حفیظ بشارت
نگاهی به نامه شاعران جهان بهدف توقف نسل کشی مردم هزاره:
خواسته های مشروع از طریق فعالیت های مدنی،
شاعران برجسته جهان که تعداد شان به صدها نفر می رسد طی امضای نامه ای به رهبران جهان خواستار توقف کشتار مردم هزاره شدند. این اعتراض مدنی ابتدا بوسیله شاعر ، نویسنده و فعال حقوق بشر آقای کامران میرهزار آغاز سپس به تعداد ۲۷۳ تن از شاعران مطرح و برجسته ای جهان با آقای میرهزار یکصدا شده مسیری را پیمودند که در تاریخ مبارزات مدنی بی نظیر بود، شاعران جهان به شمول برندگان جایزه نوبل ، پولیتزر و برندگان جوایز ملی در سطح کشور های شان وبرندگان جوایز قاره ای ، همچنان دبیران انجمن های قلم و گردانندگان فستیوال های بین المللی شعر از ۸۸ کشور جهان با امضای نامه آقای میرهزار خواستار توقف عاجل کشتار هزاره ها در پاکستان و افغانستان شده و همبستگی خویش را با مردم هزاره اعلام کردند.
آقای کامران میر هزار یکی از شاعران امضاه کننده و تهیه کننده اصلی این نامه که بزبان انگلیسی نوشته شده وپس از آن به چندین زبان دیگر ترجمه شده است، ابتدا بخشی از جنایات انجام شده در حق مردم هزاره را بیان نموده سپس با ارایه چند ماده بصورت جدی خواستار توقف هرچه عاجل جنایات علیه مردم هزاره در این دوکشور و بخصوص در کویته پاکستان شده است. نامه شاعران جهان مشخص خطاب به دبیر کل سازمان ملل متحد (بان کی مون) ، خوزه مائوئل باروسو دبیر کمیسیون اروپا و بارک اوباما رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا می باشد، از این رهبران بوسیله ای این نامه خواسته شده تا بخاطر امنیت مردم هزاره در کشور تحت اشغال شان (افغانستان) و کشور هم پیمان منطقه ای شان (پاکستان) اقدامات جدی اتخاز نموده ، مطابق به ماده ای دوم کنوانسیون جلوگیری مجازات و نسل کشی پاک سازی قومی و نسل کشی مردم هزاره را از سوی گروه های فاشیست قومی و مذهبی در این دو منطقه نادیده نگیرند.
این خواسته ها یقینآ خواسته های مشروع یک سلسله انسان های انسان دوست است که در افگار شان انسانیت هنوز زنده است. در حقیقت شاعران و نویسندگان جهان را می توان قشر مهم از جامعه محسوب نمود که هنوز به انسانیت ایمان دارند. به این اساس شاعران جهان از جمله محبوب ترین وپرطرفدار ترین اشخاص در جامعه بشری میباشد، یقینآ همه ای بشریت به این قشر جامعه به عنوان اشخاص برجسته ادبی احترام دارند. این خواسته مدنی آقای میرهزار از طریق محبوب ترین قشر جامعه (شاعران) می تواند در شرایط کنونی برجسته و مهم باشد. در چند سال آخر فعالان مدنی هزاره به شمول میرهزار از هر طریق ممکن برای جلوگری از کشتار سیستماتیک مردم هزاره تلاش کردند. اما تلاش آخیر آقای میرهزار بسیار مهم وارزنده بوده و از اهمیت خاصی برخوردار است. بنابراین این نامه در ذات خود یکی از بزرگترین اعتراض های مدنی بهدف توقف جنایت بشری علیه انسان های صلح پرور و بیگناه میباشد که در تاریخ بشریت برجسته بوده و میباشد
نامه به رهبران برجسته جهان
متاسفانه این خواسته انسانی از انسان های خواسته شده که برای آنها انسانیت معنی ندارد، حقیقتآ این اشخاص در طی چند سال گذشته کاملا مطلع بوده اند که چنین جنایاتی در یک منطقه ای بنام کویته صورت می گیرد. ویک ملت چندین میلیونی بصورت وحشتناک مورد تبعیض ، قتل و نهایتآ بصورت سیستماتیک نسل کشی می شوند. ولی همین انسانها وبخصوص دبیرکل سازمان ملل متحد حتا طی اعلامیه ای این جنایت را محکوم نکرده ، چه رسد از اینکه از حامیان و حمایت گران تروریست ها بخواهد تا این جنایات را متوقف کنند.
علاوتآ رهبران دیگر مانند اوباما رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا دراکثر این جنایات و جنایات مشابه از طروق مختلف مخفیانه دست داشته وهمچنین بخاطر اهداف سیاسی و اقتصادی خویش مخفیتانه از طریق شبکه های تروریستی در این جنایات عملآ نقش می گیرند. نمونه اش ایجاد گروه تروریستی القاعده بخاطر مقابله با ارتش سرخ شوروی است، همان امریکای که شبکه القاعده را ایجاد کرد، هنوز هم شکی نیست که باین گروه مخفیانه ارتباط نداشته باشد. این گروه بجای مبارزه با امریکاه بیشتر مردمی بیگنای هزاره را هدف قرار می دهد جالب نیست!
