نویسنده و شاعر: اندیشه شاهی
هشت مارس، روز جهانی زن فرا میرسد. جنبش آزادی زن و مانند هر سال در آستانه ۸ مارس یکبار دیگر تعهد خود را به مبارزه برای آزادی بی قید و شرط زن و برابری کامل و واقعی زن و مرد اعلام میکند. گرامیداشت ۸ مارس و اعلام تعهد جهانی به امر آزادی زن در آستانه این روز به یک سنت پایدار رادیکال در جهان بدل شده است. دو سال پیش دنیا صدمین سالگرد ۸ مارس را گرامی داشت و اکنون در بحران جهانی سرمایه داری، موقعیت میلیون ها زن در شرایط خطیر تر و وخیم تری قرار گرفته است.
باز هم زن سرنوشتش را ورق میزند! روزهای تاریخی همراه با مناسبتهایی که بر خود دارند یکی پس از دیگری از راه میرسند و خود را با نخوت، به رخ دیگر روزها میکشند. مناسبتها،و گرامی داشت های همچو روزهای… روز معلم، روز کارگر، روز دانشجو،… و بالاخره کمکم نزدیک میشوم! روز بزرگداشت “اون مردی بزرگ ” و “اون قهرمان کشور” ؛ خیلی نزدیک می شوم… روز درختکاری؛… پس کجا ثبت شده این روز؟ چرا اسمی، یادی، و نشانی از این روز در تقویم و در تاریخ زندگی مان نیست، یعنی کجاست؟ مگر ممکن است روزی به این مهمی با پیشینهای غیر قابل انکار، به همین سادگی فراموش شود؟.
صدایی میگوید: من روز تاریخی نیمی از دنیا هستم، این جا مهجور ماندهام… این جا دیگر چه جایی است که در صفحات نشریه های امروز نیست ….” من “زن” نقاشی گم شده ی این جهانم ” من کودک یتیم و اسیرم که نه این دنیا پدر و مادرم شد و نه این زمانه.
“جنسم” را کنار می گذارم به تاریخ نگاه می کنم و با صدای بلند خطاب اش می کنم و می گویم: بیانصافی است نه تنها مهجور نماندی بلکه زنان در سراسر جهان تو را می شناسند و تلاش می کنند تا همآوایی خود را با پاسداشت از “روز جهانی زن” به خواهری جهانی پیوند زنند، برای کاستن دردها و تبعیض ها، همان درد مشترک که زاده حاکمیت پدرسالار و قوانین تبعیض آمیزند!
آنچه امروز پس از گذشت یکصد چند سال، زنان سراسر جهان را وا می دارد که پاسدار این روز باشند نه فقط خود این روز فرخنده بلکه آرزوی تاریخی برای خواستن “روزی” از آن خود و “فضایی” از آن خود است، و این روز محور و انگیزۀ بسیار قوی، فرامرزی و فراعقیدتی است برای فریاد مشترک جهانی به منظور رسیدن به همبستگی، برابری و رفع ظلم و خشونت و بیعدالتی !
سخن بر سر این روز و آن روز در تاریخ مان رسمی نیست بلکه سخن بر سر نابرابری و تبعیض است و این روز سمبل خواسته زنانی است که در دیروز نماندهاند و خواستار تغییراند! آنها کار می خواهند، حقوق برابر، زندگی انسانی و عادلانه می خواهند تا از این رهگذر، به عنوان یک انسان کامل شناخته شوند و بتوانند از حقوق شهروندی و مدنی جهان، بهره بگیرند.
برایت میگویم: زنان کارگر بافنده آمریکا در سال ۱۸۵۷ در شهر نیویورک خواستار افزایش دستمزد و کاهش ساعت کار شدند و شجاعانه برای کسب مطالباتشان در مقابل پلیس ایستادگی کردند. چه بسیار از آن ها دستگیر و حتی کشته شدند. “کلارا زتکین” یکی از زنان آزادیخواه آلمانی، تمام انرژی و استعداد خود را برای مردم و به ویژه زنان به کار گرفت و به ابتکار او بود که “۸ مارس” به عنوان “روز بین المللی زنان” نام گذاری شد و همه ساله در چنین روزی مسائل و مشکلات زنان در نشست ها و سخنرانی ها به بحث و نقد، و داوری گذاشته می شود. زنان سراسر جهان به مناسبت این روز تاریخی با تظاهرات و میتینگ هایشان و بنابه شرایط سیاسی و اجتماعی کشورشان در فضاهای مختلف (چه به صورت علنی و چه غیرعلنی) با تشکل و همبستگی خواسته ها و مطالباتشان را پی گرفتند تا سرانجام سازمان ملل در سال ۱۹۷۵، هشت مارس را به عنوان “روز جهانی زن” به رسمیت شناخت.
