نویسنده: سردار قلندری
شرایط مطلوب
دولت مردان حکومت های قبلی، جهت تاراج بخشی از اجتماع و گرم نگه داشتن تنور قومیت گرایی برای ماندن در قدرت، برای عده ای تحت نام کوچی شرایطی را فراهم کرده بودند که هر ساله به مناطق هزاره نشین بروند و مناطق آنها را به نوعی تاراج کنند و این میراث به دوران ما رسیده است. در دوران ما پس از وقوع چندین بار این حادثه که دو قوم بزرگ را در تقابل قرار می دهد هم دولت مردان و هم سیاست مداران و هم روشنفمکران دو قوم دست به اقدام عملی می زدند زیرا آنها می دانند و به تمام مردمان دو قوم می فهمانند که این تقابل و رویارویی به ضرر همه می باشد و جهت حل این مشکل راه های قانونی را یکی پس از دیگری طی می کردند و امروز مردم بهسود و مردمان کوچی به برنامه ریزی بهتر برای زندگی خود می پرداختند و هیچ گروه طرف دیگر را دشمن خود نمی پنداشتند و این تحقق نمی یابد مگر به تلاش و کوشش و مسئولیت پذیری دولت مردان و سیاست مداران دو قوم و متفکرین دو قوم.
شرایط موجود
کوچی ها هر ساله هجوم می آورند، مردم بهسود کمابیش دفاع می کنند، در نتیجه این تقابل خسارت بی شماری به هر دو طرف، مردم بهسود و مردمان کوچی وارد می آید.
دولت مردان دلال، کشاکش تبلیغاتی انجام می دهند و بعضی کارها را برای اجرا لیست می کنند تا جریان فرو کش نماید و بعد از آن تمام برنامه های اجرایی حل این مشکل را کنار گذاشته و فراموش می کنند، البته ناگفته نماند که در این بین پولهای بسیاری، از خزانه ملت برای کوچی ها گرفته می شود که نیمه نصفه به کوچی ها داده می شود و مابقی پولها به جیب دلالان می رود.
سیاسیون موج سوار در قدرت هر دو قوم، از این جریان برای تحکیم پایه های قدرت خویش استفاده می کنند و سیاسیون خارج از قدرت هر دو قوم برای جلب افکار عامه و کسب منافع مادی و به قدرت رسیدن، تنور این جریان را با سخنرانی های گیرای خود گرم می کنند.
قلم بدستان هر دو قوم، در این برهه از زمان دست به قلم می برند و نظریات خود را در نشریات و رسانه های مختلف به نشر می سپارند، و بعد از فروکش کردن این جریان آنها نیز این موضوع را تا سال آینده به ساحه فراموشی می سپارند.
نتیجه تمام این حوادث کشته هایی است که از هر دو طرف جریان، بر جای می ماند و خرابی هایی است که مردم بهسود دریافت می کننند و احتمالاً خسارات مالی است که به احشام کوچی ها وارد می شود و مبالغی که کوچی ها بابت خسارت از دولت می گیرند و جریحه دار شدن روحیه جمعی هر دو قوم؛ حال فرق نمی کند که کی برنده باشد و کی بازنده باشد ولی هر دو گروه آسیب می بیند و بزرگ ترین آسیب ضربه ای است که به اعتماد جمعی دو ملت زده می شود، چون این دو ملت نقش بسزایی در پروسه آبادانی این کشور خواهند داشت که با تکرار هر ساله این جریان در حقیقت ضربه ای به بنیادهای آبادانی این سرزمین زده می شود.
چطور از شرایط موجود به شرایط مطلوب باید رسید؟
بر دولت مردان هزاره در قدرت موجود و سیاسیون موج سوار خارج از قدرت، باید از طریق افکار عامه و رسانه ها فشار وارد کرد و خواست مردمی را برای حل این مشکل بطور دوامدار افزایش داد و حفظ کرد و در صورت حرکت نکردن در راستای خواست مردمی، مشروعیت آنها را در هر حرکت اجتماعی تضعیف نماییم و در هر مراسم به نوعی صدای اعتراض مردم را رسانه ای نمایم. باید نشان دهیم که دولت مردی که توجیه گر ظلم دیگران است باید که دوام ماندگاری اش در قدرت را از دست بدهد و بطور موازی، از موج سواری سیاسیونی که فقط به فکر به قدرت رسیدنشان است جلوگیری کرد و دستیابی شان را به قدرت سخت و دست نیافتنی نماییم. و در عین حال زمینه را برای به قدرت رسیدن کسانی که توان اجرای قانون و اجرای عدالت را دارند را فراهم کرد. و در این کشاکش رهبران و دولتمردان و سیاست مداران دیگری خلق خواهد شد که سیاست را در راستای اهداف مردمی بکار خواهند برد.
