نویسنده : جمیل “آزاد”
هنر و هنر مندی در سرزمین جنگ زده ی افغانستان که همه داد از خرافه ها در قالب مذهب و دین میزدند یک امر مشکل و حتی نا ممکن بود، اما کسی بنام غلام سرور سر خوش در همان زمان که اوج مقابله با موسیقی و حرام دانستن این هنر بود با دمبوره آهنگ می خواند. کسیکه امروزه به عنوان پدر دمبوره معروف است. سرور سرخوش به دلیل مسایل فوق مورد حمله قرار گرفت که جان خود را از دست داد. اما هنر دمبوره دقیقا در میان هزاره ها از همین دوره است که توسط داود سر خوش برادر سرور سرخوش به عنوان یک میراث دار این خانواده ادامه داده شد.
خیلی ها در ان دوره فکر میکردند که دیگر کسی از این هنر حتی یادی هم نخواهد کرد . اما داود سرخوش میدانست که ادامه ی این کار در افغانستان و آنهم در یک دهکده ی دور افتاده که انسانها بر اساس فتوا حرکت میکنند کاریست نا ممکن، که می توانست به قیمت جانش تمام شود ادامه نداده و با خانواده اش در کویته پاکستان آمدند. در آن زمان هنر موسیقی به شکل عشقی به دلیل وضعیت جنگی و روحیه شکسته ی مردم، بازاری چندانی نداشت و داود سرخوش نیز به همین دلیل به موسیقی انقلابی و حماسی روی آورد. این نوع موسیقی که بر دل مردم چنگ میزد در میان هزاره ها داود را تبدیل به ستاره ی هزارگی نمود؛ که خواندن هایش در سنگر جنگ برای انگیزه دهی مقاومت در غرب کابل استفاده می شد.
در همین زمان داود سرخوش طی یک سفر هنری به تاشکند با امیرجان صبوری عضو پیشین گروه هنری گل سرخ ملاقات نمود. این ملاقات به تفاهم میان امیر جان صبوری و داود سرخوش انجامید که هردو به عنوان همکار آینده در هنر موسیقی باهم کار می کردند.
با برگشتن داود از تاشکند به کویته پاکستان وی در کراچی یک البومی بنام “سرزمین من ” را که با همکاری و کمپوز امیرجان صبوری آماده ساخته بود به ثبت رسانده و بعدا توسط افغانستانی های مقیم لندن برای کانسرت در آنجا دعوت شد. این دعوت باعث اقامت و تکثیر آلبوم ” سرزمین من ” در انجا شد. او حتی بعد از کانسرت در لندن مورد تصادف عمدی به قصد ترور قرار گرفت که او را از یک پل به پایین انداختند، اما خوشبختانه داود سرخوش از این حادثه جان سالم بدر برد. بعد از پذیرفته نشدنش در لندن مجبور شد در اتریش رفت که در همانجا به کانسرت هایش ادامه داد.
از همینجا بود که داود سرخوش در ایران توسط یک تعداد از فرهنگیان افغانستانی مقیم در ایران برای کانسرت دعوت شد. در این کانسرت داود سرخوش خواننده ی افغانستانی با یک پذیرایی بی نهایت مردم افغانستان و حتی ایران قرار گرفت حتی در دوران جنگهای داخلی و بعد از آن خواندن” سرزمین من”، از کانال های تلویزیونی ایران همیشه پخش میگردید.
که اوج شهرت او از همینجا آغاز گردید. داود سرخوش هنر مند محبوب و خوش آواز آفغانستانی به دلیل زیبایی و صدای گیرایی که داشت روز به روز مورد استقبال بیشتر مردم افغانستان قرار گرفت. در اوج شهرت اش وی در رادیو ” بی بی سی” مصاحبه ی را انجام داد که گرداننده رادیو بی بی سی از وی پرسید: کمپوزیتور شما کیست؟؟ در جواب داود سرخوش با آنکه اکثر مردم میدانست که بعد از سفر تاشکند و ملاقات با امیرجان صبوری اکثر کمپوزهایش را امیر جان صبور ساخته و باهم همکاری دارند، در رادیو بی بی سی از این حقیقت انکار نمود.
این کار داود سرخوش واضح استکه نا تنها به مزاج امیرجان صبوری بلکه هر کس دیگر خوش نمیخورد. از همینجا بود که امیرجان صبوری همکاری اش با داود سرخوش را قطع کرد؛ و داود سرخوش که همه روزه به سوی قله های شهرت در حرکت بود دفعتا با یک رکود عمیق رو برو شد و این یعنی یک سوال بزرگ برای همه علاقمندان آواز داود سرخوش …!!!!؟؟؟؟
این همکاری نه تنها داود سرخوش بلکه امیر جان صبوری را نیز با آواز زیبای داود به اوج شهرت رساند. اما متاسفانه این مساله به ضرر داود سرخوش تمام شد. داود تا حال آهنگ میخواند اما دیگر آهنگ سرزمین من نیست، دیگر آهنگ داود سرخوش آنگونه به دل افغانستانی ها چنگ نمی زند.
داود صدای زیبا دارد اما چه سود…! که در کنار این صدای زیبا دیگر صبوری نیست که این صدا به دل همه چنگ بزند و این صدا در قالب کمپوزهای چون “سرزمین من، یا مولا علی، زمانه و…. و جالب تر از همه آهنگ فولکلوریک هزاری “جارجو… انعکاس پیدا کند. داود می درخشد، اما نه انگونه که می درخشید. اگر داود با امیرجان صبوری می بود تبدیل به هنرمند پر آوازه ی (احمد ظاهر ثانی) می شد که صدایش مونس تنهایی همه فارسی زبانان دنیا تا ابد باقی میماند.