اشرف جوادی
رژیم دست نشانده و نیروهای متجاوز یکی از دست آورد های حضور شان را فراهم سازی زمینه های آموزش در سطوح گوناگون قلمداد می نمایند. و در واقع با مقایسه دوران سیاه طالب که دروازه های آموزشگاه ها و دانشگاه بسته شده بود، در پی این است که نشان دهد گویا این موهبت و دگردیسی را در نظام آموزشی آنان نهادینه ساخته است. بدون شک آنچه در دوره ی طالبان شاهدش بودیم در واقع برنامه ی بنیادگرایانه با چاشنی شوونیستی بود که زمینه ساز تجاوز و اشغال کشور از سوی نیروهای امپریالیستی به رهبری امپریالیزم امریکا و رویکار آمدن رژیم دست نشانده گردید.
رژیم دست نشانده و اربابان خارجی شان از بدو حضور شان، هموراه با بوق و کرنای زیاد یکی از دست آورد های عمده شان را باز شدن مکاتب و دانشگاه ها می خواند. دانشگاه و مکاتب باز شدند اما نه به آن صورتیکه رژیم و حامیانش سرو صدا راه انداختند.
در بسیاری از مناطق کشور مکاتب به روی فرزندان این میهن بسته است. ظاهرا بهانه ی بسته شدن هم تهدید طالبان گفته شده است. اما مبرهن است که در پشت این مساله دست های پنهان و آشکار از رژیم و قوت های منطقوی نیز دست دارند تا نگذارند فرزندان این سرزمین از دانش و بینش بهره گیرند و بجای آن بیشترینه زمینه ی برای تشویق آنان در مدارس دینی فراهم گردد و یا اینکه فرصت استفاده و نیرو گیری برای نیروهای مرتجع و بنیاد گرا نیز مساعد می گردد. تا از میان جوانان و نوجوانان که از نعمت دانش و سواد بی بهره مانده اند ، به مثابه ی چوب سوخت ، از آنها سود ببرند.
این امر از یکسو به تقویت بنیادگرایی کمک می رساند و از سویی دیگر هزاران جوان و نوجوان را در گوشه و کنار کشور از نعمت سواد محروم می سازد.
محروم سازی و بستن دروازه های دانشگاه و نهاد های آموزشی در نقاط دیگر کشور که به ظاهر فرزندان این مهین میتوانند از فرصت های آموزشی بهره ببرند ، طرح تفرقه افگنانه و غیر علمی و خاینانه ی است که از سوی رژیم در حال راه اندازی شدن است. این طرح به اصطلاح ” سهمیه بندی ورود به دانشگاه ها ” در ادامه ی فرایند ستم امپریالیستی و ستم ملی قرار دارد. این طرح در واقع نشاندهنده ی عمل غیرمردمی و رویکرد خاینانه و تفرقه افگنانه رژیم است که ناشی از سرشت و ذهنیت شوونیستی آن است. این طرح چند دید را به نمایش می گذارد. نخست با این کار، زمینه ی نفاق، تفرقه ، بدبینی میان ملیت های ساکن کشور که همگی در انقیاد ستم امپریالیستی قرار داریم را مساعد می سازد و زمینه ی برای ادامه ی حضور نیروهای اشغالگر می گردد تا به بهانه ی بروز جنگ های تنظیمی و قومی حضور نامیمون شان را توجیه نمایند .
دوم اینکه این طرح همانگونه که قبلا اشاره نمودم زمینه ی آموزش را در نقاط دیگر کشور که فرصت های آموزشی بگونه ی ظاهری فراهم است را نیز می گیرند. در واقع دیدگاه شوونیستی ، این مساله را بر نمی تابد تا فرزندان این مهین از دانش و بینش بهره بگیرند. همان گونه که زمینه ها و فرصت های آموزشی را در بیشترینه ی ولایت های جنوب، شرق و شماری از ولایت های دیگر به بهانه ی نا امن بودن و تهدید امنیتی از فرزندان کشور گرفته اند این بار در پی گسترش این رویکرد در سراسر کشور به بهانه ی سهمیه بندی می باشند. تا جهل و بی دانشی سراسر کشور را فرا گیرد و جوانان که نیروی بالنده ی جامعه است را در پرتگاه نابودی سوق دهند تا نتوانند در مورد سرنوشت و کشور شان به داوری مبتنی بر دیدگاه علمی نشینند و در پی رهایی از ستم و تجاوز گری برایند.
