هدف از واکنش خصم انگیز آقای حامد کرزی علیه امریکا

نویسنده : غلام سخی ارزگانی

این برای هیچ کس پوشیده نیست که جناب حامد کرزی بر اساس خواست ایالات متحده امریکا از طریق توافق نامه شهر بن آلمان نه تنها به حیث رییس ادارۀ موقت کشور کسب مقام نمود؛ بلکه غربیان به صورت کل و امریکا به طور خاص، آقای حامد کرزی را به قدرت رسیدن در حکومت انتقالی، انتخابات اول و حتا دوم مورد حمایت عریان همه جانبه نیز قرار دادند. چنانچه وزیر خارجه کنونی امریکا قبل از تقرر خود به این مقام، اظهار داشت که ما، آقای حامد کرزی را در انتخابات آخیر نیز کمک نمودیم.

آنچه را که جامعه جهانی به خاطر ایجاد حکومت داری خوب، مبارزه علیه کشت کوکنار، تروریزم، تولید مواد مخدر، قاچاق، فساد اداری، خشونت علیه زنان، ناامنی، بیکاری و سایر بحران ها که در این مدت از دولت آقای کرزی و دولتمدارانش انتظار داشت؛ عملی نگردید و علاوه بر آن، اکثر کمک های جامعه جهانی نیز در تحت رهبری آقای کرزی حیف و میل شدند. هم چنان مردم از دولت کاملآ فاصله گرفته و روی گردان شدند. در ضمن، دولتمداران کنونی تحت قیادت مصلحت گرای جناب کرزی از تحقق روند صلح با طالبان، گروه حقانی و حزب اسلامی حکمتیار نیز ناموفق می باشند که شخص جناب کرزی نیز در این زمینه اعتراف می کند.

مضاف برآن، آقای حامد کرزی و همکاران ویژه ای شان در برابر پاکستان از سیاست نهایت ضعیف و غیر مؤثر کار گرفته و در مقابل همه تروریستان مسلح و حامیان شان از تضرع استفاده کرده؛ ولی آنان به کشتارها، عملیات انتحاری، سوزاندن مکاتب، اعدام های صحرایی وغیره علیه مردم، دولت افغانستان و قوای ناتو تا هنوز با شدت تمام ادامه می دهند.  

هرچند در جریان ۱۲ سال آخر، با کمک های جامعه جهانی کارهای زیادی در کشور ما صورت گرفته اند که نباید دست کم گرفت و بسیار قابل تقدیر می باشد؛ ولی آنچه که یک مدیریت سالم، اداره شفاف، تأمین امنیت سراسری کشور و شایسته سالاری را در جهت تحقق حد اقل پایه های دموکراسی در کشور ایجاب می کردند؛ در رهبری سست بنیاد جناب کرزی و دولتمدارانش وجود نداشت و این ها صرفآ به منافع خانوادگی، تیم ارگ شاهی، قبیلوی و نظایر این ها به صورت مصلحتی سعی نمودند و منافع عامه ملی کشور را قربانی تحقق روابط بر ضوابط نمودند تا اینکه تضادهای نیمه خاموش قومی، مذهبی، نژادی، زبانی وغیره بار دیگر به نفع دشمنان دین و دنیای مردم افغانستان شعله ور گردیدند. و هم چنان آقای کرزی با نیات غیر مدنی و روش مصلحت گرایی خویش نه تنها جامعه جهانی و به خصوص امریکا را اغفال نمود؛ بلکه علایق و کمک های آنان را در تداوم بازسازی، مبارزه علیه تروریزم، نوسازی، تقویت زیربناهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، انکشاف متوازن ملی، توسعه زیر ساخت های دموکراسی وغیره کاهش بخشیدند. 

