نویسنده: ح ج از شهر مونتریال کانادا
شخصیت سیاسی شهید عبدالعلی مزاری از دو مرحله تاریخی عبور کرده است. درمرحله اول بابه فقط شخصیت سیاسی در حلقه جهاد افغانستان بود. جهادی که با حمایت خارجی علیه خارجی ظهور کرد، با جنگ و مقاومت در مقابل قوای خارجی ادامه یافت و به فجعیع ترین حالت قتل عام و خصومت ملی زوال یافت.
مرحله دوم شخصیت بابه که او را از یک شخصیت جهادی به یکی از رهبران برجسته مردم تبدیل کرد، دوران جنگ های بین التنظیمی مجاهدین در اوایل دهه نود بود. مراحل زندگی سیاسی بابه را نمی توان از هم جدا و متفاوت دانست، زیرا او بعد از جهاد، کار ، قربانی، نتیجه گیری دقیق عینی و پذیرش واقعیت های انکار ناپذیر به این نتیجه رسیده بود که چوکات جهاد و تنظیم نمی تواند به نفع مردم وی باشد. بابه بدون شک آرزو داشت که این مفکوره اش در میان هواداران و مردمش به الگوی داومدار و همه گیر تبدیل شود. اکنون که کمتر از دو دهه از شهادت بابه مزاری می گذرد، ارمان های وی مورد استفاده سؤ دشمنان درونی و بیرونی مردم هزاره قرار می گیرد و امراض سیاسی پیرامون تحقق آرمان های بابه در حال گسترش است که شناسایی این امراض یک امر ضروری می باشد. امراضی را که در اطراف آرمان ها و شخصیت سیاسی بابه مزاری ظهور کرده در آتی شناسایی و معرفی می گردد:
۱. اولین نقصی که درباب تجلیل از سالگرد شهادت بابه مزاری بوجود آمد، رقابت های منفی میان پیشه وران و افراد تجارت پیشه مردم هزاره بخاطر رقابت با یکدیگر شان، تبارز و تظاهر هزاره دوستی بدون پشتوانه معنوی بود که به یک امر عادی و مروج در جامعه هزاره تبدیل شد. این نقص شخصیت بابه را مرهون رقابت های افرادی که پول دارند و انصاف ندارند، ساخته و مجالس سالگره ها به جایگاه توصیف و سخنرانی های سطحی و نمایشی تبدیل شد. در بسیاری مواقع گرداننده های مجالس تجلیل ها سالگرد بابه را تخته مشق و تمرین فرزندان و اعضای خانواده شان ساخته و از این راه خواسته اند که کمبود های هویتی و عقده های شخصی شان را باز نمایند.
۲. نقیصه تجلیل از سالگرد شهادت بابه مزاری وقتی به مرض سیاسی تبدیل شد که اداره این پروسه بدست آخوند ها و آیت الله ها افتاد. زمانیکه آخوند ها متوجه شدند که مجالس تجلیل سالگرد بابه می تواند ابزاری خوبی برای آنها باشد، آنها گردانندگی این محافل را تصاحب شدند. البته بعد از تصاحب سعی کردند که مجالس را ابزاری سازند. ابزاری سازی تجلیل سالگرد شهادت بابه مزاری با شیوه های تبلیغ مجاهد بودن بابه، شیعه بودن ، “مذهبی” بودن بابه و اثناعشری بودن بابه عملی شد. این شیوه های تبلیغ دقیقا حساب شده طرح و عملی شده اند، زیرا مجاهد بودن بابه او را از هزاره های غیر جهادی جدا می سازد، شیعه بودن بابه او را از هزاره های سنی دور می کند، “مذهبی” بودن بابه او را مورد سوال هزاره های سکولار قرار میدهد و اثناعشری بودن بابه او را از هزاره های اسماعیلی و سنی مجزا می کند. این طرح و تحقق موفقانه آن کار چند آخند نیست، طراحان و حامیان بزرگتر دارند. با تحقق این طرح دشمنان هزاره نفاق و بدبینی را در میان جامعه هزاره در سراسر جان نهادینه کردند و از نام بابه شمشیری ساخته اند که مخالفان آزاد اندیش و فرزندان صادق و آگاه هزاره را گردن بزنند و از گسترش مفکوره های بابه مزاری جلوگیری کنند.
۳. خطرناک ترین مرضی که همین اکنون در حال شکلگیری است، سازش و توافق آخوند ها با سید منصور نادری است. سید منصور نادری که از نزدیک شدن روشنفکران و نخبه های هزاره های اسماعیلی با نخبه های مردم هزاره ترس دارد، پول هنگفتی را در دور نگهداشتن هزاره های اسماعیلی از برادران خونشریک شان به مصرف می رساند. آخوند های اثناعشری الگوی قبلا تجربه شده شان را که در فقره دوم این مضمون تشریح شد، در اختیار سیدمنصور نادری قرار داده است. یعنی آنها ابزار ساخته شده خود را به سید منصور به اجاره داده اند که با تجلیل کردن سالگرد شهادت بابه مزاری میان هزاره های اسماعیلی بتواند خود را به مردم هزاره دوست نشان داده و نخبه های هزاره های اسماعیلی را در انزوا قرار داده، مقام و موقف خود به صفت رهبر هزاره های اسماعیلی را به مردم هزاره پذیرفتنی و عمر کوتاه سیاسی اش را طولانی تر کند.
سید منصور نادری با شیوه های خاص مانند تقبل مصارف، غمشریکی، برگزاری مجالس فرهنگی و بزنسی و دعوت ها و میله های شخصی و گروپی به تدریج افراد گوش به فرمان خود را که با آنها روابط تجاری هم دارد، با هزاره های اثناعشری نزدیک ساخته تا بتواند از یکجا شدن هزاره های اسماعیلی آگاه و دارایی آرمان با با جامعه هزاره جلوگیری کند. زیرا اتحاد واقعی هزاره های اسماعیلی با جامعه هزاره به نفع سید منصور نیست. سید منصور نادری با طرح و تبلیغ “تکفیرها” بر علیه روشنفکران آگاه اسماعیلی و اجرای آن توسط افراد فدایی به وی که درد و آرمان هزارگی ندارند، کار خود را میان هزاره ها موفقانه به پیش می برد. او در رقابت با حضرت آقاخان امام اسماعیلیه از این شیوه ها کار گرفته و تجربه کافی در این کار را دارد.
Milat Hayati
استاد بزرگ شهید عبدالعلی مزاری(ره) یکی از شخصیت های برجسته دوران بود که بر علیه بی عدالتی در جامعه و ظلم بالای مردم افغانستان بالخصوص مردم درد دیده هزاره می جنگید و در تمام جبهه های جهاد و مقاومت با شهامت و شجاعت جنگید .
امیدوار هستم که جوانان امروزی و آینده افغانستان از شهامت و شجاعت وی الگو گرفته بر علیه ظلم و بی عدالتی در کشور عزیز مان بجنگند!
و در اخیر فرارسیدن هجدهمین سالروز شهادت شهید ملی استاد بزرگ عبدالعلی مزاری (ره)را به تمام مردم شهید پرور افغانستان در داخل و خارج از صمیم قلب تسلیت عرض میدارم . و از بارگاه خداوند متعال اتحاد مردم مظلوم افغانستان را خواهانم!
(میلات حیاتی )