تصور کنید یک جوان احساساتی هزاره خود را مقابل وزارت تحصیلات عالی آتش زد. آنوقت رژیم کرزی ابراز همدردی کرده و برای خوشی چند دانشجوی دیگر، یک یا دو استاد طالب دانشکده علوم اجتماعی را برکنار می کند؟ یا اینکه پیامدهای احتمالی از نوع موارد زیر را خواهد داشت:
۱: خانواده قربانی خبردار شده از ولایت به کابل می آید. ریاست امنیت پدر یا برادر بزرگ تر یا کوچکتر را تحت بازجویی قرار داده و تا مدتی از تحویل جنازه خودداری می کند.
۲: – دستگاه های رسمی و رسانه ای رژیم شروع به تبلیغات می کنند که هزاره دست به انتحار زد؟ نمونه آن را چند سال پیش در بازار کابل دیدیم که نیروهای علیشاه پکتیاوال یک جوان هزاره را که بتل آب زیر پیراهن خود داشت بازداشت کرده و خودش قبل از دیدن جوان، در رسانه ها بازداشت انتحاری هزاره را تبلیغ می کرد.
۳: اداره امنیت ملی یا سارنوالی رژیم دست به بازداشت دانشجویان دیگر زده و آن ها را متهم به تشویق خودسوزی و انتحار و رابطه با سازمان های استخباراتی می کند.
۴: ملایان دست بکار شده و خودسوزی این جوان را مخالف تعالیم اسلامی دانسته و خانواده و اطرافیان این جوان در تنگنای دیگری قرار می گیرند.
۵: خانواده ی دانشجو باید پول قرض کرده، جنازه دفن کند و عزاداری بگیرد.
۶: پدر یا مادر خانواده تحمل از دست دادن فرزند را ندارد و بقیه اعضای خانواده پس از مدتی باید عزاداری دیگری بگیرند و اساس خانواده در چند ماه زیر و رو می شود.
۷: طبق معمول فردا یا چند روز دیگر طالبان دست به حمله انتحاری دیگر می زنند و مرگ دانشجو و علت آن از یاد می رود.
۸: روحیه مردم هزاره و بویژه نسل جدید آن تضعیف شده و سرخوردگی بیشتر می شود.
۹: از آنجایی که خودسوزی حرکتی مدنی محسوب نمی شود، هیچکس حاضر به دفاع از این دانشجو و دانشجویان همراهش نمی شود و خواست برحق آنان تحت تاثیر خودسوزی قرار می گیرد.
۱۰: تلاش های جامعه مدنی هزاره برای ابتکار در مبارزات مدنی و راه اندازی جنبش عدم خشونت تحت تاثیر قرار گرفته و دستگاه های رژیم در داخل و بیرون و لابی های آنان، چهره ی خشن از مردم هزاره معرفی می کنند.
یکی از دوستان پرسیده بود راه حل
اول: خودمان را بشناسیم. هم زن و هم مرد، با خودمان گسترده برخورد کنیم. یعنی اینکه جامعه ی ما متنوع است. افراد نظرات خود را دارند اما برای تغییر بنیادی، حرکت باید همخوان با این تنوع باشد. از جزم اندیشی و خود غرق گردانی در فضای خشنی که سایه انداخته و حاکم است، پرهیز کنیم. باور کنیم که می توانیم از حذف خودمان جلوگیری کنیم و در فضای خونینی که برایمان ساخته اند حق انسانی خود را گرفته و ظالم را مجازات کنیم.
دوم: شبکه های خود را بررسی کرده و جایی را که نیاز به ترمیم است که حتمن هست، ترمیم کنیم! ترمیم باید شامل خانواده، دوستان و سایر رابطه های اجتماعی در فضای فیزیکی خارج از اینترنت و اینترنت باشد.
سوم: همزمان با شبکه های اجتماعی یکدیگر پیوند می خوریم و مجموعه ای کلان تر ایجاد می کنیم. کوشش شود جمع های محدود خود را با جمع های دیگر ادغام و جمع های کلان تر ایجاد کنیم.
یادتان باشد، زنان همیشه سهم برابر را در این شبکه داشته باشند.
چهارم: سعی کنیم با دست اول ها طرف شویم و نه کسانی که دست چندم اند. مثلن نه سپنتا دست اول است و نه همکار وزیرش و یا آن ملای دست به نقد کرزی. خود کرزی مگر کیست؟ سطح گفتگو را بالاتر ببریم وقتی در داخل فقط خشونت را می خواهند تحمیل کنند.
ادامه دارد..
منبع صفحه ی فیس بوک کامران میرهزار