مهدی زرتشت
هنوز چند روزی از وقوع یک فاجعهی بشری و انسانی نگذشته بود که فاجعهی دیگر از نوع نسلکشی بهوقوع پیوست. دقیقاً چیزی کمتر از یک ماه قبل، در کوئطه پاکستان هزارههای بیگناه مورد حمله مرگبار و وحشیانه تروریستها قرار گرفتند. خانوادههای داغدار، جامعهی بیگناه و پیکر بیدفاع و نسل صلحطلب قربانی شدهی هزاره هنوز غم و مصیبت عزیزان از دسترفته شان را فراموش نکرده بودند که توفانی از وحشت و خون دوباره به راه افتاد و مردم هزاره را به سوگ و مصیبت نشاند.
تصاویر دیروز از وقوع این حملهی تروریستی مرگبار و قصاوتمندانه و بدور از هر آنچه به انسانیت تعلق میگیرد، به حدی تکاندهنده و وحشتناک بود که همه را شوکه کرد و به چشمان همه اشک افشاند. سقفهای شناور در شعلههای آتش، دود و سیاهی متصاعد در فضای شهر و نشیمن، زنان و کودکان وحشتزده در میان قربانیهای به خون آغشته، اجساد خونین بیدفاع و بیگناه و در اخیر عکس جگرخراش کودکی چند ساله که سر و پایش را خون گرفته با وحشت و نومیدی روی خاک نشسته و با نگاههای وحشتزده، به اطرافاش نظر میاندازد.
آخرین گزارشها حاکی از آن است که در این حمله وحشیانه و مرگبار و در حمله اینبار از برنامه نسل کشی، «۷۵ تن کشته» و بیشتر از ۲۰۰ تن زخمی شدهاند. این فقط یک آمار اولیه است و شاید تعداد قربانیان و زخمیشدگان این فاجعهی هولناک انسانی، بیشتر از این باشد. ابعاد این فاجعه به حدی وسیع است که برای هیچ انسان هزاره و برای فرد انسانی، قابل تحمل نیست.
با این حال، اما سوالی که باقی میماند، خیلی جدی است. سوال این نیست که چرا نسلکشی، سوال این نیست که به چه جرمی مردمان بی گناه، کاسب و کارگر، عیال دار و بچه دار، زن و کودک و پیر و جوان در این حمله مرگبار فقط به عنوان هزاره قربانی میگردند، و سوال این هم نیست که چرا با وجود تکرار این نسل کشی، اما دولت و کشور پاکستان نمیخواهد یا نمی تواند پاسخگو باشد یا جلو این فاجعه را بگیرد؛ بلکه سوال ما از نهادهای مدافع حقوقبشری، و نهادهایی است که در سراسر جهان تبلیغات دفاع از زندگی، دفاع از انسان و حیات انسان و کرامت و سلامت انسان سر میدهند اما در برابر این نسل کشی که بدون شک یکی از غمانگیزترین و وحشت بارترین نوع نسلکشی حتا در تمام دنیاست، مهر سکوت بر لب زدهاند!
وجدان بشریت خاموش شده و همه تبدیل شدهاند به نظاره گرانی که باید به دست و پای بریدهی یک کودک چند سالهی قربانی در میدان خون نگاه کنند، همه تبدیل شدهاند به تماشاگرانی که باید به گریه و شیون مادری گوش فرا دهند که در غم چند پسر نوجوان قربانی شدهاش از سوز دل می گرید، همه نظارهگر اشکهای پیرمردی شده است که تمام خانوادهاش را در این حمله از دست داده است و خلاصه فاجعهی تکان دهنده و زخم عمیق بر قامت انسان و صلح و زندگی توسط گروهی از موجوداتی که نه بویی از صلح و زندگی بردهاند و نه از کلمهی انسان، بلکه همه جلادان بیرحم و خونریزی هستند که عطششان را با خون انسانهای بیگناه فرو مینشانند.
واقعیت این است که برنامه نسلکشی هزارهها، از چند قرن به اینسو، بخش بزرگی از برنامه سیاسی بوده است. هزارهها در افغانستان و پاکستان، نخستین قربانیان توطئه نسلکشی پیامبران چند قرن وحشت و اختناق بوده است. اگرچه برخیها میپندارند خشونتهای موجود در کوئطه پاکستان بر علیه هزارهها، و حمله مرگبار گروهی که خود را نماینده یک قشر از مذهبیهای تندرو اسلامی میدانند همانند لشکر جنگوی و وهابیهای پاکستانی، منشأ و خواستگاه مذهبی دارد و این در واقع جنگ مذهب علیه مذهب است؛ اما واقعیت همچون روز به همه معلوم است. حملههای هدفمندانه به هزارههای کوئطه که از یکسو شیعه مذهباند و از سوی دیگر در اقلیت و مهمتر از آن، مردمانی که سخت معتقد به فرهنگ انسانی، صلح، زندگی و آرامی و احترام به تمام ساحه زندگی انسانی و انسانهای روی زمین، صرف به این هدف صورت میگیرد که هزارهاند. کشتن و به خاک و خون و عزا نشاندن هزارههای بیگناه که تنها گناهشان از منظر ما و جهانیان: صلحخواهی، امنیت و دفاع از زندگی، فرهنگ و حقوق و کرامت تمام انسانهای زمین است، گواه محکم بر سیاست نسلکشی علیه هزارههاست.
