چیزهای وجود داشت، ما هرگز دربارهٔ آن چیزی را نمی‌دانیم. این قبر اندکی بعد از اینکه باستان شناسان منطقهٔ طلا تپه را ترک گفتند، تاراج گردیده است.
پس چنین استنتاج می‌گردد که:
فرهنگ معنوی فاکتور عمدهٔ پروسه انسانی و انسانها به نیروی محرکه خلاق فرهنگ معنوی مبدل می‌گردد. در این شک وجود ندارد که در آغاز فرهنگ مادی رشد می‌نماید، در مراحل معین آن شرائیط برای پیدایش فرهنگ معنوی بوجود می‌آید و از همین لحظه رشد انسان به سرعت تسریع می‌گردد. چندین ملیون سال جهت گذار از فرهنگ مادی به فرهنگ معنوی ضرورت بود و متعاقبآ ۱۵۰ هزار سال دیگر گذشت عرفان و زبان (قوهٔ ناطقه) پا به عرصه ای وجود گذاشت. رحلت و عزیمت بعدی شبیه انسان از حیوانات به انسان مغاره مبدل گردید. زمانی می‌رسد که مرحله مهم و فیصله کننده در رشد انسان شامل می‌گردد که آن عبارت از انسان عاقل است که از نگاه ساختمان خارجی و ظاهری و قد مشابه به ما می‌باشد. تکامل مادی به شکل مکمل آن ختم می‌گردد و تکامل زندگی اجتماعی – مانند طائیفه، قبیله؛ و غیره آغاز می‌گردد و متعاقبآ تکامل زندگی اقتصادی و رشد تخنیک مشخص می‌گردد.
موجودیت عرفان و زبان بدون یک دیگر غیر ممکن می‌گردد، هر دوی آن‌ها چیزی را می‌دهد که قبل از زندگی انسانی بدست آمده و اثرات بدست آمده از ارث‌های اجتماعی سلب بوده است.
در آغاز کلمه و متعاقبآ تکلم نقش کلیدی را در تکامل روح (ذهن) بازی می‌کند.
با پیدایش زبان و ذهن مغز تغییر می‌کند. با پیدایش زبان و فرهنگ معنوی به مثابه ای ایجاد یک کیفیت جدید بدون کدام وابستگی به فعالیت مادی و پراکتیکی قابل مشاهده است.
تفاوت عمده ای انسان از حیوان در هستی مادی نبوده، با وجودی که آن هستی مادی در انسان نیز ویژه و خاص است، بلکه در هستی معنوی است، یعنی او به طور قطع در حیوان وجود ندارد. هستی معنوی یعنی فرهنگ معنوی ساخته شده ای زبان و ذهن می‌باشد. فقط زبان در مفهوم کامل سخن انسان را بوجود می‌آورد. پیدایش زبان بدون شک با هنرهای خطی ارتباط دارد و منجر به برقراری شکل‌های جدید هنر در تکمیل رسم‌های سنگی می‌گردد.

