نویسنده: غلام سخی ارزگانی
نیروهای امریکایی در چوکات مبارزه جامعه جهانی علیه تروریزم، هزاران تن از نیروهای مسلح تروریستی داخلی و خارجی را در رویاروی علیه دولت، مردم افغانستان و قوای بین المللی دست گیر و زندانی کردند.
دولت جمهوری اسلامی افغانستان روی ملحوظات خاص سیاسی خود چندین مراتبه خواهان سپردن زندان بگرام از نیروهای ویژه ای امریکایی به نیروهای امنیتی افغانستان شد که بارها به تأخیر افتاد.
آقای حامد کرزی، امضای پیمان امنیتی بین افغانستان و امریکا را مشروط به واگذاری زندان بگرام به دولت افغانستان نمود. مدت ها اند که کشمکش های میان کابل و قصر سفید امریکا بر سر موضع تسلیمی دهی زندان بگرام از نیروهای امریکایی به نیروهای امنیتی افغانستان وجود داشت که بالاخیره به روز دوشنبه، تاریخ پنجم ماه حمل سال جاری، مسولیت زندان بگرام از نیروهای امرکایی به دولت جمهوری اسلامی افغانستان سپرده شد که مورد استقبال برخی و نگرانی بخش دیگری از آگاهان امور و مردم کشور قرار گرفته است.
در زندان بگرام به تعداد ۳۱۰۰ نفر زندانی اند که در جریان عملیات تروریستی علیه دولت جمهوری اسلامی، نیروهای خارجی و مردم افغانستان توسط قوای امریکایی دستگیر شدند. در این زندان، تروریستان خارجی نیز می باشند که تا هنوز تحت اداره ای نیروهای امریکایی قرار دارند. بارها گفته و نبشته شده که به تعداد ۶۰۰ زندانی خطرناک در این زندان می باشند.
آگاه امور به این باور آند که منظور از تحویل گرفتن، زندان بگرام به نیروهای امنیتی افغانستان این نبوده و نیست که در این رابطه، حاکمیت ملی کشور تأمین خواهد گردید. منتقدین به این عقیده اند که دولتمداران از آغاز تا حال به طور آگاهانه و یا غیر آگاهانه، حاکمیت و استقلال ملی را با جامعه جهانی، کشورهای منطقه و همسایگان به معامله گرفته و منافع سیاسی و خصوصی آنان در قدم نخست مطرح بوده، نه حاکمیت ملی و نه منافع عادلانه ملی مردم افغانستان.
حاکمیت ملی کشور بناء بر حضور ناقضین حقوق بشر، طالبان نیکتایی پوش، اربابان قبیلوی، تولیدکنندگان مواد مخدر، قاچاقبران، مفسدین اداری، مافیای زمین و سایر قانون گریزان در رأس قدرت دولت جمهوری اسلامی افغانستان، هرگز به وجود نیامد؛ زیرا یک تبانی عریان میان جامعه جهانی و نیروهای داخلی در این مدت بوده است. چون که حاکمیت روابط بر ضوابط در محور ارگان های دولتی در جهت تحقق خواست های سیاسی دشمنان مردم افغانستان عمل کرده و دست خارجیان را در همه امور کشوری ما باز گذشاته است. پس، در این صورت هم نام بردن از حاکمیت ملی در کشور ما به حکم خواب و خیال بیش نیست.
