وزارت تحصیلات عالی هزاره گرایی کرده است

538 0

نویسنده: دکتر حفیظ الله شریعتی

این عنوان بیشتر به شوخی شبیه است. در وزارت تحصیلات عالی عده ای نشسته باشند، حق آموزشی غیر هزاره ها را به هزاره ها داده باشند. اگر طنزنویس خوبی بودم، این موضوع طنز عالی می شد.

قصه چیست.
سال آموزشی نود دو به سبب کمتر تلف کردن حق مردم و درست برگزار کردن نسبی آزمون کانکور، دانشجویان هزاره رتبه اول کانکور را در افغانستان به دست آوردند. چون سیستم آزمون کانکور بهتر شده است و در نتیجه حق مردم کمتر تلف می شود. اگر کسی هم دستگیر شده باشد، برای حق تلفی و عبور از برگزاری کانکور درست بوده است.
قصه این است.
هزاره ها، چون نه زور دارند و نه پول تنها راه رسیدن به موفقیت و پول دار شدن را در آموزش می بینند. از این رو تمام همت شان را بر این گذاشته اند که درس بخوانند و در دانشگاه ها راه پیدا کنند. اینان از روستاهای دور دست با هزار بد بختی و تنگدستی به کابل و شهرهای بزرگ می آیند و کورس می خوانند. شب و روز درس می خوانند و در کانکور هم اول می شوند.
در کته سنگی در اتاقی یکی از کورس خوانان هزارگی که از جاغوری و دیکندی بودند رفتم، باور کنید، در یک اتاق کوچک چهارده نفر زندگی می کردند. فقط نان خشک می خوردند. هفته دوبار غذای چرب داشتند. دو هفته بود برق نداشتند، تنگ دستی بیداد می کرد. دیروز یکی از آنان را دیدم، گفت:«همه در رشته های عالی قبول شده ایم. از جمله هفت نفر در طب قبول شده ایم. حق شان بودند.
دختری و پسری پیش من می آمدند و زبان فارسی، عربی و انگلیسی برای کانکور می خواندند. پدرشان فلج جنگ های کابل بود و مادرش در خانه سرمایه داری کالاشویی می کرد. هردو در دانشگاه کابل یکی مهندسی و دیگری حقوق قبول شدند.
قصه چنین است.
عده ای زیادی از همین های که صاحبان اتاق های کته سنگی اند و خانواده های که زنان هزاره لباس آن ها را می شورند، دارای بهترین ماشین و زندگی اند. صبح که از خواب بلند می شوند، پس از آرایش مفصل، می روند دختر بازی، آن هم دختران غریب و درس خوان هزاره و یا شهر نشین ها.
این دختر را به کورس و مکتب می رسانند و آن دیگری را به خانه می آورند. کاری جز این ندارند. اگر باور ندارید یک بار در جاهای که کورس و مراکز آموزشی است، سری بزنید.
وقتی در کانکور قبول نشدند، تظاهرات راه می اندازند.
پایان قصه
اگر وزارت تحصیلات عالی حق هزاره ها و مناطق محروم و مردم محروم را تلف می کرد، باید تظاهرات می شد. این معنادار است. این گونه حق کشی و حق تلفی در افغانستان یک رویه تلخ تاریخی است. تظاهرات برای چنین حق کشی هم درست است و هم معنادار؛ اما وقتی مردم غریب هزاره به دانشگاه ها با زور بازوی خودشان راه پیدا کرده باشند، تظاهرات به شوخی و طنز می ماند.
هروقت در افغانستان هزاره ها صاحب حق واقعی خود شدند و هزاره بودن واقعا جرم نبود.‌ آنگاه تظاهرات این چنینی معنادار است. فعلا شوخی نکنید و ما را دست نیندازید. اگرچند دست شما درد نکند، ما مدت است نخندیده بودیم، خوب شد ما را خنداندید.

In this article

Join the Conversation