حکیمی
نسیمه «نام مستعار» چادرش را در زیر گلویش گره میزند و موترش را روشن میکند تا سر ساعت ۸صبح به مکتب برسد. خانه او تا مکتب با پای پیاده دونیم ساعت فاصله دارد. دوری راه سبب شده تا او همهروزه با موتر به مکتب برود. او میگوید: «کس دیگری از خانواده ما وقت ندارد تا همهروزه مرا به مکتب برساند و دوباره به خانه بیاورد. من مجبور شدم رانندگی یاد بگیرم.» در روستایی که نسیمه زندگی میکند، خدمات ترانسپورتی وجود ندارد.
این دختر راننده بدون اینکه هراسی از رانندگی در یک روستای دورافتاده ولایت غزنی داشته باشد، به آرامی بر روی جاده خاکی و ناهموار حرکت میکند. تنی چند از دختران دیگر که همصنفی نسیمهاند در مسیر راه با او یکجا میشوند. این راننده دختر، جایی زندگی میکند که زمینه آموزش برای دختران مساعد است و دختران این ولسوالی با موانع اجتماعی برای مکتب رفتن مواجه نیستند. خانواده نسیمه یک دلیل برای رانندگی دخترشان دارند و آن اینکه: «اگر او رانندگی نکند نمیتواند، به مکتب برود.»
نسیمه تنها دختر راننده در این ولسوالی نیست. رانندگی زنان در جاغوری حالا به یک امر معمول تبدیل شده و حساسیت آشکاری با زنانیکه رانندگی میکنند وجود ندارد؛ اما همهچیز در این ولسوالی بر وفق مراد نیست. افراطگراها سال گذشته صابره را در یک محکمه صحرایی و خلاف قانون، ۱۰۱ دره زدند. عاملان این عمل هنوز هم مجازات نشدهاند.
شوق مکتب رفتن
شوق مکتب رفتن در بین ساکنان ولسوالی جاغوری پیشینهای دراز دارد. وقتی طالبان بر این ولسوالی مسلط شدند، با اصرار مردم حاضر شدند تا مکتبهای دخترانه را مسدود نکنند؛ اما وقتی ردههای بالایی این گروه از بازبودن دروازههای مکتب خبر شدند، دستور دادند تا دروازههای مکتبها را مسدود کنند.
با مسدود شدن دروازههای مکاتب، استادان و دانشآموزان تصمیم گرفتند تا بهصورت مخفیانه، مکتبهای دخترانه را فعال نگهدارند. دخترانیکه در این مکاتبها میرفتند یونیفورم نمیپوشیدند و تلاش میکردند بهشکل انفرادی به مکتب بروند تا طالبان نفهمند که چنین مکتبی وجود دارد.
یازدهسال پیش زمانیکه طالبان شکست خوردند، رقابت بر سر مکتب رفتن بهخصوص بین دختران بیشتر شد. دخترانیکه درجههای اول و دوم را در صنف بهدست میآورند، بین خانواده و روستاییان محبوبتر هستند. چنین امری رقابت بین دخترانی را که مکتب میروند، بیشتر میکند.
ریشههای تغییر
ریشههای تغییر دیدگاه مردم در مورد زنان و دختران را میتوان در مبارزات روشنگرانه شخصیتها و جنبشهایی جستجو کرد که در جریان سه دهه اخیر و پیشتر از آن، در ولسوالی جاغوری وجود داشته است. تحصیلکردههایی که پس از پایان دوره دانشگاه به جاغوری رفتهاند، سهم قابل ملاحظهای در تشویق مردم به درس و تعلیم داشتهاند. مخالفتهای محافظهکاران در برابر تعلیم دختران هرچند یک مانع بوده اما بهدلیل حمایت مردم از مکتبها و آموزش دختران، این مخالفتها نتوانسته جلو روند روبه رشد آموزش دختران را بگیرد.
در جریان سالهای جنگ، ساکنان این ولسوالی به کشورهای همسایه و سایر کشورها مهاجر شدند. این مهاجرت در تغییر دیدگاه مردم نقش تاثیرگذاری داشته است. این مهاجرتها به مردم فهماند که زنان در کشورهای اسلامی از حق و حقوق برخوردارند و محدودیتها در برابر زنان ریشههای دینی ندارد، بلکه برخاسته از سنتها و برداشتهای بنیادگرایانه از مذهب است.
از سوی دیگر، مهاجرت گسترده به اروپا و استرالیا نیز در تغییر دیدگاه مردم نقش داشته است. از یکسو این مهاجرتها منجر به تقویت اقتصاد خانوادهها شده و از سوی دیگر بر دیدگاه مردم در رابطه به فعالیت زنان نیز بیتاثیر نبوده است.
منبع:
هشت صبح