در آن طرف جریان، کاری که باید با مردم پشتون کرد این است که نتیجه سیاست ۲۸۰ ساله دولت مردان پشتون را در نزد قوم پشتون روشن ساخت و به مردم پشتون فهماند که دولت مردان در قدرت پشتون، فقط به قدرت ماندن خود فکر کرده اند و چیزی جز فقر، و عقب ماندگی برای پشتونها و دیگر ساکنان این سرزمین باقی نگذاشته اند؛ این مهم است که با مردم پشتون وارد گفتگوی سازنده شد و افکار جمعی مردم پشتون را متوجه وضعیتی که نتیجه سیاست مردان پشتون می باشد را نمود.
لازمه این کار این است که در تمام جریانات این واقعیت را نشان دهیم که دو ملت هزاره و پشتون، دشمن یکدیگر نمی باشند و هر آنچه این جریان را بوجود آورده است قدرت طلبی اشخاصی بوده است که دو ملت را به عنوان ابزار به قدرت رسی خود استفاده کرده است. باید که با متفکرین منصف پشتون بیشتر در تماس شد و جریان حل شدن این موضوع را با آنها پیش برد؛ این جریانی است که دو طرف جریان در آن دخیل است و راه حل آن با همکاری و تعامل هر دو طرف جریان امکان پذیر می باشد.
کاری که باید کرد این است که باید یک پروسه دوامدار را برای حل این معضل شروع شود و تا به نتیجه رسیدن، ادامه یابد و متفکرین هزاره باید که در بطن جریان خود را قرار دهند و از گوشه نسین بودن حذر کنند؛ در حال حاضر همه منتظر می باشند که فلان سیاستمدار در قدرت و یا فلان سیاست مدار موج سوار بیرون از قدرت راجع به این موضوع چه کار می کنند و همه منفعل می باشند تا واقعه رخ دهد و همه شروع به شکوه و گلایه می کنند.
متفکرین هزاره باید همه جریانات را هماهنگ کنند و از پتانسیل همه جریانات در حل این معضل استفاده شود: سیاست مداران در قدرت، سیاست مداران خارج از قدرت، هسته های قدرت درون مردمی نظیر جامعه مدنی ، دانشجویان و حاجی های پیگیر مسائل اجتماعی و مهمتر از همه افکار عامه و رسانه ها می باشند که باید تحت تأثیر و برای حل معضل مورد استفاده قرار گیرد.
چیزی که در رسانه ها باید انجام شود در بعد داخلی باید که ظالمانه بودن جریان برای همه روشن شود و به همه ساکنان این سرزمین فهمانده شود که هیچ کس دیگر توان ظلم بر دیگری را ندارد، و در کنار این جریان باید که به دو موضوع اساسی پرداخته شود و آن یکی حضور عادلانه همه ساکنان این سرزمین در ساختار قدرت و دیگر انکشاف متوازن می باشد که باید در تمام مناطق انکشاف بصورت عادلان صورت گیرد، و تأثیری که باید از طریق رسانه ها بر نیروهای خارجی در افغانستان گذاشت باید که به نیروهای خارجی فهماند که یکی از قدرت های تأثیر گذار در افغانستان هزاره ها می باشند و صلح خواهی مردم هزاره باید که شهره عام گردد.
کار دیگری که در سطح بین المللی باید انجام شود نقش گیری هزاره های خارج از افغانستان در حل این معضل است، واکنشی شبیه به حرکتی که در مورد اتفاقات انتحاری های در کوته در جهان توسط هزاره ها صورت گرفت، باید کل جهان، هزاره ها را به عنوان مردمانی صلح دوست بشناسند و بدانند که هزاره ها داری چه قدمت تاریخی بوده است و چه ظلمی بر آنها صورت گرفته است و در عین حال چه ظلمی بر آنها از سوی حکومت صورت می گیرد و این در صورتی است که از سوی نیروهای خارجی این ظلم نادیده گرفته می شود.
در حالی که تمام این کارها چه در داخل و چه در خارج انجام می شود کاری دیگری هم باید انجام شود و آن کسب توانایی می باشد ناگفته پیدا است که توانایی ضمانت بازدارندگی دارد توانایی در هر صورت خوب است؛ چه به هنگام جنگ، برای خوب جنگیدن و چه در هنگام صلح، برای بالا بردن قدرت چانه زنی و امتیاز گیری بهتر؛ و العاقل فی اشاره.