اما امروز در سرزمین من گرایشاتی که آزادی و برابری زن را صرفا به یک مبارزه برای کسب حقوق محدود میکنند، بویژه در شرایط بحران اقتصادی، با جان سختی سنت زن ستیزی در جامعه مواجه میشوند. بر متن ده ها سال تلاش برای آزادی زن و برای دفاع از برابری زن و مرد، میلیون ها زن در جهان تحت خشونت عنان گسیخته دولتی، مذهبی و در نهاد خانواده بسر می برند. میلیون ها زن قربانی خشونت روزمره توسط همسران، پدران، برادران و خانواده همسر خود هستند. از ضرب و درد تا اسید پاشی و به آتش کشیدن سرنوشت بخش عمده زنان در دنیا را رقم میزند. قتل ناموسی، این پدیده قرون وسطایی هنوز هزاران قربانی از زنان میگیرد. به همت رشد و قدرت گیری اسلام سیاسی و جنبش های مذهبی، سنت های عتیق جنایت و زن ستیزی، همچون سنگسار .احیاء شده است. شرمناک است، اما واقعیت دارد. و برای همین میگم که ” من “زن” صدای گنگ تاریخ ام”
برایت روزشماری میکنم تاریخ می شوم و از اعماق وجودم بانگ برمی آورم که: نه تنها مهجور نماندی بلکه مادران ما درد تاریخ را هق هق گریه میکنند. در سرزمین من زن ستیزی یک ایدئولوژی و سیستم عقیدتی و فرهنگی کهن است. اما نظام سرمایه داری این سیستم را کاملا با نیازهای خود تطابق داده و از آن بهره میجوید. کافی است فقط به استثمار وحشیانه میلیون ها زن در کشورهای باصطلاح جهان سوم توسط نه تنها سرمایه های باصطلاح “ملی”، بلکه سرمایه های جهانی نظری بیاندازید، تا منافع هنگفت ستمکشی زن و فرودستی زن را برای نظام سرمایه داری درک کنید. از لباس های شیک بوتیک های بین المللی تا قطعات کامپیوتر و تلفن موبایل و اسباب بازی و غیره توسط میلیون ها زن کارگر و زحمتکش بیحقوق در این کشورها تولید میشود. سودهای نجومی سرمایه از کار این زنان گواه محکمی بر نیاز سرمایه به ستمکشی زن است. .
زنان همبسته و همدل دیگری به نام “بیداری زنان” در سال ۱۳۰۵ اقدام به برگزاری مراسم روز جهانی زن کردند و با اجرای نمایش “دختر قربانی” تاریخچه ۸ مارس و اهمیت موقعیت جهانی و ضرورت این روز را برای زنان بازگو کردند.
سیر کوتاهی در عصر مشروطیت، نشان از آگاهی بسیاری زنان جهان با مفاهیم آزادی، برابری و عدالت دارد. زنان آزادیخواه در این عصر و در دوره های بعد نیز با کوشش و تلاش چشمگیر موفق خواهند شد تا برخلاف فرهنگ مسلط پدرسالاری بر جامعه، به مدارج عالی تحصیلی و شغلی نائل آیند. اما این فعالیت ها به تغییرات بنیادی منجر نشده تا حال و باز هم یک بار دیگر ” انقلاب” برای ” تو و یا من” نه بل برای “ما” باشد، و آن چه تاریخ مبارزات زنان کشورمان را بیش از همیشه درخشان کرده است، حضور مادرانی است که در برابر دستگیری، شکنجه یا اعدام فرزندانشان، سکوت نکرده، زانوی غم در بغل نگرفته، بلکه آگاه و بی باک در راه دادخواهی خون عزیزانشان گام نهاده، و مسئولان دولتی و عمال حکومتی را به زانو درآورده اند. در این میان مادرانی که خود از آسیب دیدگان و قربانیان این حکومت بود، در عین حال، برای انعکاس صدای دادخواهی تمام مادران ستم کشیده، از سی و پنج سال پیش تاکنون نیز، به عنوان زنانی آزاده، خشونت پرهیز و مدافع صلح، گام های بلندی برداشته اند.
و این روز را گرامی میدانم چون من هم یک ” زنم” و این روز یعنی هشتم مارس را “نابود باد ستم بر زن” مینامم.
زنده باد زن!