پرسش در این است که چرا جناب کرزی در مدت بیش از یازده سال از تحقق حاکمیت ملی کوچک ترین سخنی یا به زبان جاری نکرد و یا از روی فریب ابراز داشت و از حیف و میل کمک های جهانی توسط عناصر داخلی و خارجی بازخواست قانونی و عملی هم نکرد؟ بازهم چرا آقای کرزی و حلقات دلخواه شان، مصلحت گرایی زیانبار را در محور کاری خویش قرار داد؟ وقتی که همه به این باور دارند که افغانستان در فساد اداری مقام اول را در جهان کسب نموده است، آیا این خصوصیت، حاکمیت ملی افغانستان را به نمایش می گذارد و یا ویرانی بیشتر کشور را؟
پس از سقوط امارت اسلامی طالبان، زمینه های توسعه و استقلال مادی، اجتماعی و معنوی با کمک های جامعه جهانی و علاقمندی سرشار مردم در افغانستان به وجود آمدند تا بنیاد «حاکمیت مستقل ملی» کشور تولد می یافت که سوگمندانه با عدم رهبری شایسته، این نعمت نصیب مردم افغانستان نگردید و در عوض، افغانستان مقام اول را در فساد اداری کسب کرد.
زمانیکه نیروهای خارجی در هنگام شب، تروریستان را دستگیر می کردند، جناب کرزی با بهانه اینکه همه مردم بی گناه در این چنین عملیات نظامی خارجی تلف می شوند و مخالفین دولت در شب نیستند، بالای ناتو فشار آورد تا اینکه عملیات شبانه خارجی علیه تروریستان متوقف شد. از آن وقت تا کنون از یک طرف، مخالفین مسلح در بین مناطق قبیلوی و قومی خویش جایگاه مطمین را به دست آوردند. و از طرف دیگر، عملیات انتحاری و ناامنی در کشور بیشتر گردیدند. این افزایش ناامنی، نیز بهانه برای کرزی صاحب می باشد که تا لویه جرگه را دعوت نموده و توسط آن، حیات ریاست جمهوری خویش را به صورت غیرقانونی تمدید خواهد نمود.
هدف خاص سیاسی از تسلیم گیری زندان بگرام در نزد جناب کرزی و حلقات تباری شان این می باشد که زندانیان طالبان، گروه حقانی، حزب اسلامی حکمتیار و سایر افراد تباری خودها را در یک سازش پنهانی به صورت غیر قانونی از زندان آزاد نموده تا آنان دوباره به مراکز تروریستی خویش برگردند و ناامنی کشور را بیشتر نمایند. وقتی که ناامنی ها زیادتر شد، آن گاه یک بهانه مستند برای آقای کرزی گردیده و لویه جرگه را غرض تمدید مقام ریاست جمهوری خویش دعوت خواهد نمود.
خنده آور اینکه، در روزنامه انیس از قول معاون لوی سارنوالی چنین نگاشته است:
«رحمت الله نظری معاون لوی سارنوالی در این مراسم ضمن آنکه مواد قانون جزا افغانستان را تشریح کرد یاد آورد شد که تمام قضایا سپرده شده مربوط به زندانیان بگرام در مدت ۳۰ روز تکمیل شده آنانی که مستلزم محاکمه اند به محکمه معرفی خواهند شد و آنانیکه در برابر شان اسناد الزامی وجود ندارد رها میشوند.» روزنامه انیس، شماره چهارم، سه شنبه ۶ حمل ۱۳۹۲ هـ. ش. ص ۷.
این خود بیانگر آنست که گمانی زنی آگاهان و سیاسیون کشور از آب درست برآمده که دولتمداران، قاتلین مردم را با تبانی از زندان بگرام آزاد خواهند نمود و بدین وسیله جبهات تروریستی بیشتر تقویت خواهند شد.
همه می دانند که در جریان ۱۲ سال آخر، جناب کرزی با بهانه بی اساس تا توانست، تروریستان مسلح جنگی را که مرتکب صدها عملیات انتحاری و قتل های زنجیری در کشور ما گردیده بودند، از زندان های کشور آزاد کرد و آنان به پایگاه های تروریستی خویش برگشتند که بارها در مطبوعات از آن تبانی ها پرده برداشته شد. حتا در این اواخر، جناب کرزی صاحب توسط هیأت شورای صلح به رهبری آقای صلاح الدین ربانی به تعداد ۴۸۰ طالب را از زندان های پاکستان آزاد ساخت که تقریبآ همه ای آنان به مراکز مسلحانه جنگی خویش بر گشتند و به ناامنی کشور افزایش دادند.
