گزارش تجلیل از هجدهمین سالروز شهادت بابه مزاری – سیدنی

گزارش دهنده: عبدالخالق علیزاده

روزشنبه نهم مارچ از هجدهمین سالروز شهادت رهبر شهید بابه مزاری در شهر سیدنی تجلیل به عمل آمد.در این برنامه حدود دوهزار مرد، زن، پیر و جوان شرکت کرده بود .آقایان استاد عزیز الله شفق و استاد عزیز رویش از دیگر شرکت کننده های این برنامه بودند.
برنامه با قراءت آیاتی از کلام الله مجید با صدای شیرین قاری عبدالقادر علیزاده آغاز گردید و آقای عبدالله یاوری به عنوان گردانندۀ جلسه محافل بزرگداشت سالروز شهادت رهبر شهید را بهترین زمینۀ طرح و تحلیل راهکارهای بهبود سرنوشت جمعی هزاره ها و زمانی در میان گذاشتن دردها و مشکلات اجتماعی عنوان کرد وبا اشاره به عظمت شخصیت مزاری یاد آور شد که: مزاری صداقت ناب است و تصویر صداقت ناب در سخن ناممکن، ایشان در فرصتهای مناسب خاطرات کوتاه از زندگی رهبری شهید را نیز به خوانش گرفت.
نونهال خورد سال فاطمه شفق شعر زیبایی را با صدا و لهجه صمیمی دکلمه کرد که حال خاصی به مجلس بخشید و بدنبال آن آقای عباس دلجو از فرهنگیان شهر سیدنی مقالۀ حماسی اش را بخوانش گرفت، آقای دلجو با اشاره به گذشتۀ تاریخی پر رنج و ستم بار جامعۀ هزاره و تبدیل شدن سرنوشت جمعی هزاره ها به یک رنج ذلتبار، مزاری را طلوع جدید و وتک ستارۀ نجات خواند که در تاریک ترین زمان، فانوس رهای را به ارمغان آورد و با دادن باور و عزت جدید به مردم، با شبداران به ستیز برخواست؛ ایشان شهادت بابه مزاری را تلاش دشمنان برای زدودن روشنای از سر نوشت جامعه دانست و اضافه کرد: اما آفتاب ما نمرده است و … خورشید بی زوال است !
محترم حسین رضایت مسؤول عمومی شورای سراسری هزاره های آسترالیا نیز در جمع شرکت کنندگان به ایراد سخن پرداخت و با بیانات شیوای، نقش رهبر شهید در استحکام پیوند هدفمندانه هزاره ها را به بررسی گرفت، ایشان رهبر شهید را آیینه ای دانست که که هر کس بدان گونه که بود و بدون کدام اضطرابی خود را به مشاهده گرفت و مزاری را حقیقتی دانست که در یک مقاومت بزرگ تاریخی، هر کس به میزان ظرفیتش وجود اورا درک کرد و با آرمان او همقدم شد.
گروه سرود کمیته جوانان انجمن کاتب نیز سرود زیبای را با صدای روح الله قاسمی و همراهانش پیشکش نمودند که مورد تشویق حاضرین قرارگرفت.
استاد عزیز رویش که از طرف فدراسیون هزاره های آسترالیا و برای شرکت در برنامه های تجلیل در شهر های مختلف این کشور دعوت شده بود، در برابر چشم منتظران علاقه مند قرار گرفت، ایشان صحبت بسیار صمیمی و به گفتۀ خودش نمادینی را پیرامون مقاومت عدالت خواهانۀ غرب کابل و نقش مزاری و سنگرداران سربلند این مقاومت برای دفاع از عزت و خاسته های انسانی مردم ما ارایه کرد،استاد رویش با اشاره به روزهای تاریک بعد از شهادت بابه، و تشریح وضعیت روانی خود دران زمان، رفتن مزاری را شلاقی دانست که بدلیل سرسپرده شدن به اربابان زمینی، بر پشت جامعه نواخته شده بود؛ ایشان با بیان این مطلب که هر که بت پرست نباشد خدا پرست نیست و هر که بت شکن نباشد موحد نخواهد بود، مزاری را یک بت شکن موحد دانست که بت های زیادی را در ذهن جامعه درهم ریخت و بجای آن خود باوری، عزت اجتماعی، صداقت، دیانت، همبستگی و … را به ارمغان آورد؛ ایشان بابه مزاری را مرد آرام و صبوری دانست که در اوج جنگها و در زیر بارانی از گلوله و بمب، هم خود آرامشش را حفظ میکرد هم به مردم و سنگردارانش روحیه می بخشید، استاد رویش با یاد آوری وستایش از هوشیارانی که اکثرا نامهای غیر معمول همچون دیوانه را برخود گذاشته بودند، این نکته را یادآور شد که مزاری دیو ودیوانگی کنترول شدۀ هزاره را تعریف نمود وبه همه نشان داد که اگرقراررا بر نابودی یک مردم گذاشتید، عیارانی زیادی حتی از درون یک قوم ستم کشیده ای تاریخ قد برخواهد افراشت و جواب دیوانه بازی های ستم گرانه را خواهد داد؛ ایشان همچنان با نام گرفتن از خیلی سنگر داران مقاومت غرب کابل، متذکر شد که اگر کسی این دوانگان عزت مردم را نا دیده میکیرند از انسان و تاریخ انسان چشم می پوشند و گفت که آنها کسانی بودند که درعصر دیوانگی های بزرگی بشر ندای انسانیت را بلند کردند؛ استاد رویش بر این نکته نیز تاکید نمود که همان عیاران دیروز، درفش داران مدینیت امروز در جامعۀ افغانستان می باشند.
استاد عزیزالله شفق آخرین سخنران این محفل بود که مثل همیش صحبت های شیرین و رهگشای را با مردم در میان گذاشت، ایشان مزرای را بزرگ مردی در تاریخ هزاره ها دانست که شعاع وجودش خیلی از بزرگان دیگر را درگوشۀ فراموشی قرار داده است؛ استاد شفق با تحلیل وضعیت کنونی جامعۀ افغانستان و بحران کنونی و تاریخی درین کشور، سه چیز را کانونهای اصلی بحران دانست که عبارتند از قوم، اسلام و رشنفکری؛ ایشان تعدد اقوام را سرمایۀ نیکی برای افغانستان خواند که اگر به شکل درستی با آن برخورد شود زمینۀ بالندگی و قدرتمندی ما در منطقه و جهان خواهد شد، ولی گفت که متاسفانه همیشه افراد و خانواده های سودجو در پشت این اقوام قرار گرفته و با استفاده از احساسات جمعی وایجاد تشنج، ماهی مقصود گرفته اند؛ ایشان میان اسلام و مسلمین نیز فرق گذاشت و گفت که مسلمانان علیرغم شعار های تند اسلامی همیشه در فقدان خدا، سنت پیامبر و روح قرآن زندگی بسر کرده اند، ایشان درین راستا نیز تفاوتهای فکری در شناخت اسلام را ستود ولی رویاروی و تقابل فکری و مذهبی را که باعث به بحران کشانیدن کشور شده است، نا جایز دانست؛ ایشان همچنان از بحران جدیدی بنام روشنفکری یاد نمود و متذکر شد که خیلی از آدم های با سواد خود را در مقام بلند روشنفکری جا زده اند و هم اکنون دارند افغانستان را با بحران تازه مواجه میسازند، استاد شفق عنوانهای همچون روشنفکر و فرهنگی را تحلیل نموده و از آنها به عنوان رسالتمندانی یاد کرد که برای نجات جامعه از تاریکی ها و رنجها تلاش می نمایند و تاکید کرد که با سواد کسی است که فقط بیشتر میداند ونمیتواند صرف با این خصوصیت و بدون درک درد مردم وتلاش در جهت روشنای بخشیدن، مدعی روشنفکری شده با هر چه دلش خواست به رنجهای مردم بیافزاید؛ ایشان شناخت درد مردم و زبان مردم را ضروری ترین اصل برای روشنفکران امروز دانست.
محفل توسط انجمن کاتب هزاره برگزار شده بود که ساعت هشت شام شروع شده و با صرف نذر ساعت یازده ونیم به پایان رسید.
بخشهای از ویدیوها و تصاویر این مراسم را در زیر می توانید مشاهده کنید.

DSC_7024

DSC_7030

DSC_7036

DSC_7049

DSC_7054

DSC_7072


In this article

Join the Conversation