جناب حامد کرزی در سفر آخرش به امریکا، ناامید برگشته است. آگاهان معتقد است که کرزی به خاطر حمایت امریکا از نامزادی برادرش و یا یکی از طرفداران مورد نظرش در انتخابات ریاست جمهوری آینده افغانستان ناموفق باز گشته و در همین رابطه نیز بوده که به طور خصمانه و قهرآمیز علیه امریکا در روز افتتاح شورای ملی، تجلیل روز جهان زن و در سفر آخیر خویش در هلمند موضع تند و خصمانه را گرفت که نه تنها از سوی رییس ناتو، سفیر امریکا در کابل و قصر سفید امریکا اتهامات وارده رد گردیدند؛ بلکه اپوزیسیون ها، جامعه مدنی، سیاست مداران، احزاب سیاسی، پارلمان کشور و… مردم افغانستان هم موقف آخری جناب کرزی را مغایر منافع افغانستان ارزیابی نمودند.

ناگفته نماند که آقای کرزی، قانون جدید انتخابات را نیز توشیح نکرده و هم چنان توزیع تذکیره الکترونیکی و کارت برقی انتخابات را نیز تسریع نمی بخشد. برای اینکه اگر این کار صورت گیرد، تقلب در انتخابات آینده را به صفر تقرب داده و یا به حد اقل خواهد رسانید. بدین معنا که جناب کرزی خواهان برگزاری انتخابات هرگز نمی باشد؛ برای اینکه شخص مورد نظر وی در انتخابات آینده برگه ای پیروزی را نخواهد داشت.

 فلهذا، آقای حامد کرزی هیچگاه حاضر نیست که قدرت سیاسی را از طریق یک انتخابات شفاف و دموکراتیک به صورت قانونی و مسالمت آمیز به شخص واجد شرایط و منتخب آینده کشور واگذار گردد تا افغانستان مانند  گذشته ها به جوی خون تبدیل نگردد.

جامعه جهانی، اپوزیسیون ها، نهادهای جامعه جهانی، احزاب و سایر نهادهای ذیربط هر بهانه جناب کرزی و تیم ارگ ریاست جمهوری را خلاف قانون اساسی کشور دانسته و همه را مردود شمرده و پس از ختم معیاد ریاست جمهوری دوره دوم؛ خواهان برگزاری انتخابات شفاف و دموکراتیک در کشور می باشند. در ضمن، اپوزیسیون ها نیز خودها را در برابر دولت ناتوان و قانون گریز آقای کرزی مطرح نموده و نامزدی خویش را به مقام ریاست جمهوری در انتخابات آینده معرفی خواهند نمود که چانس پیروزی نیز دارد.

یکی از مسایل مهم، چگونگی توافقنامه امنیتی بین افغانستان و امریکا بوده که تا کنون مردم کشور در جریان محتوای اصلی آن قرار ندارند و بازی ها و معامله گری ها از انظار عامه پویشیده مانده اند.

معضله دیگری تسلیمی مسؤلیت زندان بگرام از نیروهای امریکایی به نیروهای اردوی ملی افغانستان می باشد که حتا جناب کرزی روی ملحوظات خاص سیاسی خویش، ضرب الاجل را نیز تعیین کرد. آقای کرزی بارها تکرارآ گفت که خیلی از افراد بیگناه در زندان بگرام توسط امریکایی ها به ناحق حبس گردیده که به مجرد تسلیمی این زندان به مسؤلین افغانستان، من فورآ امر رهایی آنان را از زندان می دهم. منظور آقای کرزی از این زندانیان بیگناه، همین برادارن طالب وی می باشند که در عملیات جنگی علیه دولت، مردم و نیروهای خارجی دستگیر شده، که حال کرزی به نام بی گناه، آنان را از زندان نجات می دهد تا جلب توجه بیشتر طالبان گردد.

این را باید قبول نمود که بیگناه بودن و با گناه بودن زندانیان از وظیفه جناب کرزی نیست؛ بلکه وظیفه نهادهای سارنوالی، ستره محکمه و وزارت عدلیه  می باشد تا طبق قانون شفافیت و عدالت در زمینه تحقق یابد.