عکس

تصویری از خط میخی و رسم‌های سنگی
شش هزار سال قبل خط بوجود آمد، در آغاز به شکل پیکتوگرافی، جائیکه هر علامت معنی و مفهومی را می‌داد. بعدآ، هیروگلیف، خط میخی، هجا (روش خوش نویسی) و الفبا بوجود آمد.
هیروگلیف. [ی] ِ رُگ [ْ] (اِ) ۞ خط وحوش. یکی از خطهای قدیم. یک نوع خط بوده که به جای نوشتن نام اشیاء شکل آن‌ها را می‌کشیدند.
خط میخی – نوعی از خط کهن است. این خط در وان موسوم بوده و خواندن آن در ابتدا خیلی سخت می‌نمود. ولی بعد از آنکه نوشته‌ها به دو خط وان و آسوری یافتند کار خواندن آن آسان شدند.
فرهنگی از نسل‌های گذشته به امروز و از امروز به آینده است.
تاریخ پیدایی خط، به درستی و دقیق معلوم نیست. این اندازه روشن است که نخستین نوشتارهای انسان، بسیار ساده و ابتدایی بوده است؛ به این معنی که با طرزی به دور از ظرافت تصویر چیزها را می‌کشیدند و به این ترتیب مقصود خود را به دیگران می‌فهماندند. به این نوع خط «خط تصویری».
خط تصویری به تدریج تکامل پیدا کرد و پس از گذشتن از مرحله علامت نویسی (معنی نگاری) به مرحلهٔ الفبایی قدم گذاشت.
الفبا برای اولین بار در میان فنیقی‌ها که در سرزمین (فنیقی لبنان کنونی و حوالی آن) سکونت داشتند، رواج پیدا کرد و از آنجا به سایر جاها پراکنده شد. آریایان در دوره پادشاهی مادها، علامت‌های میخی بابلی را اقتباس کردند و مانند فنیقی‌ها، از آن الفبایی مســــــــــتقل ترتیب دادند.
خط میخی: الفبایی را که آریایان در عهد باستان به کار می‌بردند، خط میخی نام نهاده‌اند. این نام گذاری از آن جهت بوده است که برای نوشتن آن از میله آهنی کوچک یا چوبی شبیه به میخ استفاده می‌کردند و خط‌هایی که با آن بر لوحه‌های گلی نقش می‌کردند شبیه به میخ بود.
این خط که می‌توان آن را خط «هجایی» نامید، دارای سی و شش حرف (هجا) بود و از چپ به راست نوشته می‌شد.
خط اوستایی: تاریخ اختراع خط اوستایی را اواخر دوره ساسانی دانسته‌اند. از این خط برای نوشتن متون دینی مربوط به آیین زردشتی، به ویژه کتاب اوستا استفاده شده است. این خط از راست به چپ نوشته می‌شد و چهل و چهار حرف داشت.
خط پهلوی: خطی را که آریایان در عصر اشکانی و ساسانی به کار می‌برند و تا چند قرن بعد از اسلام هم به کار می‌رفته است، خط «پهلوی» می‌نامند.
خط پهلوی که قسمت عمده ادبیات پارسی میانه بدان نوشته شده دارای اصلی آرامی (یکی از خطوط سامی) است. این خط بیست و دو حرف (هجا) داشته و به مانند اوستایی از راست به چپ نوشته می‌شده است.
اختراع خط، امکانات معرفت با فرهنگ را به طور اساسی توسعه داد و این بمثابهٔ وسیله جدید حرکت فرهنگ در فضا و زمان محسوب گردیده است و یک چیزی ضروری برای استقرار تمدن بود. تمدن نیاز داشت که خویشرا در فضا و زمان گسترش دهد و فرهنگ خودرا انتقال نماید و استفاده کننده آن محسوب می‌گردد و فعالیت متقابل با فرهنگ‌های دیگرداشته باشد.
ادامه دارد…
منابع:
– کتاب درسی کلتورولوژی ن. گ بگداساریان (اساسات علوم) وزارت تحصیلات و علوم فدراتیف روسیه برای تحصیلات عالی توصیه می‌نماید. (فصل) دوم، پیدایش و دینامیک فرهنگ ص۵۸، ۵۹، ۶۰
Учебник”Культуролгия”Н. Г,Багдасарьян”Основы наук”министерство оразование и наук РФ рекомендует:Высшее Образование
– کورس مکمل ای. ای. گوریلوف (کلتورولوژی در سوالات و جوابات) بخش دوم (شکل گیری فرهنگ. ۱-آغاز فرهنگ مادی و معنوی). ص. ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۲۶
Польный Курс. А. А. Горелов”Культурология В Вопросах и Ответах”
– علی احمد کهزاد «فروغ فرهنگ» سایت آریائی
– اثر علی احمد کهزاد «افغانستان قبل از اسلام» سال ۱۳۱۵ که به این تازگی‌ها توسط بنیاد فرهنگی کهزاد به نشر سپرده شده است. فصل اول (آریا ورته یا مهد پرورش آریائیها) سایت آریائی
– کتاب نام و ننگ. تولد دوباره خراسان کهن در هزارهٔ نو با مقدمهٔ دکتور مسعود میرشفاهی نوشته سلیمان راوش. ص. ۲۱، ۲۹، ۲۵،
ویبلاگ محمد رفیع میلاد «علیزی» (تحقیق در بحش علوم اجتماعی)
– برداشت تصاویر از منابع انترنیتی.
– فرهنگ و علم فرهنگ شناسی نوشته ای صاحب این قلم
آدرس برقی:
bamyan_7@hotmail. com
zaherdaqiq@gmail. com

In this article

Join the Conversation