گروه القاعده بخاطر مقابله با پیشرفت سوسیال امپریالیزم شوروی از سوی امپریالیزم امریکا ایجاد شد واز طریق همین گروه به اهداف طولانی مدت خود در منطقه بخصوص افغانستان دست یافت. حالا از این گروه به شیوه ای دیگر استفاده می کند و آن مبارزه علیه پیشرف ایران و هواداران این رژیم در جهان، از سوی دیگر رهبران اتحادیه اروپا هم از قشر دیگر از سیاست مداران جهان اند که عملآ بخاطر اهداف مشخص خویش ، دوشادوش با هم پیمان بزرگ خویش (ایالات متحده امریکا) قدم برداشته و از دور به تماشای کشتار مردم هزاره در این دو منطقه و بخصوص پاکستان نشسته اند.
پیشینه ای جنایات
اشغال افغانستان از سوی اشغالگران در طول ۲۰۰ سال آخیر همواره با نسل کشی مردم هزاره همراه بوده است. درست ۱۳۲ سال قبل در جنایات عبدالرحمن علیه ساکنان مرکزی افغانستان (مردم هزاره) بریتانیای آنزمان و اینگلس کنونی بصورت علنی نقش گرفته بود ومشاوران جنگی بریتانیا همراه با ارتش مسلح مذهبی عبدالرحمن به جنگ مردم هزاره رفتند وطرح های اساسی سرکوب مردم هزاره را برای رژیم دست نشانده خویش ارایه دادند و هم چنان در کشتار مردم هزاره مستقیمآ نقش گرفتند. که در آن به اساس اسناد و شواهد بجا مانده حدود ۶۰% از مردم هزاره قتل عام شدند. و تعدادی زیادی از مردم به جاهای مختلف افغانستان و تعدادی هم به کشور های همسایه پاکستان و ایران مهاجر شدند.
از سوی دیگر صدسال بعد از جنایات و کشتار مردم هزاره از سوی عبدالرحمن به همکاری بریتانیای کبیر، اکنون با اشغال افغانستان از سوی همان بریتانیایی دیروزی با هم پیمانان نظامی اش موج جدیدی از کشتار مردم هزاره شروع شده است. گرچند جنایات طالبان در افغانستان قبل از اشغال شروع شده بود اما نسل کشی مردم هزاره از سوی گروه طالبان هم ریشه در استخبارات بریتانیا و هم پیمانان نظامی اش در غرب بخصوص سیا و کشور های مرتجع منطقه از جمله عربستان و پاکستان داشت. چنانچه همین گروه پشتوانی عظیم اقتصادی ، سیاسی کشور های غربی امپریالیستی را قبل از حادثه یازده سیپتامبر به همرا داشتند. درشرایط امروزی هم بنحوی از سوی استخبارات همان کشور ها بصورت غیر مستقیم حمایت می شوند.
از سوی دیگر در حال حاضر بیشتر از صدهزار ارتش هم پیمان بریتانیایی کبیر دیروزی و اینگلس امروزی در افغانستان حضور فعال دارند، گرچند در این یازده سال اشغال شرایط مردم هزاره در افغانستان بنحو بهتر از دوران عبدالرحمن و طالبان بوده، اما چند کیلو متر آنطرف تر در منطقه ای بنام کویته شرایط حاد شکل گرفته، که در دوران عبدالرحمن و طالبان وجود داشت. این مردم هم چنان به جرم هزاره بودن کشته می شوند و هم چنان بجرم شیعه بودن مورد تبعیض مذهبی قرار می گیرند. چنانچه در چند سال اخیر بدون کدام جرمی ، در یک فضای صلح آمیز به جرم های جان می دهند که صد سال قبل تحت فرماندهی بریتانیا از طریق عبدالرحمن و یک دهه قبل بوسیله ای گروه افراطی طالبان کشته می شدند.
نقش آفرینی کشور های منطقه و جهان:
یکی از عوامل اصلی کشتار هزاره ها در طول دو قرن آخیر دخالت کشور های بزرگ در امور منطقه و بخصوص افغانستان بوده است. دخالت گران خارجی با ترغیب جنایات کاران و فاشیست های قومی و مذهبی به این جنایات و جنایات مشابه بیشتر دامن زده و با دامن زدن ها و سواستفاده از تفاوت های مذهبی باسرمایه گزاری های عظیم از طریق کشور های مرتجع عربی آب را بیشتر گل آلود ساخته تا صیادان آسانتر به شکار بپردازند. یقینآ همه می دانند که ابرقدرت های بزرگ از جمله اینگلس ، شوروی و آمریکاه همواره در مسایل داخلی افغانستان دخالت نموده و می کنند ، دخالت این ابرقدرت ها همواره با کشتار و تبعیض مردم هزاره همراه بوده است.