 از طرف دیگر، چنانچه تحت پوشش فرستادن هیئت صلح به رهبری صلاح الدین ربانی رییس شورای عالی صلح کشور به پاکستان بود که به تعداد ۴۸۰ طالب را از زندان پاکستان آزاد کرد که  این ها تقریبآ همه به پایگاه نظامی خویش برگشتند و هیچ فردی از آن ها به پروسه صلح نپیوستند که نارضایتی همگان را برانگیخت. آیا این امر، ناکامی شورای عالی صلح را به رهبری آقای کرزی به اثبات نرسایند؟

مسلۀ دیگری اینکه آقای کرزی ضرب الاجل خروج نیروهای امریکایی را از میدان وردک و لوگر نیز تعیین کرد که از سوی امریکا تا حال عملی نگردید. به تعقیب آن، به تحریک حلقات کرزی صاحب، طرفداران تباری آقای حامد کرزی به خاطر خروج هرچه زودتر نیروهای خارجی از میدان وردک، دست به مظاهره بردند.

به سلسله سیاست های حلقات ارگ ریاست جمهوری، تعدادی از شورای عالی علمای مذهبی کشور نیز از موضع گیری آخر جناب کرزی علیه امریکا دفاع نموده و تأکید کرد که باید نیروهای خارجی از میدان وردک و لوگر اگر خارج نگردد، این نیروهای کافر اشغالگر می باشند.

این کاملآ ثابت است که اگر قوای خارجی از میدان وردک و لوگر خارج گردد؛ آن گاه طالبان اداره کامل آن دو ولایت را نیز گرفته و ناامنی کابل را بیشتر تسریع خواهد بخشید. در این جاه بوده که یکی از اهداف کرزی نزدیک شده و آن گاه، با بهانه ناامنی لویه جرگه دلخواه خود را نیز دعوت خواهد کرد تا قدرتش تمدید شود. 

آقای حامد کرزی که حکومتش رو به ختم است و هم چنان از نظر قانونی در سال ۱۳۹۳ حق انتخاب شدن را نیز ندارد. از همین رو، آقای کرزی به خاطر بقای خویش با بهانه ناامنی در نظر دارد که لویه جرگه دلخواه قبیلوی و قومی خویش را دعوت کرده و از آن طریق فیصله آنان در قدرت باقی بماند و انتخابات را نیز به خاطر با بهانه ناامنی به وقت نامعلوم موکول دارد. این برنامه کرزی از سوی مردم کشور، نهادهای جامعه مدنی، احزاب سیاسی، اپوزیسیون ها و… جامعه جهانی در حکم تخطی از قانون کشور و موازین بین الملی می باشد که پذیرفتنی نیست و در برابر آن مقاومت مدنی و قانونی خواهند نمود.

اینکه جناب کرزی، امریکا را به تبانی با طالبان و چشم داشت از منابع زیر زمینی افغانستان متهم نموده، که صرف یک روپوش می باشد تا خواست های شخصی و سیاسی خویش را بالای امریکا و جامعه جهانی بقبولاند و حامد کرزی را به صورت غیر مشروع در ادامه قدرست سیاسی آینده افغانستان مساعدت نمایند. در حالیکه همه آگاه اند که جامعه جهانی و به خصوص امریکا، تیم ارگ ریاست جمهوری، پاکستان، طالبان وغیره از روز اول تاکنون با هم به طور پنهانی معامله می کنند.

این بار اول نیست که جلالتمآب کرزی علیه امریکا موضع تند و غیر دوستانه را گرفته؛ بلکه در سال های قبل نیز جامعه جهانی و به خصوص امریکا را هوشدار داد که اگر اسلحه های عصری را به اردوی ملی ما ندهند؛ ما از روس ها و دیگران اسلحه خواهیم گرفت.

بار دیگر هم وقت که خواست شخصی کرزی از امریکا برآورده نشد، امریکا را تهدید نمود که من همرای طالبان می روم. در مرحله دیگر، آقای کرزی به ناتو هوشدار داد که اگر عملیات شبانه را علیه مخالفین دولت توقف ندهد، ما لویه جرگه را دعوت می کنم تا در مورد حضور قوای خارجی در افغانستان تصمیم نهایی را اتخاذ نمایند؛ یعنی شما را توسط لویه جرگه از افغانستان اخراج می نمایم.