از دیدگاه علمی نیز این امر یک فرایند ، سفیانه و مبتنی بر نگره ی تبعیض گرایانه و تعصب زا است. این رویکرد در واقع خود آپارتاید آموزشی را به نمایش می گذارد. سهمیه بندی آموزشی ، مفهومی جز جدا سازی، نفاق افگنی، و محروم سازی جوانان شیفته ی دانش ، چیزی غیر از آن مفهوم ندارد. در طرح سهمیه بندی آموزشی، چنانچه رژیم امروزه در جذب جوانان در نیروهای امنیتی و به ویژه ارتش از آن به مثابه ی یک مانفیست استفاده می کنند اینکه هر قوم و ملیت ساکن این کشور به اندازه تعداد نفوس خویش، به دانشگاه ها راه یابند و اضافه از آن مجاز نیست تا بتوانند از این نعمت بهره گیرند. یعنی اینکه اگر جوانان شایسته و لایق از یک قوم بصورت چشمگیر توانایی ورود به دانشگا ها را دارند اما این سهمیه بندی ، به آنان اجازه نمیدهند تا از مقدار از پیش تعیین شده از نعمت دانش بهره گیرند. این خود در واقع همان رویکرد زمان طالبان را به نمایش می گذارد و یک طرح است که ناشی از دیدگاه شوونیستی و خود یک فرایند از ستم امپریالیستی و ستم ملی می باشد.
این قصه ظاهرا پس از راه یابی دانشجویان دایکندی و غور، به زبان ها افتاده است و برخی مسوولان رژیم، از وجود فساد در برنامه ی کانکور سخن گفته است که بر منبای آن دانشجویان از یک قوم خاص توانسته به دانشکده ی های به اصطلاح برتر راه یابد. این مساله خود مبین این دید است که دانشجویان دایکندی و غور ، هم سرنوشت با سایر دانشجویان از نقاط دیگر کشور در شمال و جنوب و شرق است. اینها نیز فرزندان این میهن هستند ما نباید دانشجویان و جوانان ما را به بهانه ولایت، قوم ، منطقه و محل جدا سازیم. دست آورد های آنان به تمام مردم کشور بر می گردد و تنها فرزندان یک قوم و ولایت خاص نیستند. اما بنیش تفرقه افگنانه و شوونیستی رژیم ، با بیان این مسایل در پی جدا سازی ملیت های تحت ستم کشور و به خصوص جوانان می باشد. این امر حتا اگر درست هم باشد که دانشجویان این ولایت به مبنای فساد راه یافته، خود نشاندهنده ی فساد گسترده در درون دستگاه دولت است. اما مبرهن است که رژیم از علم کردن این مسایل در پی ایجاد شکاف در میان مردم و به خصوص جوانان است.
از سویی دیگر فرسوده بودن و پوشالی بودن کل دستگاه و نظام حاکم در سطوح گوناگون ؛ فساد اداری گسترده، بی کفایتی، چپاول و غارت اموال عمومی، ماهییت غیر مردمی و چاکر منشی آن را هویدا می سازد. درین میان نظام آموزشی کشور درمکاتب و دانشگاه ها از مسایل غیر دانشی و فرسودگی موادهای آموزشی شدیدا رنج می برند. بیشترینه ی دانشجویان که از دانشگاه ها فارغ شده اند خود این امر را تایید میدارند. ادامه ی فرایند فرسوده در نظام آموزشی کشور، هر از گاهی در نهاد های تحصیلی در قالب نارضایتی دانشجویان خود را به نمایش می گذارند.
حرکت های که از سویی دانشجویان در دانشگاه ها علیه ، برخورد های غیر دانشی و تعبیض گرایانه استادان و مدیران راه اندازی می گردد خود گواه این مدعاست. بحران دوماه دانشگاه کابل ناشی از همین رویکرد غیر علمی و نظام آموزشی فرسوده است که نه تنها باعث جلوگیری از آموزش دانش گردیده بلکه زمینه ساز رشد تعصب های قومی و سمتی گردیده است که ناشی از ماهییت و سرشت رژیم مزدور و پوشالی می گردد.
این رژیم نه میخواهد ونه هم میتواند چیزی جز تفرقه و نفاق؛ تبعیض؛ و فلاکت و انقیاد کشور به ارمغان بیاورد. بنا جوانان و نیروهای آگاه و مترقی با درک این مهم، که رژیم در پی توطیه و ایجاد شکاف های عمیق قومی مذهبی به بهانه های گوناگون میان مردمان کشور هستند، باید با داریت و بیداری تمام این توطیه های و دسیسه های تفرقه افگنانه را برملا و علیه آن بسیج گردد. مبرهن است که این امر ممکن نیست جز اینکه با تمام نیرو و توان متحدانه علیه انواع و اشکال ستم به مبارزه برخیزیم و نیروهای اشغالگر و رژیم پوشالی که حامی و بانی ستم و طرح های تفرقه افگنانه است را از میان بر داریم. تا فردای بهتر و عاری از نفاق و تبعیض و را برای خویش رقم زنیم.