از سوی دیگر کشور های همسایه مسیر اصلی دخالت، دخالت گران خارجی بوده ویا بشکلی از اشکال بخاطر منافع خویش عملآ همراه با کشور های غربی در تبعیض و نسل کشی مردم هزاره نقش آفرینی کرده اند، در شرایط کنونی دولت پاکستان خود یکی از عاملین اصلی کشتار هزاره ها و یکی از مجرا های اصلی دخالت گران خارجی امپریالیستی و ارتجاعی در امور افغانستان و منطقه میباشد. چنانچه امنیت ملی خود پاکستان نیز دچار بحران شده وشدیدآ آسیب دیده است.که حتا در شرایط کنونی در تامین امنیت ارتش خودش هم ناکام مانده، چنانچه روزانه حدود دهها فرد از ارتش خویش را در مقابل جنگجویان طالب و تروریست ازدست می دهد. این احتمال عمیقآ وجود دارد، که اداره آی اس آی در اکثر جنایات علیه مردم هزاره همراه با اشغالگران چه بصورت علنی و چه بصورت مخفی دست داشته باشد.
رژیم جمهوری اسلامی ایران نیز در شرایط کنونی یکی دیگر ازعاملین اصلی کشتار هزاره ها میباشد. مردم هزاره نسبت به وابسته گی مذهبی به رژیم اسلامی ایران و یا پیروی نمودن از مذهب واحد همواره آسیب پذیربوده وبدلیل وابسته گی مذهبی با این کشور مورد تهدید قرار گرفته و می گیرد. بنابراین مردم هزاره بیشتر بدلیل تبلیغات منفی مذهبی رژیم ایران قربانی شده ورژیم ایران از طریق برجسته نمودن تضاد های مذهبی در منطقه و سرمایه گزاری های مذهبی در تقابل با رژیم مرتجع عربستان سعودی یکی دیگر از عاملین مهم کشتار مردم هزاره در دوکشور پاکستان و افغانستان وبخصوص در شهر کویته میباشد.
حرف آخر،
نامه ارسال شده ای شاعران برجسته ای جهان به رهبران سیاسی جهان که بیشتر به اقتصاد و پول ومنابع همسان مالی وابسته بوده وهرقدمی را بهدف رسیدن به سرمایه عظیم و دست یافتن به منابع عظیم زیر زمینی و تسخیر جهان از طریق تسلط یافتن برمنابع طبیعی و نقش آفرینی نمودن در مسایل جهانی برمی دارند ، ارزش ندارد. زیرا در نزد سیاست مداران امروز (امپریالیستی و ارتجاعی) انسانیت بندرت بی ارزش تر از اقتصاد است آنهم انسان های درجه سه ی شرقی، این سیاست مداران هرکاری را بخاطر تسلط یافتن به سرمایه انجام می دهند ولی هیچ کاری را بخاطری انسانیت انجام نمی دهند، این یک حقیقت است.
اگر این حرکت مدنی برجسته آقای میرهزار همراه باشاعران ارزنده جهان نتواند کاری را از پیش ببرد مهم نیست ، مهم این است که این حرکت در نوع خود بی نظیر وارزنده است. زیرا این حرکت بزرک را هیچ فردی بخاطر انسانیت و انسان های بیگناه انجام نداده است. حتا بزرگترین دریافت کننده های جایزه های معتبر جهان از قبیل نوبل ، پولیتزر و غیره گذشته ای فعالیت این چنینی نداشته است، بنابراین آنچه ماه می دانیم این است که هیچ شخصیت سیاسی جهان چنین کاری را بخاطر توقف کشتار همنوعان بیگناه اش انجام نداده است. از این زاویه این نامه هم می تواند بارزش باشد.
ازطرف دیگر این اولین فعالیت مدنی آقای میرهزار نیست بلکه وی کسی است که در این ده سال آخیر همواره بر علیه چنین جنایات قدم اولی را برداشته است گاهی ازطریق نوشتار و گاهی هم از طروق دیگر بر علیه کشتار سیستماتیک یک ملت اعتراض کرده است. وی بارها بعنوان فعال حقوق بشر در راستایی توقف جنایات ونسل کشی مردم هزاره قدم های موثری را برداشته است.
از طرف دیگر این حرکت و حرکت های مشابه یک پیام بسیار واضح و مشخص را به جهانیان و بشریت می رساند که مردم هزاره و شخصیت های فعال هزاره مانند میرهزار بجای ترغیب مردمش به خشونت وعمل مشابه وگرفتن سلاح به اعتراض های مدنی روآورده، از مسیر انسانیت و مدنیت جنایت های ننگین فاشیست های قومی و مذهبی را در سطح جهانی از طریق محبوب ترین اشخاص جامعه (شاعران) محکوم نموده اند. بنابراین شاعران جهان با امضای نامه ای میرهزار به جنایات کاران یک پیام مشخص را ارایه می کنند که آن دعوت به انسانیت است. گرچند این نامه به رهبران سیاسی جهان فرستاده شده، اما پیام اساسی اش متوجه تروریستان و تندور های مذهبی است تا انسانیت را بجای هرچیزی دیگر حتا خدا پاس دارند و به کشتار هم نوعان بیگناهی شان پایان دهند.