اکنون که دامنه و گذشته و آیندهی این نسل کشی بر همگان واضع و آشکار است، چرا جامعهی جهانی و نهادهای مدافع حقوقبشری در سراسر جهان، دست به هیچ کاری نمیزنند؟ گروههای نسلکش، جلادترین و قصیترین موجوداتیاند که اگر دستشان برسد، از هیچنوع جنایتی روگردان نیستند. نهادهای مدافع حقوق بشر و تمام انسانهای روی زمین که خبر این فاجعه هولناک را میشنوند، تصاویر تکان دهنده و غمانگیز صحنههای قربانی و دود و آتش را تماشا میکنند، برای یکبار بیایند یکی از اعضای خانوادهشان را بهجای یک قربانی افتیده در میدان قرار دهند، آیا قلب و احساس و ایمان شان به انسانیت، اجازه میدهد تا در مقابل تروریستان و بانیان خشونت و پیامبران فاجعهطلب و خونخوار، لب فرو بندند؟!
نسلکشی هزارهها در کوئطه پاکستان به وحشتناکترین شیوه، پیام روشن برای همهی جهانیان است. گروهی از موجوداتی که این حوادث خونین و حیوانصفتانه را انجام میدهند، به هیچ انسانی و به هیچ موجودی رحم نخواهند کرد. برهمگان معلوم است که این گروه، خطرناکترین گروههای تروریستی در جهان است و با هیچ در دوستی و صلح و امنیت، سر سازگاری ندارند. هزارههای کوئطه پاکستان اکنون در آتش همین عقدههای هدفمندانه قرار میگیرند و هر روز خون میدهند.
اکنون اگر نهادهای مدافع حقوق بشری، وظیفهشان را دفاع از نوع انسان و دفاع از نسل در دم تیغ گروههای تروریستی میدانند، ضمن محکومیت این عمل، از همهی جهانیان و قدرتهای بزرگ سیاسی بخواهد تا جلو این نسلکشی غمانگیز در تاریخ نسل کشی بشر، گرفته شود و تمام افراد و گروهها و حلقات ذیدخل در این قضیه، مورد پیگرد قرار گیرند و بیشتر از این اجازه داده نشود انسانهای بیگناه، کودکان بی پناه و غریب و مادران چندین قرن به غم نشسته، اشک و آه و زاری سر دهند و مادری هر روز بر جسد خونین پسر نوجوانش گریه کند، کودکی سراپا خون با نگاههای وحشتزده به اطرافاش نگاه کند و با سوالهای عمیق که چرا دود و آتش و خون و به کدامین جرم و گناه؟
آیندهاش را تیره و تار ببیند و بیشتر از این صبر روشنفکران و قلمبدستان و فرهنگیان و مدافعان حقوق بشر مردم هزاره را به امتحان نگیرند که صدای این نسل روشنفکر و مدافعان صلح و آزادی و ممثلان عشق به انسانیت و فرهنگ جهانی بر مبنای تساهل و تسامح، دیگر خراشیده و از همهی آنچه فقط شعار است، خسته و آزرده شده است.
ملیت هزاره همان عضو از پیکر مقدس جامعه بشری است که سالیان سال چه در افغانستان و چه در پاکستان مورد تبعیض قرار گرفته، از حق و حقوق انسانی خود محروم شده و صدها نوع بار جرم را به ناحق روی شانههای خستهاش حمل کرده است. ملیت هزاره عضوی از پیکر جامعه بشری است که با نگاه جهاندوستانه، هر لحظه و در هر زمان عشقاش را به فرهنگ جهانی، به جامعهی بشری و به تمام ارزشهای والای انسانی ابراز داشته است، ملیتی که هیچ وقت دست به خشونت نزده و در فضای مکدر و خفقانآور سیاستهای تبعیضگرایانه دو کشور پاکستان و افغانستان، از ناچیزیترین لحظهها و فرصتهایش برای تحقق زندگی مسالمتآمیز و در همسویی با فرهنگ جهانی، دریغ نکرده است. زیرا که آنها به صلح و آبادانی و احترام به فرهنگ همهی انسانهای زمین و به اصل تساهل و تسامح و اصل کثرتگرایی، ارزش ذاتی قائل است و همهی اینها، ارزشهای زندگی هر فرد از انسان هزاره است.
اکنون جامعهی هزاره امیدوار است تا نهادهای مدافع حقوقبشری از سرتاسر جهان، و همینطور قدرتهای بزرگ سیاسی که میتوانند جلو تروریستان و دشمنان صلح و امنیت همهی انسانهای روی زمین را بگیرد، امیدوار است در همسویی و همصدایی با چند صد شاعر از سرتاسر جهان که حمایت و همدلیشان را با مردم هزاره ابراز نموده بودند، علیه این نسل کشی بایستند و جلو این حملههای مرگبار و نسلکشانه را بگیرند و برای دفاع از نسل در معرض نسلکشی، اعلام آمادگی کنند.
شهاب
تا ما مردم هزاره این اسلام و این شیعه پرستی کورکورانه رااز خود جدا نکنیم هرروز شاهد این جنایتها خواهیم بود. ما اول انسانیم دوم هزاره.