خواست دیگری سیاسی جناب کرزی این بود که فشارهای گسترده را بالای نیروهای خاص امریکایی در میدان وردک وارد نمود تا آنان مسؤلیت امنیتی را به قوای امنیتی کشور بدهند و به اصلاح صلح در منطقه برقرار گردد. این کار با تبانی دیگری با افراد حزب اسلامی حکمتیار و طالبان در ولایت میدان وردک گرفته تا آنان در این ولایت مسلط گردند. از یک طرف، از آنان در انتخابات آینده اگر صورت گیرد، استفاده نامشروع را به نفع نامزد مورد خویش نماید. و از طرف دیگر، ناامنی کابل را بیشتر نماید تا بهانه برای دعوت لویه جرگه به سبب ادامه مقام ریاست جمهوری شخص حامد کرزی باشد.
در ضمن، تا جائیکه شواهد نشان می دهند که از یک طرف آقای کرزی با دولتمدارانش از تطبیق قانون عاجز مانده و در برابر مردم کشور مقصر می باشند. و از طرف دیگر، جامعه جهانی و نیروهای ناتو از رهبری عاطل و باطل جناب کرزی و حلقات ویژه ای شان نهایت مایوس گردیده و آن ها نتوانستند که منافع مردم افغانستان را با منافع جامعه جهانی و به خصوص ایالات متحده امریکا هم ساز سازند و تا تعادل قانونی در هردو جهت تحقق می یافتد.
دیگر اینکه، آقای حامد کرزی و حلقات تباری ارگ ریاست جمهوری شان در تحقق صلح با نیروهای مسلح طالب، گروه حقانی، حزب اسلامی و سایرین موفق نشدند و هم چنان در سیاست خارجی خود در پروسه صلح با همکاری با پاکستان، ایران، جامعه جهانی، سازمان ملل متحد، امریکا، چین، روسیه، هند و سایر کشور های منطقه و همسایگان هیچ دست آوردی برای مردم افغانستان نداشته اند.
خلاصه اینکه، شواهد و احتمال قوی وجود دارند که دولتمداران با یک سازش و تبانی، زندانیان بگرام رها خواهند کرد و جبهات تروریزم بیشتر نیرومند خواهند شد که این امر به ضرر مصالح ملی و به مفاد دشمنان مردم افغانستان تمام خواهد شد. از همه بیشتر احتمال قوی وجود دارد که حامد کرزی و حلقات تباری شان با جامعه جهانی و به خصوص امریکا نسبت به آینده افغانستان به یک سازش ویژه ای پنهانی دست یافته باشند که در آن صورت، همه ای تروریستان مسلح را به قدرت آینده سیاسی کشور شریک سازند.
برای اینکه، جناب کرزی نه تنها هواخواهان تباری طالبان را به قدر کافی در نیروهای امنیتی، قضایی، پارلمانی، نهادهای خصوصی، اجتماعی وغیره جمع آوری و تقویت نموده است؛ بلکه با تبانی با طالبان، حزب اسلامی، گروه حقانی و سایر هم تباران خویش قرار دارد تا قدرت شخصی، خانوادگی، حلقات ارگ و تک قومی خود را با نحوی از انحاء حفظ کند که این خود آغاز مرحله دیگری از تباهی مردم افغانستان خواهد بود.
پس، از هر سمت و سو بازی های نوین پنهانی بین جامعه جهانی، امریکا، کشورهای منطقه، همسایگان و افغانستان جریان دارند که همه آدم کشان و ناقضین حقوق بشر را بازهم بر سرنوشت آینده مردم مسلط خواهند نمود.
سه شنبه ۶ حمل ۱۳۹۲ خورشیدی برابر با ۲۶ مارچ ۲۰۱۳ میلادی/ افغانستان