به هر صورت، در این روزها آقای حامد کرزی و طرفداران قبیلوی شان از یک طرف از نفوذ روحانیون علیه امریکا استفاده غیر قانونی نموده و از سوی دیگر، برخی از افراد قومی خویش را بر ضد حضور امریکا از جمله در میدان وردک و لوگر نیز سازماندهی کرده و تظاهرات خیابانی را به راه انداختند تا این ولایت به اشغال طالبان و سایر همفکران شان قرار گیرد.

سوال این جاست که در این شرایط قوای خارجی در کشور می باشند، اگر فرضآ نیروهای ناتو و امریکایی در افغانستان نباشند؛ آیا آقای کرزی با کدام نیرو خواهد توانست که اقلآ شهر کابل را در برابر خطر تروریزم شناخته شده حفظ نماید؟ پس، آیا با کدام منطق و عقلانیت سیاسی نیروهای خارجی را از میدان وردک خارج می کند و زمینه را برای به قدرت رسیدن مجددآ طالبان در کشور مساعد می نماید؟

آگر ما به صورت همه جانبه توانایی این را داشته باشیم که از نظر امنیتی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی وغیره کاملآ به پای خویش استوار باشیم؛ همه می گویند که تمامی نیروهای خارجی احترامانه از افغانستان خارج شوند و از کمک های شان شکرگزار هستیم. آیا این واقعیت دارد؟ نه.

جالب اینکه، در این روزها دست اندرکاران امور حتا روحانیون را در سراسر کشور به خصوص در شهر کابل از جمله در مسجد جامع  شیرپور کابل، علیه برگزاری «سال نو» تحریک کرده و به صورت علنی تبلیغ می کنند که تجلیل از نوروز میراث کفر زردشت و آتش پرستان می باشد که در اسلام حرام می باشد و آن را مخالف شریعت دین اسلام تلقی کردند. این ملایان، مردم را از شرکت در روز نوروز منع کرده اند. این علمای دینی تأکید کرده که در نوروز، رفتن به دشت و صحرا، میله دهقانی و نظایر این ها کاملآ حرام مطلق می باشند و مردم باید در آن شرکت نکنند.

دیگر اینکه، آقای کرزی بارها از امریکا خواست تا نام های سران طالبان را از فهرست سیاه بیرون آورده و آنان را بدون قید و شرط از زندان گونتانامو آزاد سازد که این مقصد وی هم پذیرفته نشد.

همه خوب می دانند که آقای کرزی به خاطر ابقای قدرت آینده خود و طرفدارانانش از تحریک احساسات مذهبی مولیان سنتی و قومی خود کار گرفته و آنان را خلاف منافع ملی افغانستان، علیه جامعه جهانی و خاصتآ بر ضد امریکا به مقاومت و خصومت تشویق کرده که نه تنها افغانستان را به اوضاع نکتبار چهار دهه قبل خواهد برد؛ بلکه زمینه قدرت گیری مجدد طالبان و همفکران آنان را در حاکمیت سیاسی آینده کشور هم مساعد خواهد نمود.  

تمام موضع گیری های بی بنیاد، شخصی و سیاسی آقای کرزی این بوده که جناب کرزی، خانواده و حلقات قبیلوی اش مثل گذشته از سوی جامعه جهانی و به خصوص امریکا قابل اعتماد و قبول نمی باشند و هم چنان بعد از این، آن ها را در نصب قدرت سیاسی مورد حمایت قرار نمی دهد.

 در ضمن، وقتی که آقای حامد کرزی در قدرت نباشد، حیات و امنیت وی پس از ختم مقام ریاست جمهوری به خاطر تخطی های که از قانون، حیف و میل کمک های جامعه جهانی و خیلی اعمال ضد منافع ملی صورت گرفته است، در خطر می باشد. در همین رابطه است که حال محترم کرزی در برابر جامعه جهانی و امریکا به صورت خصمانه موضع گرفته و اگر به همین منوال ادامه بدهد؛ نه تنها سرنوشت مردم و کشور را در یک بحران دیگری جبران ناپذیر قرار خواهد داد؛ بلکه به سرنوشت سردار محمد داود خان، نورمحمد تره کی، حفیظ الله امین و داکتر نجیب الله نیز مبتلا خواهد شد و یا اینکه؛ از قرار، فرار را به خارج ترجیح دهد.

در باور همه این ثابت است که نه تنها مردم عامه کشور از جناب کرزی و همکاران ویژه اش کاملآ روی گردان شده؛ بلکه حتا اکثریت قاطع قوم شریف پشتون و جامعه جهانی نیز دل خوش از روش ها و عملکردهای ۱۲ ساله جناب کرزی و همراهانش خاص شان ندارند که در این مدت فرصت های طلایی را از دست دادند، قانون را تطبیق نکردند و برای مردم افغانستان مصدر خدمت درست و سرنوشت ساز نشدند.

 پس، همه مردمان کشور با مانورها و بازی سیاسی آقای کرزی و تیم شان در خفا با خارجیان، طالبان، گروه حقانی، حزب اسلامی حکمتیار و سایرین خوب آشنایی حاصل کرده و فریب آنان را هرگز نخواهند خورد.

اگر امریکا به خواست های شخصی جناب کرزی پاسخ مثبت می داد و حضور وی را با نحوی از انحاء در معادلات آینده سیاسی کشور می پذیرفت، در آن صورت کرزی هرگز این چنین واکنش خصومت آمیز را در برابر جامعه جهانی و به خصوص امریکا نشان نمی داد و بازار مطبوعات را نیز گرم نمی ساخت.

جناب کرزی و همراهان تباری شان فراموش کرده که تا کنون، افغانستان متکی به کمک های جامعه جهانی و خاصتآ احتیاج شدید به مساعدت های امریکا دارد. این ها را نباید دشمن مردم افغانستان تبلیغ کرد. هم چنان در آینده هم افغانستان نیاز شدید به کمک های اقتصادی، نظامی، سیاسی و فرهنگی جامعه جهانی و خاصتآ امریکا دارد. در این صورت باید منافع قانونی و عادلانه جانب افغانستان و کشورهای کمک کننده و به ویژه منافع امریکا نیز عملآ حفظ و تضمین گردد تا تعادل برقرار باشد و افغانستان هم از پشتوانه مستحکم جامعه جهانی و امریکا برخوردار گردد.

پس؛ برای جناب کرزی، حلقات مشخص وی و کلیه دولتمداران دولت جمهوری اسلامی افغانستان کاملآ واجب است که طبق اراده، خواست و آرمان های والای مردم کشور در تطبیق قوانین نافذه ای کشور عملآ اقدام ورزند، زمینه های عملی انتخابات دموکراتیک را مساعده سازند، مبارزات عملی راعلیه کشت کوکنار و تولید مواد مخدر موفقانه انجام دهند، ریشه های تروریزم را نابود سازند، عوامل بیکاری را از بین ببرند، عدالت سیاسی را عملآ تأمین نمایند، کمک های جامعه جهانی را بیشتر به کشور جلب کنند، دوستی همه کشورهای همسایه و منطقه را نسبت به افغانستان عملآ جلب نمایند، حاکمیت مستقل ملی افغانستان را تأمین نمایند، حاکمیت روابط بر ضوابط را ریشه کن سازند. و هم چنان تأمین صلح و امنیت سراسر ملی را از طریق دولت جمهوری اسلامی افغانستان، پاکستان، سازمان ملل متحد، جامعه جهانی، امریکا، همسایگان و کشور های منطقه با تمام مخالفین سیاسی دولت عملی کنند تا مردم افغانستان از این بحران نجات یافته و از دولت کنونی نیز راضی گردند.

ومن الله التوفیق

تاریخ: یکشنبه ۲۸ حوت ۱۳۹۱ خورشیدی برابر با ۱۸ مارج ۲۰۱۳ میلادی/ افغانستان

In this article

Join the Conversation